Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
interference eliminator
U
صافی تداخل
interference filter
U
صافی تداخل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
absolute filter
U
صافی میکرونی صافی میکروسکپی
antivignetting filter
U
صافی هماهنگ کننده نور صافی تطبیق نور
interference
U
تداخل
beat
U
تداخل
beats
U
تداخل
interference
U
تداخل امواج
anti interference device
U
دستگاه ضد تداخل
beat frequency
U
فرکانس تداخل
constructive interference
U
تداخل فزاینده
intercurrent
U
تداخل کننده
suppressor
U
مقاومت ضد تداخل
interfrometry
U
تداخل سنجی
electrical interface
U
تداخل الکتریکی
electronic interfrence
U
تداخل الکترونیکی
interferometer
U
تداخل سنج
anti interference capacitor
U
خازن ضد تداخل
cross talk
U
تداخل صدا
cross talk
U
تداخل صحبت
interfrometer
U
تداخل سنج
interference zone
U
ناحیه ی تداخل امواج
interference area
U
ناحیه ی تداخل امواج
radio frequency interference
U
تداخل فرکانس رادیویی
impenetrableness
U
خاصیت عدم تداخل
bleeding
U
باند تداخل امواج
diathermy interference
U
تداخل امواج دیاترمی
adjacent channel interfernce
U
تداخل کانال مجاور
monkey chatter
U
تداخل کانال مجاور
cross talk
U
تداخل صداها در تلفن
cross talk
U
تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده
inductive interference voltage
U
ولتاژ تداخل امواج القائی
babbles
U
تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
babbled
U
تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
babble
U
تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
cross fire
U
تداخل دومکالمه تلفنی یا تلگرافی باهم
high frequency interference
U
تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
biplane interference
U
تداخل ایرودینایکی بین دو بال که روی یکدیگر قرار گرفته اند
interlocks
U
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlock
U
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocked
U
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocking
U
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
line filter
U
صافی خط
filters
U
صافی
limpidity
U
صافی
filter bed
U
صافی اب
limpidity or limpidness
U
صافی
oaleaceous
U
صافی
defecator
U
صافی
filter
U
صافی
leach
U
صافی
sleekness
U
صافی
strainers
U
صافی
strainer
U
صافی
colanders
U
صافی
colander
U
صافی
smoothness
U
صافی
pureness
U
صافی
scumble
U
صافی
water filter
U
صافی اب
absolute filter
U
صافی صد در صد
planeness
U
صافی
simulation
U
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulations
U
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
crosstalk
U
سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
filter curve
U
منحنی صافی
leach
U
از صافی گذراندن
filter disk
U
قرص صافی
frequency filter
U
صافی فرکانس
fuel filter
U
صافی بنزین
fuel filter
U
صافی سوخت
filter disc
U
قرص صافی
gas mask canister
U
صافی گاز
glassiness
U
صافی زلالی
filter flask
U
بالن صافی
filter layer
U
لایه صافی
gravel filter
U
صافی شنی
fineness
U
موشکافی صافی
interference filter
U
صافی پارازیت
suction filter
U
صافی مکنده
porous filter
U
صافی متخلخل
polarizing filter
U
صافی قطبی
petrol filter
U
صافی بنزین
oil filter
U
صافی روغن
nominal filter
U
صافی میکرونی
noise filter
U
صافی همهمه
line filter
U
صافی شبکه
scratch filter
U
صافی پیکاپ
line filter
U
صافی همهمه
light filter
U
صافی نور
leach
U
صافی کردن
gloss
U
صافی براقی
killer stage
U
صافی رنگ
crystal filter
U
صافی بلورین
differentiating filter
U
صافی ممیز
edge fillter
U
صافی چاکدار
electric filter
U
صافی الکتریکی
filter network
U
شبکه ی صافی
filter packing
U
پوشش صافی
filter packing
U
لایی صافی
filter paper
U
کاغذ صافی
color killer
U
صافی رنگ
break even
U
صافی درامدن
filter
U
صافی پالایه
filter
U
فیلتر صافی
filters
U
صافی پالایه
filters
U
فیلتر صافی
filtering
U
از صافی گذراندن
serenity
U
بی سر وصدایی صافی
purity
U
صافی پاکدامنی
absorbent filter
U
صافی جذب
accelofilter
U
صافی سریع
acoustic filter
U
صافی صوتی
band screen
U
صافی مخازن
filter press
U
صافی فشاری
filtration
U
از صافی گذراندن
filrate
U
از صافی گذشتن
filter add
U
کمک صافی
filter capacitor
U
خازن صافی
filter bed
U
صافی شنی
filter characteristic
U
مشخصه صافی
filter chock
U
چوک صافی
filter circuit
U
مدار صافی
filtrable
U
صافی کردنی
filter condenser
U
خازن صافی
filter crystal
U
کریستال صافی
filterable
U
صافی کردنی
filrate
U
از صافی گذراندن
impedance transforming filter
U
صافی تبدیل امپدانس
band pass
U
صافی میان گذر
power line filter
U
صافی جریان برق
flexible oil filter line
U
لوله صافی روغن
serene
U
صافی صاف کردن
strainer well
U
چاه صافی دار
filter insert
U
دریچه یا مدخل صافی
narrow band filter
U
صافی فلزات باریک
low pass filter
U
صافی پایین گذر
high pass filter
U
صافی بالا گذر
infltrate
U
از سوراخهای صافی گذراندن
integrating filter
U
صافی جمع کننده
filtrate
U
مایع زیر صافی
filter stick
U
لوله صافی دار
band stop
U
صافی میان نگذر
low frequency filter
U
صافی فرکانس پایین
diesel fuel oil filter
U
صافی سوخت موتور دیزل
lawns
U
مرغزار باپارچه صافی کردن
intermediate frequency band filter
U
صافی باند فرکانس میانی
band pass filter circuit
U
مدار صافی باند پاس
high pass acoustical filter
U
صافی صوتی بالا گذر
lawn
U
مرغزار باپارچه صافی کردن
low pass acoustical filter
U
صافی پایین گذر صوتی
nominal filter
U
صافی به اندازه عبور معین
fluted filter paper
U
کاغذ صافی چین دار
overlap
U
تداخل رنگ ها
[خصوصا در لبه طرح ها و موقع تعویض رنگ در نقشه]
leachate
U
مایعی که از صافی گرفته شده
[شیمی]
leach
[liquid formed by leaching]
U
مایعی که از صافی گرفته شده
[شیمی]
background noise
U
در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
radio interference
U
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
inductive interference
U
تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
hypostyle hall
U
[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
neoclassical theory of value
U
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
diffraction
U
تجزیه نور در اثر تداخل انحنای نور انکسار نور
Indian summers
U
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summer
U
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
antialiasing
U
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
cullender
U
صافی- ابکش- پالودن-ابکش کردن- صاف کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com