Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 24 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hardness
U
شکنندگی
fragility
U
شکنندگی
brittleness
U
شکنندگی
frangibility
U
شکنندگی
friability
U
شکنندگی
ricketiness
U
شکنندگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
temper brittleness
U
شکنندگی حالت سختی شکنندگی بازپخت
red shortness
U
شکنندگی- سرخ
precipitation brittleness
U
شکنندگی رسوبی
hot shortness
U
شکنندگی حرارتی
brittle point
U
نقطه شکنندگی
embrittlement by aging
U
شکنندگی با کهنگی
brittleness
U
تردی و شکنندگی
brittleness temperature
U
دمای شکنندگی
brittle temperature
U
دمای شکنندگی
cold brittleness
U
شکنندگی سرد
cold short
U
شکنندگی در سرما
cold shortness
U
سرد شکنندگی
hot shorteness
U
شکنندگی حاصل از گرما
hot brittleness
U
قابلیت شکنندگی گرم
blue brittleness
U
شکنندگی ابی رنگ
ferrous sulfate
U
دندانه آهن
[جهت تولید رنگ های تیره تر و کاهش تردی و شکنندگی الیاف پشم]
to anneal
U
سخت کردن
[روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی]
[فلزات]
[مهندسی]
cold working
U
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com