Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 46 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wild land
U
صحرا بیابان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
shinny
U
نوعی بازی هاکی غیررسمی در صحرا و بیابان
Other Matches
wilderness
U
بیابان
wildernesses
U
بیابان
desert
U
بیابان
champ
U
بیابان
champed
U
بیابان
champing
U
بیابان
champs
U
بیابان
deserting
U
: بیابان
deserting
U
بیابان
deserts
U
: بیابان
deserts
U
بیابان
desert
U
: بیابان
nearer the end
U
نزدیک تر بیابان
road hog
<idiom>
U
راننده بیابان
seminomad
U
نیمه بیابان گرد
May no one go thru such an ordeal.
U
نصیب گرگ بیابان نشود
afield
U
در صحرا
fielded
U
صحرا
field
U
صحرا
fields
U
صحرا
deserting
U
دشت صحرا
field work
U
کار در صحرا
field maintenance
U
نگهداری در صحرا
field buying
U
خرید در صحرا
champaign
U
جلگه صحرا
deserts
U
دشت صحرا
desert
U
دشت صحرا
fields
U
بمیدان یا صحرا رفتن
field
U
بمیدان یا صحرا رفتن
field
U
میدان رزم صحرا
fielded
U
بمیدان یا صحرا رفتن
field operating
U
عمل کننده در صحرا
fielded
U
میدان رزم صحرا
fields
U
میدان رزم صحرا
nomadically
U
بشیوه صحرا گردان و چادرنشینان
wilderness
U
صحرا سرزمین نامسکون و رام نشده
wildernesses
U
صحرا سرزمین نامسکون و رام نشده
fielder
U
بازیکن میدان فوتبال وغیره صحرا نورد
field stockade
U
کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
walkabout
U
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
walkabouts
U
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
field expedient
U
روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
field buying
U
خرید کردن در صحرا خرید محلی
field storage
U
انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com