English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
wobble pump U پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
webbing U نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
prossure relief valve U شیر خلاص فشار
critical backing pressure U فشار حد خلاء بحرانی
critcal fore pressure U فشار حد خلاء بحرانی
cabin altitude U فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
cut-outs U روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
cut-out U روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
discharge pressure U فشار تخلیه
increase of pressure U افزایش فشار
low pressure discharge U تخلیه ی فشار ضعیف
diffusion U کم کردن از قدرت تخلیه فشار
primary hypertension U افزایش اولیه فشار خون
bilge U بالا بردن فشار داخل خن
stack wash U تخلیه هوا به علت فشار گازدودکش ناو
cabin pressure altimeter U ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین
pitot tube U لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
ram U افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rammed U افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rams U افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
back pressure turbine U توربین بخاری که تمام بخارخروجی ان با فشار به داخل شبکه گرم کننده جذب میشود
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
blow in doors U دری در مجرای ورودی موتورهواپیما که در اثر اختلاف فشار علیرغم نیروی فنربطرف داخل باز میشود
replenishing phase U بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
compound compression U فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
cross stroke U فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
to push for an answer [in reference to something] U برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
boost control U سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
ignition over voltage U فشار قوی برای سیستم جرقه زنی
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
attack U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacks U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
cabin supercharger U کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
attacked U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
Mercerization U مرسیزاسیون [این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
click U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
cabin blower U در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
thrust U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
pull the pace U جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
oxygen bottle U محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
thrusting U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusts U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
clicked U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicks U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
poke check U فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
trapoze U سیم وصل به بالای دکل وکمربند سرنشین قایق برای فشار به سمت باد
cartridge actuated device U وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
wheel sucker U دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
low voltage distribution system U شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
slingshots U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
charactristics U مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
priming U پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
skirts U پارچه ضد اب باریک و درازبرای جلوگیری از نفوذ اب به داخل قایق
skirted U پارچه ضد اب باریک و درازبرای جلوگیری از نفوذ اب به داخل قایق
skirt U پارچه ضد اب باریک و درازبرای جلوگیری از نفوذ اب به داخل قایق
neutral position U وضعیت خنثی یا خلاص حالت خلاص یا بی باری
printhead U 1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
tension U فشار
exertions U فشار
pressured U فشار
stroking U فشار با پا
hydraulic pressure U فشار اب
pushes U فشار
pushed U فشار
push U فشار
pressing U فشار
stroked U فشار با پا
stroke U فشار با پا
strokes U فشار با پا
tensions U فشار
zip U فشار
ice push U فشار یخ
isobars U تک فشار
isobars U هم فشار
isobar U تک فشار
isobar U هم فشار
distraint U فشار
constraint U فشار
compression U فشار
exertion U فشار
brunt U فشار
violence U فشار
stress U فشار
weight U فشار
stresses U فشار
zipped U فشار
stressing U فشار
strain U فشار
strains U فشار
zipping U فشار
zips U فشار
pressure U فشار
growing pains U فشار
pressures U فشار
thrusting U فشار
atmospheres U فشار جو
atmosphere U فشار جو
thrusts U فشار
pressure vessel U فشار
back pressure U پی فشار
fantod U فشار
line of thrust U خط فشار
sense of pressure U حس فشار
pressure sense U حس فشار
impacts U فشار
low pressure U فشار کم
barometric pressure U فشار جو
presses U فشار
press U فشار
water pressure U فشار اب
thrust U فشار
impact U فشار
isopiestic U هم فشار
total pressure U فشار کل
pressure curve U خم فشار
atmospheric pressure U فشار جو
isobare U هم فشار
pressor U فشار زا
bunt U فشار با سر
pressuring U فشار
back iron U بن فشار
hustle U فشار زور
diastolic pressure U فشار دیاستولی
rams U راندن با فشار
hustle U فشار دادن
thrusting U ضربت فشار
deflationary pressure U فشار ضدتورمی
direct pressure U فشار مستقیم
diffraction loading U منتجه فشار
overvoltage U ازدیاد فشار
low air pressure U فشار هوای کم
low tension U فشار ضعیف
forced draft U هوای با فشار
rammed U راندن با فشار
stress of poverty U فشار بینوایی
ram U راندن با فشار
low tension magneto U مگنت کم فشار
gage pressure U فشار گیج
low potential system U دستگاه کم فشار
low potential U فشار ضعیف
hustled U فشار دادن
push U فشار دادن
starting pressure U فشار استارت
osmotic pressure U فشار اسمزی
overvoltage U فشار زیاد
overpressure U فشار بیش از حد
low voltage line U خط فشار ضعیف
standard atmospheric pressure U فشار متعارفی جو
pushes U فشار دادن
thrusts U فشار محوری
static head U فشار ایستایی
thrusts U ضربت فشار
hustled U فشار زور
gage pressure U فشار مانومتری
low voltage U فشار ضعیف
low pressure U فشار خفیف
low pressure U منطقه کم فشار
to bear pressure upon U فشار اوردن بر
hustles U فشار دادن
hustles U فشار زور
hustling U فشار دادن
hustling U فشار زور
deflationary pressure U فشار انقباضی
thrusting U فشار محوری
static pressure U فشار ایستایی
pushed U فشار دادن
excess pressure U فشار اضافی
end thrust U فشار محوری
pressuring U فشار هوا
pressured U فشار هوا
pressure U فشار هوا
high pressure line U خط فشار قوی
electric tension U فشار الکتریکی
to squeeze to death U با فشار کشتن
high tension line U خط فشار قوی
group pressure U فشار گروهی
high voltage line U خط فشار قوی
high pressure area U منطقه پر فشار
high pressure U فشار زیاد
measuring voltage U فشار سنجش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com