Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
trombone
U
شیپور دارای قسمت میانی متحرک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oogamous
U
دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
middle part
U
قسمت میانی
amidship
U
قسمت میانی قایق
loomed
U
قسمت میانی پارو
loom
U
قسمت میانی پارو
looms
U
قسمت میانی پارو
steering wheel hub
U
قسمت میانی غربالک
looming
U
قسمت میانی پارو
medice
U
قسمت میانی زمین
midgut
U
قسمت میانی مجرای هاضمه
seated
U
قسمت میانی زین اسب
seat
U
قسمت میانی زین اسب
seats
U
قسمت میانی زین اسب
center piece
U
قسمت میانی اسباب روی میز
hauling part
U
قسمت متحرک
saxtuba
U
شیپور برنجی دارای صدای بم
runners
U
قسمت متحرک طناب
runner
U
قسمت متحرک طناب
aileron
U
قسمت متحرک بال هواپیما
actuator piston
U
قسمت متحرک یک عمل کننده یامحرک هیدرولیکی یانیوماتیکی
sadiron
U
اتوی دارای دونوک تیز ودسته متحرک
bugle call
U
علامت دادن به وسیله شیپور شیپور جمع
tabard
U
نوار تزیینی ترمپت یا شیپور پرچم شیپور
trichotomous
U
دارای سه قسمت
fronted
U
دارای قسمت جلو
discontiguous
U
دارای قسمت جدا
dorsiventral
U
دارای قسمت پشتی وشکمی مشخص
landdau
U
یکجور گردونه چهارچرخه که پوشش ان دارای دو قسمت است
balanced control surfaces
U
سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
choke bore
U
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
trey
U
پیشوندیست بمعنی دارای سه قسمت وسه قسمتی وسه تایی وهرسه واحد یکبار
operating slide
U
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
an fitting
U
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
trumpeting
U
شیپور
bugles
U
شیپور
trombonist
U
شیپور زن
trom'ba
U
شیپور
trombonists
U
شیپور زن
trumpeted
U
شیپور
bugle
U
شیپور
key bugle
U
شیپور
trumpet
U
شیپور
cornu
U
شیپور
cone
U
شیپور
trumpeters
U
شیپور زن
clarion
U
شیپور
cones
U
شیپور
tooter
U
شیپور زن
trumpeter
U
شیپور زن
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
trumpet
U
شیپور زدن
syrint
U
شیپور بیداری
service calls
U
شیپور خدمت
reveille
U
شیپور بیدارباش
cornets
U
نوعی شیپور
salpingitis
U
اماس شیپور
trumpeted
U
شیپور زدن
tuba
U
شیپور بزرگ
trumps
U
صدای شیپور
trump
U
صدای شیپور
assembly
U
شیپور جمع
taps
U
شیپور خاموشی
last port
U
شیپور خاموشی
clangs
U
صدای شیپور
to sound a parley
U
با زدن شیپور
to blow atrumpet
U
نواختن شیپور
the sound of a bugle
U
صدای شیپور
turn in
U
شیپور خاموشی
tantara
U
شیپور زدن
tantara
U
صدای شیپور
turn out
U
شیپور بیداری
last post
U
شیپور خاموشی
last port
U
شیپور عزا
air operated horn
U
شیپور بادی
curfew
U
شیپور خاموشی
curfews
U
شیپور خاموشی
clang
U
صدای شیپور
clanged
U
صدای شیپور
clanging
U
صدای شیپور
to the color
U
شیپور احترام
horn
U
شیپور پیاله
call to quarters
U
شیپور احضار
eustachian tube
U
شیپور استاش
first call
U
شیپور جمع
tubas
U
شیپور بزرگ
cornet
U
نوعی شیپور
cornett
U
نوعی شیپور
trumpeting
U
شیپور زدن
drill call
U
شیپور مشق
chamade
U
شیپور امان
clarion
U
شیپور بلند
heave out
U
شیپور بیداری
clarion
U
شیپور جنگ
French horn
U
نوعی شیپور
to the color
U
شیپور احترام پرچم
first post
U
شیپور خبر شبانه
first seargeant's call
U
شیپور سرگروهبان پیش
general muster
U
شیپور جمع عمومی
alarum
U
اخطار شیپور حاضرباش
campanula
U
[شبیه شیپور مینیاتوری]
officers call
U
شیپور افسر پیش
service calls
U
شیپور جمع عمومی
sousaphone
U
شیپور زنگوله دار
alarms
U
شیپور حاضرباش اشوب
alarmingly
U
شیپور حاضرباش اشوب
alarmed
U
شیپور حاضرباش اشوب
starke
U
با شیپور علامت دادن
alarm
U
شیپور حاضرباش اشوب
blast
U
صدای شیپور بادزدگی
pipe down
U
بوسیله شیپور یا نای
blasts
U
صدای شیپور بادزدگی
trom'ba
U
شاخ شیپور زدن
trumpet
U
شیپورچی شیپور زدن
warison
U
پاداش شیپور حمله
trumpeted
U
شیپورچی شیپور زدن
trumpeting
U
شیپورچی شیپور زدن
drill call
U
شیپور شروع مشق صف جمع
to sound a retreat
U
شیپور عقب نشینی زدن
to sound the retire
U
شیپور عقب نشینی زدن
assembly
U
شیپور خاموشی دستگاه مرکب
call up
U
شیپور احضار بخاطر اوردن
call-ups
U
شیپور احضار بخاطر اوردن
call-up
U
شیپور احضار بخاطر اوردن
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
sennet
U
شیپور علامت شروع نمایش یا ختم ان
foghorns
U
شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
foghorn
U
شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
alarmingly
U
اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarm
U
اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarms
U
اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarmed
U
اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
mesial
U
میانی
mesne
U
میانی
mediate
U
میانی
centrical
U
میانی
mediating
U
میانی
middle deck
U
پل میانی
center back
U
بک میانی
mediates
U
میانی
midline
U
خط میانی
mediated
U
میانی
mediums
U
میانی
centric
U
میانی
center land
U
خط میانی
medium
U
میانی
medial
U
میانی
inmost
U
میانی
median
U
میانی
mesail
U
میانی
mesal
U
میانی
innermost
U
میانی
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
midsection
U
قطعه میانی
neutral conductor
U
سیم میانی
neutral wire
U
سیم میانی
intermediate transmitter
U
فرستنده میانی
lower boom
U
بوم میانی
intermediate points
U
جهات میانی
intermediate zone
U
ناحیه ی میانی
intermediate terminal
U
ترمینال میانی
intermediate distribution frame
U
مقسم میانی
central strip
U
نوار میانی
center section
U
بال میانی
center wing
U
بال میانی
halfback
U
بازیگر میانی
intermediate image
U
تصویر میانی
center stripe
U
خط میانی زمین
halfback
U
بازیگرخط میانی
intermediate band
U
باند میانی
i.f.
U
فرکانس میانی
midfield line
U
خط میانی زمین
meddle
U
میانی وسطی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com