English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gunning U شکار با تفنگ
shotgunner U شکار با تفنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fowling piece U تفنگ سبک برای شکار پرنده وحیوان کوچک
Other Matches
fowling piece U تفنگ پرنده زنی تفنگ شکاری
rifle salute U احترام با تفنگ سلام با تفنگ
rifle shot U تیر تفنگ تیراندازی با تفنگ
fowling piece U تفنگ شکاری تفنگ ساچمهای
sighting leaf U ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
quarrying U شکار
quarries U شکار
chase U شکار
game U شکار
predatin U شکار
quarry U شکار
prey U شکار
gamey U پر از شکار
gameless U بی شکار
chasing U شکار
chases U شکار
chased U شکار
chace U شکار
chevy U شکار
hunting U شکار
hanks U شکار
hank U شکار
ravin U شکار
hunts U شکار
hunted U شکار
hunt U شکار
venery U شکار
shootings U شکار باتفنگ
victims U دستخوش شکار
hunters U اسب شکار
hunter U اسب شکار
blood sports U کشتن شکار
hunt U شکار کردن
blood sport U کشتن شکار
shooting U شکار باتفنگ
game U سرگرمی شکار
hunts U شکار کردن
quarrying U شکار موردنظر
hunted U شکار کردن
quarrying U لاشه شکار
hank U طعمه شکار
quarry U شکار موردنظر
hanks U طعمه شکار
quarries U لاشه شکار
quarries U شکار موردنظر
fair game U شکار مجاز
to go a hunting U شکار رفتن
shanking U شکار کوسه
quarry U لاشه شکار
predation U شکار کردن
poniter U نوعی سگ شکار ی
king hunt U شاه شکار
gamy U پراز شکار
game law U قانون شکار
fair game U شکار قانونی
whaling U شکار نهنگ
falconry U شکار با شاهین
hunting ground U شکار گاه
game keep U پاسبان شکار
fowling U شکار پرنده
hunting district U شکار گاه
ducking U شکار مرغابی
area drive U شکار دواندن
victim U دستخوش شکار
huntsmen U شکار باز
predatory habit U خوی شکار
huntsman U شکار باز
sniping U پاشله شکار کردن
snipes U پاشله شکار کردن
predators U تغذیه کننده از شکار
foxhunt U شکار روباه باتازی
predator U تغذیه کننده از شکار
shining U پیداکردن شکار در شب بانورافکن
cub hunting U شکار بچه روباه
stool U گروه فریبنده شکار
sniped U پاشله شکار کردن
snipe U پاشله شکار کردن
rabbits U شکار خرگوش کردن
raven U شکار طعمه شکاری
ravens U شکار طعمه شکاری
hog dress U بریدن گلوی شکار
hunting U شکار دشمن یا زیردریایی
chevy U فریاد هنگام شکار
find U یافتن بوی شکار
finds U یافتن بوی شکار
predatorial U تغذیه کننده از شکار
deer stalking U شکار اهو و گوزن
raptatorial U لازم برای شکار
raptatory U لازم برای شکار
bow hunting U شکار با تیر و کمان
rabbit U شکار خرگوش کردن
big game U شکار حیوانات بزرگ
predatory U تغذیه کننده از شکار
prowling U درپی شکار گشتن
checked U و شدن بوی شکار
check U و شدن بوی شکار
poaches U دزدکی شکار کردن
shoots U هدف گرفتن شکار
prowls U درپی شکار گشتن
pointer U سگ شکاری یابنده شکار
pointers U سگ شکاری یابنده شکار
game U شکار گرفته شده
shoot U هدف گرفتن شکار
poached U دزدکی شکار کردن
prowled U درپی شکار گشتن
prowl U درپی شکار گشتن
outfitters U فروشنده لوازم شکار
bag U شکار کردن با تیر
poach U دزدکی شکار کردن
bags U شکار کردن با تیر
checks U و شدن بوی شکار
outfitter U فروشنده لوازم شکار
wood craft U جنگل شناسی از لحاظ شکار
coverings U بوته زار پناهگاه شکار
privilegium U حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
foxhounds U تازی مخصوص شکار روباه
foxhound U تازی مخصوص شکار روباه
predaceous U شکاری تغذیه کننده از شکار
cover U بوته زار پناهگاه شکار
covers U بوته زار پناهگاه شکار
close season U فصلصید ماهیو شکار در بریتانیا
course U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
to ride to hounds U با تازی شکار روباه کردن
tufter U کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
to rid to hounds U با تازی شکار روباه کردن
to p on any one's preserves U در جای قورق شکار کردن
coursed U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
still hunting U شکار باروش در کمین نشستن
courses U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
falconers U کسیکه با شاهین شکار میکند
predacious U شکاری تغذیه کننده از شکار
foxhunt U باتازی شکار روباه کردن
retrievers U سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
retriever U سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
jaeger U علاقمند به شکار مرد شکارچی
master of U سرپرست گروه شکار روباه
open season U فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
closed season U فصل منع ماهیگیری یا شکار
hunt U اداره کردن تازیها در شکار
hunted U اداره کردن تازیها در شکار
turtle U لاک پشت شکار کردن
turtles U لاک پشت شکار کردن
safari U سفر برای شکار بزرگ
falconer U کسیکه با شاهین شکار میکند
decoy shooting U شکار به کمک مرغ دام
hunts U اداره کردن تازیها در شکار
safaris U سفر برای شکار بزرگ
challenge [of a dog] U پارس سگی [پس از دریافت بوی شکار]
weigh-in U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
poach U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
weigh in U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
covert U بوته زار انبوه مخفیگاه شکار
poached U برخلاف مقررات شکار صید کردن
cases U محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
weigh-ins U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
to give the tone U هنگام یافتن رد شکار پارس کشیدن
hunting bow U کمان بلند و سنگین برای شکار
poached U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poach U برخلاف مقررات شکار صید کردن
poaches U برخلاف مقررات شکار صید کردن
case U محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
wildfowl U مرغ شکار بخصوص مرغهای ابی
poaches U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
flint lock U تفنگ
gun butt U ته تفنگ
smoothbore U تفنگ
firer U تفنگ
rifles U تفنگ
rifle U تفنگ
shot line U نخ تفنگ
gun U تفنگ
guns U تفنگ
bottom U کف تفنگ
bottoms U کف تفنگ
shotgun U تفنگ
breechloader U تفنگ ته پر
breech loader U تفنگ ته پر
shotguns U تفنگ
musketry U تفنگ ها
rifle gun U تفنگ
musketry U تفنگ
breech U ته تفنگ
rifle (rifled bore) U تفنگ
still hunting U روش شکار با تعقیب اهسته بدون کمک سگ
setter U سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
gaze hound U تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
setters U سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
sports U تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
shoot U زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
shoots U زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
buck fever U هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
stag hunting U شکار اهو با حالت سواره وکمک تازیها
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
falconry U تربیت و شکار با قوش وشاهین و باز و عقاب
sported U تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sport U تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
fox-hunting U شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
masks U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
mask U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
blow gun U تفنگ بادی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com