English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shipowner U صاحب کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
yachtsman U صاحب کشتی تفریحی
yachtsmen U صاحب کشتی تفریحی
docl pass U گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
Other Matches
jointer U صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
lords U صاحب
padrone U صاحب
ownerless U بی صاحب
master U صاحب
owner U صاحب
masters U صاحب
mastered U صاحب
lord U صاحب
owners U صاحب
officer U صاحب منصب
lairds U صاحب زمین
slaveholder U صاحب برده
shop keeper U صاحب دکان
officers U صاحب منصب
sovereigns U صاحب سیادت
housemothers U زن صاحب خانه
inviolable U صاحب حرمت
landladies U زن صاحب ملک
housemother U زن صاحب خانه
sovereign U صاحب سیادت
licensees U صاحب جواز
innkeepers U صاحب مسافرخانه
innkeeper U صاحب مسافرخانه
landowner U صاحب ملک
licensee U صاحب جواز
laird U صاحب زمین
shareholder U صاحب سهم
shareholders U صاحب سهم
stockholder U صاحب سهم
stockholders U صاحب سهم
Distinguished . Titled. U صاحب عنوان
printer U صاحب چاپخانه
printers U صاحب چاپخانه
clear-sighted U صاحب نظر
masters U ارباب صاحب
mastered U ارباب صاحب
restaurateurs U صاحب رستوران
landlady U زن صاحب ملک
restaurateur U صاحب رستوران
landowners U صاحب ملک
stock holder U صاحب سهم
titlist U صاحب سندمالکیت
resolute U صاحب عزم
unowned U بی صاحب بیمالک
industrialist U صاحب صنعت
industrialists U صاحب صنعت
homeowner U صاحب خانه
homeowners U صاحب خانه
beneficent U صاحب کرم
office-holder U صاحب مقام
office-holders U صاحب مقام
master U ارباب صاحب
sharecropper U صاحب نسق
feudary U صاحب تیول
lessor U صاحب ملک
licence owner U صاحب امتیاز
liege U صاحب تیول
man of place U صاحب منصب
man of place U صاحب مقام
manufaturer U صاحب کارخانه
master of the time U صاحب الزمان
building owner U صاحب کار
monopolist U صاحب انحصار
no man's land U سرزمین بی صاحب
assayer U صاحب عیار
notary public U صاحب محضر
landholder U صاحب ملک
land lady U زن صاحب ملک
feudatory U صاحب تیول
free ball U توپ بی صاحب
grantee U صاحب امتیاز
employer U صاحب کار
employers U صاحب کار
benefactor U صاحب خیر
benefactors U صاحب خیر
titled U صاحب لقب
in power U صاحب مقام
concessioner U صاحب امتیاز
concessionary U صاحب امتیاز
concessionaire U صاحب امتیاز
in the saddle U صاحب اختیار
nursery man U صاحب قلمستان
of consequence U صاحب شان
signatory U صاحب امضا
seignior U صاحب تیول
restauranteur U صاحب رستوران
permit holder U صاحب جواز
planters U صاحب مزرعه
planter U صاحب مزرعه
signatories U صاحب امضا
waif U مال بی صاحب
official U صاحب منصب
manufacturers U صاحب کارخانه
manufacturer U صاحب کارخانه
owner of a property U صاحب ملک
strays U جانور بی صاحب
straying U جانور بی صاحب
stray U جانور بی صاحب
officiary U صاحب منصب
prow U کشتی عرشه کشتی
prows U کشتی عرشه کشتی
housemothers U زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
signatory U صاحب امضاء امضایی
publicans U بیگانه صاحب میخانه
in the saddle U یراق صاحب مقام
own U صاحب چیزی بودن
wharfinger U صاحب لنگرگاه یابارانداز
cotton spinner U صاحب کارخانه نخ ریسی
holding company U شرکت صاحب سهم
croupier U کمک صاحب بانک
croupiers U کمک صاحب بانک
to have something U صاحب چیزی بودن
estray U جانوراواره وبی صاحب
res nullius U مال بلا صاحب
signatories U صاحب امضاء امضایی
proprietor U صاحب حق طبق کتاب
i own that house U من صاحب ان خانه هستم
infeoff U صاحب ملک کردن
martyologist U صاحب تذکره شهدا
publican U بیگانه صاحب میخانه
endowed U صاحب مال و مکنت
peer U صاحب لقب اشرافی
peered U صاحب لقب اشرافی
peering U صاحب لقب اشرافی
boniface U صاحب مهمانخانه ورستوران
owner's risk U ریسک صاحب کالا
at owner's risks U به هزینه صاحب مال
owned U صاحب چیزی بودن
owning U صاحب چیزی بودن
owns U صاحب چیزی بودن
proprietors U صاحب حق طبق کتاب
newspaperman U صاحب وگرداننده روزنامه
newspapermen U صاحب وگرداننده روزنامه
mansion house U خانه صاحب تیول
innholder U صاحب مهمانخانه یا مسافرخانه
housemother U زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
title-holders U صاحب سند مالکیت
prosecuting attorney U صاحب منصب پارکه
title-holder U صاحب سند مالکیت
pooh bah U صاحب چندین مقام
chartered companies U شرکتهای صاحب الامتیاز
lord paramount U صاحب تیول عمده
challenge round U مبارزه با صاحب عنوان
office-holders U صاحب منصب دولت
placeman U صاحب منصب اداری
office-holder U صاحب منصب دولت
to come into a property U مالی را صاحب شدن
to have something at one's disposal U صاحب چیزی بودن
licensees U صاحب جواز یا امتیاز
staff U افسران صاحب منصبان
polygraph U صاحب تالیفات بسیار
staffs U افسران صاحب منصبان
staffed U افسران صاحب منصبان
licensee U صاحب جواز یا امتیاز
polygraphs U صاحب تالیفات بسیار
confidnetial relationship with client U حفظ اسرار صاحب کار
patentee U صاحب اختراع ثبت شده
atentee U صاحب اختراع ثبت شده
stockholder U صاحب موجودی ذخیره نگهدار
stockholders U صاحب موجودی ذخیره نگهدار
abandonee U صاحب اشیاء ترک شده
manor houses U خانه ارباب یا صاحب تیول
manor house U خانه ارباب یا صاحب تیول
patentee U صاحب اختراع ثبت شدن
barkeep U باده فروش صاحب میکده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com