Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
compensating relief valve
U
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pressure gaverner
U
تنظیم کننده فشار
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
slingshots
U
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot
U
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
oil guage
U
فشار سنج روغن
bilge pump
U
پمپ فشار روغن
oil pressure switch
U
کلید فشار روغن
bilge pump
U
پمپ فشار کمپرسور روغن
hydromatic
U
کار کردن با فشار روغن هیدروماتیک
oil pressure
U
دستگاه اندازه گیری فشار روغن
pressure adjustment
U
تنظیم فشار
light-load adjustment screw
پیچ تنظیم فشار نور
cabin pressure
U
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
carburetor icing
U
کاهش ناگهانی دما و احتمالاایجاد بلورهای یخ در اثرکاهش فشار در لوله ونتوری
pressurized cabin
U
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
U
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
joule kelvin effect
U
انبساط گاز با فشار زیاد ازمجرای کنترل سوخت یا پلاک منفذدار که با کاهش دماهمراه است
cut-out
U
روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
cut-outs
U
روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
jet mixer
U
مخلوط کننده با فشار اب
compressor pressure ratio
U
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
U
دارای فشار یکسان خط هم فشار
high pressure sterilizer
U
استرلیزه کننده فشار قوی
high pressure compressor
U
منراکم کننده فشار قوی
air cooled oil cooler
U
نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
bilge blocks
U
قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
pressure equalized addition funnel
U
قیف افزایشی متعادل کننده فشار
membrane keyboard
U
احساس کننده فشار را فعال میکند
cross stroke
U
فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
ignition over voltage
U
فشار قوی برای سیستم جرقه زنی
to push for an answer
[in reference to something]
U
برای پاسخ فشار آوردن
[در رابطه با چیزی]
boost control
U
سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
low head plant
U
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
webbing
U
نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
attack
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
cabin supercharger
U
کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
attacks
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacked
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
BNC connector
U
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
poke check
U
فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
thrusting
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
cabin blower
U
در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
clicks
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicked
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
click
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
pull the pace
U
جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
oxygen bottle
U
محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
thrust
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusts
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
back pressure turbine
U
توربین بخاری که تمام بخارخروجی ان با فشار به داخل شبکه گرم کننده جذب میشود
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
energy absorber
U
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer
U
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
cartridge actuated device
U
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
trapoze
U
سیم وصل به بالای دکل وکمربند سرنشین قایق برای فشار به سمت باد
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
wheel sucker
U
دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
pitot pressure
U
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
glide
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
wobble pump
U
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
glided
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
low voltage distribution system
U
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
pressure breathing
U
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
charactristics
U
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
printhead
U
1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
replenished
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
replenishes
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
replenish
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
replenishing
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
tension
U
فشار
stress
U
فشار
thrust
U
فشار
stresses
U
فشار
stressing
U
فشار
weight
U
فشار
thrusting
U
فشار
pushed
U
فشار
barometric pressure
U
فشار جو
bunt
U
فشار با سر
push
U
فشار
back iron
U
بن فشار
pushes
U
فشار
back pressure
U
پی فشار
hydraulic pressure
U
فشار اب
isobar
U
هم فشار
pressured
U
فشار
exertion
U
فشار
brunt
U
فشار
growing pains
U
فشار
stroking
U
فشار با پا
strokes
U
فشار با پا
isobar
U
تک فشار
isobars
U
هم فشار
isobars
U
تک فشار
exertions
U
فشار
stroked
U
فشار با پا
pressures
U
فشار
strains
U
فشار
strain
U
فشار
thrusts
U
فشار
pressuring
U
فشار
stroke
U
فشار با پا
press
U
فشار
atmospheres
U
فشار جو
zip
U
فشار
fantod
U
فشار
pressure vessel
U
فشار
zips
U
فشار
zipping
U
فشار
zipped
U
فشار
atmospheric pressure
U
فشار جو
compression
U
فشار
pressure curve
U
خم فشار
pressing
U
فشار
pressor
U
فشار زا
presses
U
فشار
atmosphere
U
فشار جو
line of thrust
U
خط فشار
violence
U
فشار
low pressure
U
فشار کم
water pressure
U
فشار اب
ice push
U
فشار یخ
pressure sense
U
حس فشار
impacts
U
فشار
tensions
U
فشار
impact
U
فشار
constraint
U
فشار
sense of pressure
U
حس فشار
distraint
U
فشار
total pressure
U
فشار کل
isobare
U
هم فشار
isopiestic
U
هم فشار
pressure
U
فشار
automatic kerning
U
کاهش
[و تنظیم ]
خودکار فاصله دخشه ها
[فناوری چاپ]
autokerning
U
کاهش
[و تنظیم ]
خودکار فاصله دخشه ها
[فناوری چاپ]
air pressure
U
فشار هوا
ciderpress
U
سیب فشار
air pressure gage
U
فشار سنج
thrusts
U
ضربت فشار
to press up
U
با فشار بالابردن
drop gage
U
فشار سنج
overpressure
U
فشار بیش از حد
molding pressure
U
فشار پرس
gage pressure
U
فشار مانومتری
gage pressure
U
فشار گیج
ambient pressure
U
فشار محیط
simple compression
U
فشار ساده
reduced pressure
U
فشار کاهیده
pinch
U
فشار دادن
equilibrium vapor pressure
U
فشار به حد تعادل
excess pressure
U
فشار اضافی
end thrust
U
فشار محوری
equilibrium pressure
U
فشار تعادلی
pinches
U
فشار دادن
overvoltage
U
فشار زیاد
sound pressure
U
فشار صوت
vapor pressure
U
فشار بخار
forced draft
U
هوای با فشار
loads
U
فشار مسئولیت
acoustic pressure
U
فشار صوتی
load
U
بار فشار
load
U
فشار مسئولیت
soil strain
U
فشار زمین
vapour pressure
U
فشار بخار اب
flux density
U
تراکم فشار
impacted
U
تحت فشار
griped
U
مشت فشار
social pressure
U
فشار اجتماعی
air lock
U
راهروی فشار
loads
U
بار فشار
axial pressure
U
فشار مرکزی
external pressure
U
فشار خارجی
external pressure
U
فشار برونی
thrusting
U
فشار محوری
beneath
U
تحت فشار
bars
U
واحد فشار
bar
U
واحد فشار
eyestrain
U
فشار باصره
deflationary pressure
U
فشار ضدتورمی
deflationary pressure
U
فشار انقباضی
absolute pressure
U
فشار مطلق
overvoltage
U
ازدیاد فشار
yerk
U
فشار دادن
axial pressure
U
فشار اسهای
back pressure
U
فشار متقابل
atmospheric pressure
U
فشار اتمسفری
static pressure
U
فشار ایستایی
back wash
U
فشار عقب اب
static head
U
فشار ایستایی
high potential
U
فشار قوی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com