English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
evaporated milk U شیری که بوسیله تبخیرغلیط شده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scalded cream U سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
agalactia U کم شیری
lactiform U شیری
lactescent U شیری
lacteous U شیری
actic U شیری
actescent U شیری
lacteal U شیری
lactary U شیری
acteous U شیری
lactea U شیری
milky U شیری
leonine U شیری
milkiness U خاصیت شیری
milkiness U حالت شیری
How did you make out? Did you succeed or fail? U شیری یا روباه ؟
mammary glands U غدههای شیری
yellowish-white U رنگ شیری
milky color U شیری رنگ
jacob's ladder U جاده شیری
milky electrolyte U الکترولیت شیری
galaxy U جاده شیری
opalescence U شیری رنگی
galaxy U راه شیری
Milky Way U راه شیری
galaxies U راه شیری
galaxies U جاده شیری
opal globe U حباب شیری
opalescent U شیری رنگ
opalline U شیری رنگ
milk teeth U دندان شیری
temporary teeth U دندانهای شیری
milk white U شیری رنگ
deciduous teeth U دندانهای شیری
milk tooth U دندان شیری
udders U غده پستانی یا شیری
udder U غده پستانی یا شیری
white meat U فرآوردهی شیری پنیر
milky U شیری رنگ شیردار
milky way galaxy U کهکشان راه شیری
galactites U پشم شیری رنگ
d. products U لبنیات فراوردههای شیری
Milky Way U اسمان دره جاده شیری
trug U فرف شیری چوبی تفت
Milk that has turned sour. U شیری که ترش شده است.
actescence U نمایش شیر خاصیت شیری
opals U عین الهر شیشه شیری رنگ
opal U عین الهر شیشه شیری رنگ
modified milk U شیری که اجزا ان را کم وزیاد کرده بکودکان می خوراتتد
nebula U تودههای عظیم گازو گرد مابین فواصل ستارگان جاده شیری
reed valve U شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
milk of magnesia U مایع شیری رنگی که هیدرکسید منیزیم است وبعنوان ضد اسید وملین بکارمیرود
cirro status U ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
lion rug U فرش شیری [این طرح بیشتر مربوط به استان فارس و عشایر آن منطقه بوده و گاه در طرح از شتر و یا حیوانات دیگر نیز استفاده می شود.]
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
thruogh the a of U بوسیله
by the instrumentality of U بوسیله
at the hand of U بوسیله
with U بوسیله
by dint of U بوسیله
wherewithal U که بوسیله ان
per U بوسیله
whereby U که بوسیله ان
perprep U بوسیله
by U بوسیله
via U بوسیله
of U بوسیله
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
by the f. U بوسیله لمس
per pais U بوسیله کشور
per pais U بوسیله مملکت
electrically U بوسیله برق
by depty U بوسیله نماینده
by wire U بوسیله تلگراف
hydrolysis U تجزیه بوسیله اب
hydromancy U تفال بوسیله اب
municipally U بوسیله شهرداری
pipe down U بوسیله شیپور یا نای
hydrolyze U بوسیله اب تجزیه شدن
semaphore U مخابره بوسیله پرچم
photogelatin process U چاپ بوسیله ژلاتین
phototypography U چاپ بوسیله عکسبرداری
pipage U ترابری بوسیله لوله
hydromancer U تفال زننده بوسیله اب
pipeage U ترابری بوسیله لوله
in propria persona U بوسیله خود شخص
windswept U بوسیله باد جاروشده
aeromancy U تفال بوسیله هوا
diathermy U معالجه بوسیله حرارت
dragonnades U بوسیله سواره نظام
electromotive U متحرک بوسیله برق
eluviation U انتقال بوسیله بادوباران
galvanography U روی مس بوسیله اندودکهربایی
intuitively U بوسیله درک مستقیم
leaching U تصفیه بوسیله شستشو
electric chair U اعدام بوسیله برق
lapped joint U اتصال بوسیله پوشش
aerotherapeutics U معالجه بوسیله هوا
pours U تراوش بوسیله ریزش
sent via e-mail U بوسیله ایمیل فرستاده شد
windblown U در حرکت بوسیله باد
traingulation U پیمایش بوسیله مثلثات
to scent out U بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
to pick thanks U بوسیله سخن چینی
brew U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brewed U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brews U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
patent U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patenting U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patents U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
postage U حمل بوسیله پست
infiltration U پالایش بوسیله تراوش
seagirt U محصور بوسیله دریا
churn U بوسیله اسباب گردنده
pour U تراوش بوسیله ریزش
baptizes U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
churns U بوسیله اسباب گردنده
baptized U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
poured U تراوش بوسیله ریزش
pouring U تراوش بوسیله ریزش
churned U بوسیله اسباب گردنده
baptises U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
grout stop U اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
embolic U مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
hit wicket U انداختن میله بوسیله خودتوپزن
electrometallurgy U ذوب فلزات بوسیله برق
pyretotherapy U معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
cathodogeaph U بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
chemical warfare U جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
carbon arcwelding U جوش قوسی بوسیله کربن
container transport U حمل و نقل بوسیله کانتینر
suicide bombing U قصد کشت بوسیله خودکشی
suicide attack U قصد کشت بوسیله خودکشی
perfusion U غسل تعمید بوسیله اب پاشی
to buy something at an auction U چیزی را در [بوسیله] حراجی خریدن
electro magnetism U تولید خواص مغناطیسی بوسیله
platinotype U عکاسی بوسیله املاح پلاتین
electrotype U بوسیله برق چاپ کردن
by no one else U از [بوسیله] هیچ کسی دیگر
lyophiled U خشک شده بوسیله انجمادسخت
phonendoscope U اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
massotherapy U معالجه بوسیله مشت و مال
memoria technica U فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
the block U مردن بوسیله گردن زنی
telekinesis U حرکت اجسام بوسیله ارواح
radiophotograph U انتقال عکس بوسیله رادیو
stethoscopy U معاینه بوسیله گوشی طبی
step down U کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
steam propulsion of ships U راندن کشتی ها بوسیله بخار
self administered U اداره شونده بوسیله خویشتن
seaborne U بوسیله کشتی حمل شده
roentgenoscopy U معاینه بوسیله اشعه مجهول
rocket propulsion U حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
rainwash U شسته شده بوسیله باران
sporogony U تولید مثل بوسیله هاگ
lyophil U خشک شده بوسیله انجمادسخت
lightproof U غیرقابل نفوذ بوسیله نور
photoengraving U گراور سازی بوسیله عکاسی
photolighograph U عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
hydropathy U معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
hydrophilous U گرده افشانی کننده بوسیله اب
hyphenate U بوسیله خط دارای فاصله کردن
in law U خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
incuse U نقش شده بوسیله چکش
instantiate U معرفی کردن بوسیله کنسرت
intercommunication system U ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
photomap U نقشه برداری بوسیله عکاسی
wirephoto U بوسیله بی سیم عکس فرستادن
wigwag U ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
wet down U بوسیله اب پاشی خیس کردن
waterborne U حمل شده بوسیله اب اب برد
rainwash U شستشوی چیزی بوسیله باران
nettles U بوسیله گزنه گزیده شدن
latches U بوسیله کلون محکم کردن
latch U بوسیله کلون محکم کردن
self service U کمک بوسیله خود شخص
self-service U کمک بوسیله خود شخص
photocopy U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopies U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopied U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
mail order U سفارش کالا بوسیله پست
argon arc welding U جوش قوسی بوسیله گازارگون
semaphore U بوسیله پرچم مخابره کردن
self appointed U منصوب شده بوسیله خویشتن
radiogram U عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
chafing U بوسیله اصطکاک گرم کردن
radiograms U عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
self-appointed U منصوب شده بوسیله خویشتن
nettle U بوسیله گزنه گزیده شدن
chafe U بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafes U بوسیله اصطکاک گرم کردن
lures U بوسیله تطمیع بدام انداختن
luring U بوسیله تطمیع بدام انداختن
lured U بوسیله تطمیع بدام انداختن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com