Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cub hunting
U
شکار بچه روباه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fox hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
mask
U
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
masks
U
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
foxhound
U
تازی مخصوص شکار روباه
foxhounds
U
تازی مخصوص شکار روباه
drag hunt
U
شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
foxhunt
U
شکار روباه باتازی
foxhunt
U
باتازی شکار روباه کردن
master of
U
سرپرست گروه شکار روباه
to rid to hounds
U
با تازی شکار روباه کردن
to ride to hounds
U
با تازی شکار روباه کردن
fox-hunting
U
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
Other Matches
earths
U
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earth
U
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
reynard
U
روباه
fox brush
U
دم روباه
foxtail
U
دم روباه
blue fox
U
سگ روباه
foxing
U
روباه
dog fox
U
روباه
foxes
U
روباه
fox
U
روباه
arctic fox
U
سگ روباه
yoicks
U
صید روباه
foxhole
U
سوراخ روباه
foxholes
U
سوراخ روباه
hanky-panky
U
روباه بازی
hanky panky
U
روباه بازی
scoria
U
روباه سربار
vixens
U
روباه ماده
foxier
U
روباه صفت
foxiest
U
روباه صفت
foxy
U
روباه صفت
vixen
U
روباه ماده
vulpine
U
روباه صفت
kennels
U
لانه روباه
pits
U
حفره روباه
kennel
U
لانه روباه
guile
U
روباه صفتی
pit
U
حفره روباه
How did you make out? Did you succeed or fail?
U
شیری یا روباه ؟
fox hole
U
سنگر حفره روباه
silver fox
U
روباه نقره فام
vixenish
U
شبیه روباه ماده
earth stopper
U
مامور بستن سوراخهای روباه
to be like a fox
<idiom>
U
مثل روباه حیله گر بودن
break cover
U
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
brush
U
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
tallyho
U
صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
brushes
U
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
The fox,being asked who his withness was ,said, my.
<proverb>
U
به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم.
view halloo
U
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
foxtail
U
یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
tallyho
U
فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
Foxes when they cannot reach the grapes say they a.
<proverb>
U
روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
chase
U
شکار
hank
U
شکار
quarries
U
شکار
chases
U
شکار
quarrying
U
شکار
chevy
U
شکار
chace
U
شکار
hanks
U
شکار
chasing
U
شکار
quarry
U
شکار
hunting
U
شکار
chased
U
شکار
hunts
U
شکار
game
U
شکار
predatin
U
شکار
ravin
U
شکار
venery
U
شکار
prey
U
شکار
gameless
U
بی شکار
gamey
U
پر از شکار
hunted
U
شکار
hunt
U
شکار
shooting
U
شکار باتفنگ
shootings
U
شکار باتفنگ
gunning
U
شکار با تفنگ
game keep
U
پاسبان شکار
huntsman
U
شکار باز
huntsmen
U
شکار باز
whaling
U
شکار نهنگ
hunting ground
U
شکار گاه
hunting district
U
شکار گاه
area drive
U
شکار دواندن
king hunt
U
شاه شکار
poniter
U
نوعی سگ شکار ی
predation
U
شکار کردن
predatory habit
U
خوی شکار
shanking
U
شکار کوسه
shotgunner
U
شکار با تفنگ
to go a hunting
U
شکار رفتن
fowling
U
شکار پرنده
game law
U
قانون شکار
fair game
U
شکار مجاز
fair game
U
شکار قانونی
ducking
U
شکار مرغابی
victims
U
دستخوش شکار
victim
U
دستخوش شکار
gamy
U
پراز شکار
game
U
سرگرمی شکار
blood sport
U
کشتن شکار
blood sports
U
کشتن شکار
hunter
U
اسب شکار
hanks
U
طعمه شکار
hunters
U
اسب شکار
hank
U
طعمه شکار
quarrying
U
شکار موردنظر
quarrying
U
لاشه شکار
quarry
U
شکار موردنظر
quarry
U
لاشه شکار
quarries
U
شکار موردنظر
quarries
U
لاشه شکار
hunts
U
شکار کردن
falconry
U
شکار با شاهین
hunt
U
شکار کردن
hunted
U
شکار کردن
pteropus
U
شبپره میوه خور که پوزه اش مانند پوزه روباه است
checked
U
و شدن بوی شکار
chevy
U
فریاد هنگام شکار
raptatorial
U
لازم برای شکار
game
U
شکار گرفته شده
hog dress
U
بریدن گلوی شکار
pointers
U
سگ شکاری یابنده شکار
predatory
U
تغذیه کننده از شکار
predatorial
U
تغذیه کننده از شکار
raptatory
U
لازم برای شکار
bow hunting
U
شکار با تیر و کمان
check
U
و شدن بوی شکار
deer stalking
U
شکار اهو و گوزن
stool
U
گروه فریبنده شکار
poaches
U
دزدکی شکار کردن
poached
U
دزدکی شکار کردن
poach
U
دزدکی شکار کردن
outfitters
U
فروشنده لوازم شکار
outfitter
U
فروشنده لوازم شکار
pointer
U
سگ شکاری یابنده شکار
finds
U
یافتن بوی شکار
checks
U
و شدن بوی شکار
prowl
U
درپی شکار گشتن
rabbits
U
شکار خرگوش کردن
rabbit
U
شکار خرگوش کردن
shoots
U
هدف گرفتن شکار
shoot
U
هدف گرفتن شکار
snipe
U
پاشله شکار کردن
sniped
U
پاشله شکار کردن
snipes
U
پاشله شکار کردن
shining
U
پیداکردن شکار در شب بانورافکن
bags
U
شکار کردن با تیر
sniping
U
پاشله شکار کردن
bag
U
شکار کردن با تیر
find
U
یافتن بوی شکار
big game
U
شکار حیوانات بزرگ
raven
U
شکار طعمه شکاری
predator
U
تغذیه کننده از شکار
predators
U
تغذیه کننده از شکار
prowls
U
درپی شکار گشتن
prowled
U
درپی شکار گشتن
prowling
U
درپی شکار گشتن
hunting
U
شکار دشمن یا زیردریایی
ravens
U
شکار طعمه شکاری
drags
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
predaceous
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
course
U
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
retrievers
U
سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
privilegium
U
حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
falconer
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
courses
U
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
to p on any one's preserves
U
در جای قورق شکار کردن
cover
U
بوته زار پناهگاه شکار
tufter
U
کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
turtles
U
لاک پشت شکار کردن
still hunting
U
شکار باروش در کمین نشستن
turtle
U
لاک پشت شکار کردن
jaeger
U
علاقمند به شکار مرد شکارچی
close season
U
فصلصید ماهیو شکار در بریتانیا
covers
U
بوته زار پناهگاه شکار
wood craft
U
جنگل شناسی از لحاظ شکار
coursed
U
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
coverings
U
بوته زار پناهگاه شکار
open season
U
فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
retriever
U
سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
closed season
U
فصل منع ماهیگیری یا شکار
safari
U
سفر برای شکار بزرگ
hunts
U
اداره کردن تازیها در شکار
hunted
U
اداره کردن تازیها در شکار
hunt
U
اداره کردن تازیها در شکار
decoy shooting
U
شکار به کمک مرغ دام
falconers
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
safaris
U
سفر برای شکار بزرگ
predacious
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
hunting bow
U
کمان بلند و سنگین برای شکار
poach
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
poached
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
covert
U
بوته زار انبوه مخفیگاه شکار
poaches
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
to give the tone
U
هنگام یافتن رد شکار پارس کشیدن
poaches
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
poach
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
weigh-ins
U
وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
weigh in
U
وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
wildfowl
U
مرغ شکار بخصوص مرغهای ابی
cases
U
محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
challenge
[of a dog]
U
پارس سگی
[پس از دریافت بوی شکار]
weigh-in
U
وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
case
U
محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
foxing
U
روباه بازی کردن تزویر کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com