Perdic | شیپور بلند | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	clarion U	شیپور بلند

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	bugle call U	علامت دادن به وسیله شیپور شیپور جمع
	tabard U	نوار تزیینی ترمپت یا شیپور پرچم شیپور
	clackvalve U	دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
	touts U	بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
	touting U	بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
	touted U	بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
	tout U	بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
	dirndl U	نوعی دامن بلند با کمر بلند
	trumpeted U	شیپور
	clarion U	شیپور
	cone U	شیپور
	cones U	شیپور
	key bugle U	شیپور
	trumpet U	شیپور
	trom'ba U	شیپور
	tooter U	شیپور زن
	bugle U	شیپور
	trumpeters U	شیپور زن
	trumpeter U	شیپور زن
	trumpeting U	شیپور
	trombonist U	شیپور زن
	bugles U	شیپور
	trombonists U	شیپور زن
	cornu U	شیپور
	to sound a parley U	با زدن شیپور
	cornets U	نوعی شیپور
	last port U	شیپور خاموشی
	heave out U	شیپور بیداری
	last port U	شیپور عزا
	to the color U	شیپور احترام
	turn out U	شیپور بیداری
	turn in U	شیپور خاموشی
	curfew U	شیپور خاموشی
	curfews U	شیپور خاموشی
	trumps U	صدای شیپور
	clanged U	صدای شیپور
	clanging U	صدای شیپور
	clangs U	صدای شیپور
	reveille U	شیپور بیدارباش
	French horn U	نوعی شیپور
	cornet U	نوعی شیپور
	clang U	صدای شیپور
	taps U	شیپور خاموشی
	trump U	صدای شیپور
	tuba U	شیپور بزرگ
	tubas U	شیپور بزرگ
	tantara U	شیپور زدن
	air operated horn U	شیپور بادی
	last post U	شیپور خاموشی
	salpingitis U	اماس شیپور
	tantara U	صدای شیپور
	syrint U	شیپور بیداری
	service calls U	شیپور خدمت
	trumpeted U	شیپور زدن
	drill call U	شیپور مشق
	trumpet U	شیپور زدن
	eustachian tube U	شیپور استاش
	first call U	شیپور جمع
	cornett U	نوعی شیپور
	trumpeting U	شیپور زدن
	call to quarters U	شیپور احضار
	horn U	شیپور پیاله
	to blow atrumpet U	نواختن شیپور
	clarion U	شیپور جنگ
	chamade U	شیپور امان
	the sound of a bugle U	صدای شیپور
	assembly U	شیپور جمع
	officers call U	شیپور افسر پیش
	alarmingly U	شیپور حاضرباش اشوب
	trumpeted U	شیپورچی شیپور زدن
	alarms U	شیپور حاضرباش اشوب
	alarm U	شیپور حاضرباش اشوب
	pipe down U	بوسیله شیپور یا نای
	alarum U	اخطار شیپور حاضرباش
	trumpeting U	شیپورچی شیپور زدن
	alarmed U	شیپور حاضرباش اشوب
	blast U	صدای شیپور بادزدگی
	blasts U	صدای شیپور بادزدگی
	to the color U	شیپور احترام پرچم
	trom'ba U	شاخ شیپور زدن
	first seargeant's call U	شیپور سرگروهبان پیش
	first post U	شیپور خبر شبانه
	trumpet U	شیپورچی شیپور زدن
	general muster U	شیپور جمع عمومی
	starke U	با شیپور علامت دادن
	warison U	پاداش شیپور حمله
	campanula U	[شبیه شیپور مینیاتوری]
	service calls U	شیپور جمع عمومی
	sousaphone U	شیپور زنگوله دار
	call up U	شیپور احضار بخاطر اوردن
	to sound a retreat U	شیپور عقب نشینی زدن
	call-up U	شیپور احضار بخاطر اوردن
	to sound the retire U	شیپور عقب نشینی زدن
	assembly U	شیپور خاموشی دستگاه مرکب
	saxtuba U	شیپور برنجی دارای صدای بم
	drill call U	شیپور شروع مشق صف جمع
	call-ups U	شیپور احضار بخاطر اوردن
	sennet U	شیپور علامت شروع نمایش یا ختم ان
	foghorn U	شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
	trombone U	شیپور دارای قسمت میانی متحرک
	foghorns U	شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
	alarm U	اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
	alarmingly U	اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
	alarmed U	اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
	alarms U	اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
	monofilament U	الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
	toots U	صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
	tooting U	صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
	toot U	صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
	tooted U	صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
	shaggy ugs U	فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
	retreats U	مراسم شامگاه شیپور شامگاه
	retreat U	مراسم شامگاه شیپور شامگاه
	retreating U	مراسم شامگاه شیپور شامگاه
	retreated U	مراسم شامگاه شیپور شامگاه
	eminent U	بلند
	tall U	بلند
	fortes U	بلند
	forte U	بلند
	high U	بلند
	skyscrapers U	بلند
	skyscraper U	بلند
	eton collan U	بلند
	loudspeaker U	بلند گو
	loftily U	بلند
	highs U	بلند
	soaring U	بلند
	willowy U	بلند
	highfalutin U	بلند
	talll U	بلند
	uplands U	بلند
	vociferous U	بلند
	highest U	بلند
	lengthwise U	بلند
	long U	بلند
	long- U	بلند
	longed U	بلند
	rumbustious U	بلند
	legged U	پا بلند
	longer U	بلند
	longest U	بلند
	longs U	بلند
	upland U	بلند
	talll U	قد بلند
	loudly U	بلند
	megaphone U	بلند گو
	pointers U	خط کش بلند
	pointer U	خط کش بلند
	aloud U	بلند
	towering U	بلند
	amplifiers U	بلند گو
	amplifier U	بلند گو
	megaphones U	بلند گو
	loud speaker U	بلند گو
	high (1 9 to 36) U	بلند
	mouth filling U	بلند
	high grown U	بلند قد
	tall U	قد بلند
	tallest U	بلند
	taller U	قد بلند
	grandiose U	بلند
	taller U	بلند
	tallest U	قد بلند
	hessian boot U	چکمه بلند
	loudish U	کمی بلند
	boisterous laughter U	خنده بلند
	louden U	بلند شدن
	aquacade U	فوارهء بلند
	coamings U	لبه بلند
	lop sided U	کوتاه و بلند
	tossed U	ضربه بلند
	capote U	شنل بلند
	long term U	بلند مدت
	levitating U	بلند شدن
	alp U	قله بلند
	alto relievo U	برجسته بلند
	levitates U	بلند شدن
	levitated U	بلند شدن
	loudmouthed U	بلند اواز
	loudish U	اندکی بلند
	levitate U	بلند شدن
	elevated ground U	زمین بلند
	arises U	بلند شدن
	banquette U	زمین بلند
	arising U	بلند شدن
	elevate U	بلند کردن
	heightens U	بلند کردن
	heightening U	بلند کردن
	long thrust U	سخمه بلند
	heighten U	بلند کردن
	heightened U	بلند کردن
	downland U	چراگاه بلند
	anchor at short stay U	لنگر بلند
	elevating U	بلند کردن
	elevates U	بلند کردن
	ascends U	بلند شدن
	exalt U	بلند کردن
	exalting U	بلند کردن
	exalts U	بلند کردن
	ascend U	بلند شدن