English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aduacent sound U صدای مجاور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
buffer duo U دو پیاده مجاور در برابر دوپیاده مجاور با یک عرض فاصله
limitrophe U مجاور مرزی مجاور
adjacent rows U ردیف های مجاور [رج های مجاور]
honks U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony U صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
pinging U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pings U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesisers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizer U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
contraltos U زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto U زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
monophthong U صدای ساده وتنها صدای بسیط
phut U تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
chortling U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
neighbor U مجاور
adjacent U مجاور
neighbouring U مجاور
vicinity U مجاور
vicinage U مجاور
near by U مجاور
nearby U مجاور
vicinal U مجاور
adjoining U مجاور
nigh U مجاور
circumjucent U از هر سو مجاور
conterminous U مجاور
contiguous U مجاور
appressed U مجاور
coterminous U مجاور
next U مجاور
abutting U مجاور
proximal U مجاور
graveside U مجاور قبر
abuttal U زمین مجاور
adjoined U مجاور بودن
gravesides U مجاور قبر
collateral U همسایه مجاور
adjoins U مجاور بودن
bordered U مجاور بودن
border U مجاور بودن
bordering U مجاور بودن
contiguous zone U منطقه مجاور
adjacent video U ویدئو مجاور
adjacent lines U خطهای مجاور
adjoin U مجاور بودن
abuttals U زمین مجاور
anal U مجاور مقعد
neighbours U نزدیک مجاور
proximal stimulus U محرک مجاور
neighbour U نزدیک مجاور
parahepatic U مجاور کبد
neighbors U نزدیک مجاور
against U پیوسته مجاور
adjoining U نزدیک مجاور
vicinal dihalide U دی هالید مجاور
abuting surface U سطح مجاور
adjacent U مجاور همسایه
paranephric U مجاور کلیه
skirl U صدای زیر صدای نی انبان
monkey chatter U تداخل کانال مجاور
adjacent point نقطه های مجاور
colocate U در مجاور هم قرار دادن
allele U ژنهای ناهمسان مجاور
anchimeric assistance U کمک گروه مجاور
guiding U عضلات کمکی مجاور
adjacent channel interfernce U تداخل کانال مجاور
surrounding U احاطه کننده مجاور
hand to hand U دست بدست یکدیگر مجاور
adjacent U دو میدان متصل به دو گروه مجاور
hand-to-hand U دست بدست یکدیگر مجاور
appressed U کاملا نزدیک و مجاور چیزی
garbage U واسط رادیویی از کانالهای مجاور
nip U فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nipped U فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nips U فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
hydro U هتل یامهمانخانهای که مجاور اب معدنی ساخته میشود
I could have sworn that there was somebody in the next room . U می توانم قسم بخورم که یکنفر دراتاق مجاور بود
dot U فضای بین دو پیکسل مجاور روی صفحه نمایش
dotting U فضای بین دو پیکسل مجاور روی صفحه نمایش
contiguous U فایل ذخیره شده در مجموعهای از شیارهای دیسک مجاور هم
overlap tell U رله اطلاعات مربوط به هدف یا دشمن به ایستگاههای مجاور
inducing U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induce U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induced U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induces U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
triangulation U تقسیم ناحیهای به مثلثهای مجاور هم جهت مساحی سه گوش سازی
base pitch U فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
twanging U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus U صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
compass compensation U تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
tu whit tu whoo U صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu-whit tu-whoo U صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
photo pattern generation U تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
thumps U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkles U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkle U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumping U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thump U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumped U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkled U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
joggle U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggles U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggling U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
abut U مماس بودن مجاور بودن
abutted U مماس بودن مجاور بودن
abuts U مماس بودن مجاور بودن
irredentism U نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
fizzing U صدای فش فش
fizzes U صدای فش فش
fizzed U صدای فش فش
fizz U صدای فش فش
pings U صدای غژ
knoit U صدای در
knock U صدای تغ تغ
hissed U صدای خش خش
tramp U صدای پا
pinging U صدای غژ
hisses U صدای خش خش
there is a knock at the door U صدای در
hissing U صدای خش خش
rale U صدای خس خس
ping U صدای غژ
tramps U صدای پا
tramped U صدای پا
hiss U صدای خش خش
crepitation U صدای خش خش
pinged U صدای غژ
whiz U صدای غژ
burbling U صدای قل قل
pads U صدای پا
step U صدای پا
burbles U صدای قل قل
burbled U صدای قل قل
burble U صدای قل قل
stepping U صدای پا
knocked U صدای تغ تغ
grave accent صدای بم
pad U صدای پا
knocks U صدای تغ تغ
phoneme U صدای صوتی
POWs U صدای انفجار
splash U صدای ترشح
laughed U صدای خنده
clapped U صدای ناگهانی
flapped U صدای چلپ
clap U صدای ناگهانی
pectoriloquy U صدای سینه
clings U صدای جرنگ
cling U صدای جرنگ
splashes U صدای ریزش
splashes U صدای ترشح
splashing U صدای ریزش
splash U صدای ریزش
swishing U صدای فش فش کردن
hoot U صدای جغد
dripping U صدای چکیده
hooted U صدای جغد
claps U صدای ناگهانی
flaps U صدای چلپ
laugh U صدای خنده
hooting U صدای جغد
hoots U صدای جغد
splashing U صدای ترشح
clapping U صدای ناگهانی
phoneme U صدای ساده
mew U صدای گربه
row de dow U صدای بلند
trumps U صدای شیپور
audible U صدای رسا
moo U صدای گاوکردن
moo U صدای گاو
mooed U صدای گاوکردن
mooed U صدای گاو
mooing U صدای گاوکردن
trump U صدای شیپور
screak U صدای ناهنجار
mewed U صدای گربه
mewing U صدای گربه
report U صدای شلیک
reported U صدای شلیک
reports U صدای شلیک
poop U صدای کوتاه
poops U صدای قلپ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com