Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Christmas cookie
[American]
U
شیرینی بیسکویتی مخصوص کریسمس
[غذا و آشپزخانه]
Christmas biscuit
[British]
U
شیرینی بیسکویتی مخصوص کریسمس
[غذا و آشپزخانه]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Christmas cookie
[American]
U
بیسکویت مخصوص کریسمس
[غذا و آشپزخانه]
Christmas biscuit
[British]
U
بیسکویت مخصوص کریسمس
[غذا و آشپزخانه]
Xmas
U
کریسمس
Christmas Island
U
جزیرهی کریسمس
christmastide
U
ایام کریسمس
christmas pudding
U
پودینگ کریسمس
Christmas is two weeks away .
U
دوهفته به کریسمس مانده
Christmas Eve
U
روز و به ویژه شب پیش از کریسمس
lute
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
U
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
Boxing Day
U
اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند
graphics
U
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
register
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
lolipops
U
شیرینی
love liness
U
شیرینی
marzipan
U
شیرینی
sweetmeat
U
شیرینی
sugar
U
شیرینی
amiability
U
شیرینی
confections
U
شیرینی
sweet stuff
U
شیرینی
bonbon
U
شیرینی
confection
U
شیرینی
sweetness
U
شیرینی
sugars
U
شیرینی
amiability or amiableness
U
شیرینی
goodies
U
شیرینی
saccharinity
U
شیرینی
nicy
U
شیرینی
confetti
U
شیرینی
patisseries
U
شیرینی
patisserie
U
شیرینی
pastries
U
شیرینی
sugar candy
U
شیرینی
loveliness
U
شیرینی
pastry
U
شیرینی
mellifluence
U
شیرینی
melodiousness
U
شیرینی
goody
U
شیرینی
costs arabicus
U
قسط شیرینی
corn ball
U
شیرینی چس فیل
cookies
U
شیرینی بیسکویت
confectioner
U
شیرینی فروش
cookie
U
شیرینی بیسکویت
cookie
U
شیرینی خشک
cookies
U
شیرینی خشک
confectioners
U
شیرینی فروش
ingratiation
U
خود شیرینی
crackers
U
یکجور شیرینی
cracker
U
یکجور شیرینی
box suitmeats
U
جعبه شیرینی
blintz
U
نوعی شیرینی
sweetmeat
U
شیرینی جات
bakemeat
U
نان شیرینی
sweet tooth
U
شیرینی دوست
kissing comfit
U
شیرینی معطر
wafer
U
شیرینی پنجرهای
puff pastry
U
شیرینی پفکی
tucks
U
شیرینی مربا
cooky
U
شیرینی خشک
cooky
U
شیرینی بیسکویت
custard pie
U
یکجور شیرینی
confectionary
U
شیرینی سازی
baked meat
U
نان شیرینی
wafers
U
شیرینی پنجرهای
sweet tooth
U
علاقمند به شیرینی
freshness
U
شیرینی بی نمکی
tuck
U
شیرینی مربا
tucking
U
شیرینی مربا
blintze
U
نوعی شیرینی
sugared
U
شیرینی زده
elecampane
U
نوعی شیرینی
insinuator
U
خود شیرینی کننده
insinuative
U
مبنی بر خود شیرینی
ratafia
U
نان شیرینی بادامی
ingratiatingly
U
ازراه خود شیرینی
paste
U
نوعی شیرینی چسباندن
ratafee
U
نان شیرینی بادامی
ingratiating
U
خود شیرینی کردن
pasted
U
نوعی شیرینی چسباندن
pastes
U
نوعی شیرینی چسباندن
pasting
U
نوعی شیرینی چسباندن
marchpane
U
نان شیرینی بادامی
to have a sweet tooth
U
شیرینی دوست بودن
confectionery
U
صنعت شیرینی سازی
Too much sweetnes cloys.
U
شیرینی زیاد دل را می زند
pasty
U
شیرینی میوه دار
pasties
U
شیرینی میوه دار
patisserie
U
مغازهی شیرینی پزی
nougat
U
شیرینی بادام دار
custard
U
یکجور شیرینی یا فرنی
confectionary
U
شیرینی ساز قنادی
kuchen
U
نان شیرینی کاکائودار
buttercups
U
نوعی شیرینی کوچک
buttercup
U
نوعی شیرینی کوچک
shine up to
<idiom>
U
خود شیرینی کردن
patisseries
U
مغازهی شیرینی پزی
bagel
U
نان شیرینی حلقوی
ingratiated
U
خود شیرینی کردن
to pick thanks
U
خود شیرینی کردن
douceur
U
شیرینی وفرافت رفتار
tarts
U
نان شیرینی مربایی
sweetshop
U
شیرینی فروشی قنادی
marshmallow
U
نوعی شیرینی خمیرمانند
minting
U
شیرینی معطر با نعناع
ingratiate
U
خود شیرینی کردن
mints
U
شیرینی معطر با نعناع
minted
U
شیرینی معطر با نعناع
fondants
U
شیرینی ای که در دهان اب میشود
fondant
U
شیرینی ای که در دهان اب میشود
tart
U
نان شیرینی مربایی
ingratiates
U
خود شیرینی کردن
french pastry
U
شیرینی اردینه فرانسوی
marshmallows
U
نوعی شیرینی خمیرمانند
puff paste
U
نان شیرینی پف کردن
mint
U
شیرینی معطر با نعناع
dispersal airfield
U
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
bakeries
U
دکان نانوایی یا شیرینی پزی
puff pastry
U
شیرینی دارای خامهی پف کرده
floating island
U
جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
croissants
U
نان شیرینی هلالی شکل
frosting
U
رویه خامهای کیک یا شیرینی
bakery
U
دکان نانوایی یا شیرینی پزی
baked meat
U
شیرینی اردی غذای پخته
elf dock
U
شیرینی که اززنجبیل شامی سازند
bakemeat
U
شیرینی اردی غذای پخته
doughboy
U
نان شیرینی میوه دار
Wont you have sweets (candies)
U
شیرینی میل نمی کنید ؟
pastil
U
قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
brownie
U
یکنوع نان شیرینی میوه دار
brownies
U
یکنوع نان شیرینی میوه دار
She is fond of sweet things.
U
از چیزهای شیرین ( شیرینی ) خوشش می آید
to smarm over somebody
U
برای کسی خود شیرینی کردن
sweetheart
U
نوعی نان شیرینی بشکل قلب
marsh mallow
U
یکجور شیرینی که از ریشه خطمی میسازند
pattie
U
نان شیرینی میوه داریاگوشت دار
pastile
U
قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
girgerbread
U
نوعی نان شیرینی که زنجبیل دارد
to curry favour
[British E]
/favor
[American E]
with somebody
U
برای کسی خود شیرینی کردن
doughnut
U
نان شیرینی گرد ومانند حلقه
shortening
U
روغن ترد کننده شیرینی وغیره
to crawl to somebody
U
برای کسی خود شیرینی کردن
pastilles
U
قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
pastille
U
قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
doughnuts
U
نان شیرینی گرد ومانند حلقه
limonene
U
هیدروکربن شیرینی بفرمول 61H 01C
to make up to any one
U
پیش کسی خود شیرینی کردن
patties
U
نان شیرینی میوه داریاگوشت دار
icing
U
شکر و تخم مرغ روی شیرینی
cybercafe
U
نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
sweethearts
U
نوعی نان شیرینی بشکل قلب
patty
U
نان شیرینی میوه داریاگوشت دار
I clinched a lucrative deal.
U
معامله چربی ( شیرینی ) انچام دادم
pastries
U
کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
pastry
U
کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
gingersnap
U
نوعی نان شیرینی ترد زنجبیل دار
jelly roll
U
نان شیرینی ژله دار ولوله کرده
lachryma christi
U
باده سرخ و شیرینی که درجنوب درست می کنند
polish the apple
<idiom>
U
خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
apple dumpling
U
شیرینی پخته شده با سیب درونش
[آشپزی]
cola
U
ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
colas
U
ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
lollipops
U
اب نبات یا شیرینی که در سرچوب نصب شده وبچه ها انرامیمکند
lollipop
U
اب نبات یا شیرینی که در سرچوب نصب شده وبچه ها انرامیمکند
ingratiatory
U
طرف توجه قرار دهنده امیخته بخود شیرینی
caramels
U
یکجور شیرینی مرکب از قند وشیره ومیوه تافی
caramel
U
یکجور شیرینی مرکب از قند وشیره ومیوه تافی
sago
U
شیرینی که با نشاسته ساگو تهیه شود پنیر خرما
apple fritters
[British English]
U
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
apple beignets
[American English]
U
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
lollypop
U
اب نبات یا شیرینی که در سرچوب نصب شده وبچه ها انرامیمکند
macaroon
U
نان شیرینی مرکب از شکر وزرده تخم مرغ و بادام
mousses
U
خامه زده که شیرینی بان سردمی کنندیا افسرده شود
to ingratite oneself
U
خودرا طرف توجه قرار دادن خود شیرینی کردن
macaroons
U
نان شیرینی مرکب از شکر وزرده تخم مرغ و بادام
mousse
U
خامه زده که شیرینی بان سردمی کنندیا افسرده شود
muffins
U
نوعی شیرینی یاکلوچه که گرماگرم باکره میخورند بشقاب سفالی کوچک
hundreds and thousands
U
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
muffin
U
نوعی شیرینی یاکلوچه که گرماگرم باکره میخورند بشقاب سفالی کوچک
strudel
U
ورقه نازک خمیر پخته که لوله شده و لای ان شیرینی باشد
fish cake
U
نان شیرینی که از ماهی خورد کرده وپوره سیب زمینی درست کنند
meringues
U
سفیده تخم مرغ وشکر که روی شیرینی وکیک میگذارند نوعی کیک میوه دار
meringue
U
سفیده تخم مرغ وشکر که روی شیرینی وکیک میگذارند نوعی کیک میوه دار
griddle cake
U
نوعی نان شیرینی پهن ونازک که دو طرفش را روی اهن کلوچه پزی سرخ میکنند
she smiled sweetly
U
لبخند یا تبسم شیرینی داشت شیرین لبخند میزد
insinuative smile
U
لبخندی که برای خود شیرینی یا خود جا کنی باشد
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
bulls eye
U
عدسی نیم گرد یکجور شیرینی گرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com