English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shot direct at goal U شوت مستقیم به دروازه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
slant U بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slanted U بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slants U بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
goal kick U ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
Other Matches
team handball court U مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout U پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save U نجات دروازه با پای دروازه بان
dasd U Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission U مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
basic U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basics U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
directed U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange U تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
directs U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
goal judge U داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
element U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
direct command U فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
direct fire sights U زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
elicitation U کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
direct dyes U رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
goalposts U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
goals U دروازه
hoop U دروازه
hoops U دروازه
port U دروازه
gate U دروازه
goal area line U خط دروازه
gateways U دروازه
gateway U دروازه
barbican U دروازه
goal U دروازه
portals U دروازه
portal U دروازه
barbacan U دروازه
gates U دروازه
starting gate U دروازه شروع
wicket U دروازه کوچک
gatekeepers U دروازه بان
gatekeeper U دروازه بان
puck stopper U دروازه بان
keepers U دروازه بان
keeper U دروازه بان
own goal U گل به دروازه خودی
tend goal U دروازه بانی
goalies U دروازه بان
goal crease U محوطه دروازه
goal tender U دروازه بان
tend goal U حفظ دروازه
goalkeeper U دروازه بان
goalar U دروازه بان
in goal U دروازه بان
goalie U دروازه بان
wickets U دروازه کوچک
gate keeper U دروازه بان
goalkeepers U دروازه بان
goals U دروازه بان
attacting zone U منطقه دروازه
gatepost U بازوی دروازه
goal posts U پایههای دروازه
octroi U دروازه بانی
octroi U مالیات دم دروازه
keep goal U دروازه بانی
save U نجات دروازه
saves U نجات دروازه
saved U نجات دروازه
goal area U منطقه دروازه
gateposts U بازوی دروازه
logic gate U دروازه منطقی
goal keeper line U خط دروازه بان
own goals U گل به دروازه خودی
hoop U دروازه کروکه
hoops U دروازه کروکه
goal U دروازه بان
goal mouth U دهانه دروازه
between the pipes U تیر دروازه
goal keeper U دروازه بان
warders U نگهبان دروازه یا قصر
petard U بمب دروازه ریز
long ball U پرتاب از دور به دروازه
offside line U خط فرضی موازی با دروازه
gate post U تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
warder U نگهبان دروازه یا قصر
standup goalie U دروازه بانی ایستاده
goalthrow U پرتاب دروازه بان
goal umpire U دروازه بان واترپولو
sally port U دروازه بزرگ قلعه
sally port U دروازه عبور از قلعه
double reverse U شوت برگردان به دروازه
goal games U بازیهای دروازه دار
goal kick U شوت بسوی دروازه
flopper U دروازه بان شیرجه رو
fast break U حمله سریع به دروازه
crossbars U تیرک افقی دروازه
crossbar U تیرک افقی دروازه
gate U دروازه شروع اسکی
He was approaching the gate. U او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
goalpost U تیرک عمودی دروازه
goalposts U تیرک عمودی دروازه
gatehouse U اطاق دروازه بان
gatehouses U اطاق دروازه بان
gates U دروازه شروع اسکی
goalkeeper U دروازه بان فوتبال
twentyfive U خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
goalkeepers U دروازه بان فوتبال
upright U تیرک عمودی دروازه
shooting U شوت بسوی دروازه
shootings U شوت بسوی دروازه
changing the goal keeper U تعویض دروازه بان
deciding U نزدیک به دروازه حریف
catching glove U دستکش دروازه بان
gateposts U تیر چار چوب دروازه
gatepost U تیر چار چوب دروازه
gatehouses U اطاق یازندان بالای دروازه
drop a goal U ضربه زدن بر فراز دروازه
gatehouse U اطاق یازندان بالای دروازه
nineteen U علامت تعویض دروازه بان
nineteens U علامت تعویض دروازه بان
defensive U منطقه دفاعی شامل دروازه
clear U دفع توپ ازحوالی دروازه
clearer U دفع توپ ازحوالی دروازه
send-off U حرکت اسبها از دروازه شروع
send off U حرکت اسبها از دروازه شروع
clearer U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
in- U توپی که وارد دروازه شده
clearest U دفع توپ ازحوالی دروازه
in U توپی که وارد دروازه شده
clearest U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clears U دفع توپ ازحوالی دروازه
seelos U دروازه بشکل اچ در مارپیچ کوچک
send-offs U حرکت اسبها از دروازه شروع
clear U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
punch the ball U مشت کردن دروازه بان
active U دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
stick glove U دستکش کلفت دروازه بان
logic U دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
clears U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
touch in goal U محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
touch in goal line U ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
dropped goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
battering ram U میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
A creaking gate hang long. <proverb> U یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
field goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
uprights U تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
faubourg U قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
end zone U منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
drop goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
battering rams U میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
heavy U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
field player U بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
heavies U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavier U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
hanging-post U [تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
peel U گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
peels U گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
goal throw U پرتاب ازاد دروازه بان واترپولو
heaviest U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
place kick U توپ را از روی زمین با پا بطرف دروازه زدن
three state logic U دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
gopura U [دروازه بلند و مزین مقبره های هندی]
smother U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothered U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothering U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothers U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
stickside U سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
inhibit U ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
headmen U پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
slot U منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
inhibits U ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
slotting U منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
inverter U دروازه منط قی برای امکانات بر عکس کردن
short side U خط بازیگران با تعداد کمتری بازیگر دهانه دروازه
slots U منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
headman U پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
analogue U دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
punters U دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
analog U دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
punter U دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
analogues U دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
to rifle the ball into the goal U با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
deflections U ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
deflection U ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
bounce shot U گویی که به زمین می خورد وبه طرف دروازه می رود
flop U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
end zone U منطقه اخر زمین هاکی از خط ابی تادیوار پشت دروازه
gates U زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
tries U کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
gate U زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
try U کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
icing U ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
flopped U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flops U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
break U جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
breaks U جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
inhibit U توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
inhibits U توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
handball U بازی بین دو تیم هفت نفره با شش بازیگر ویک دروازه بان
and U دروازه الکترونیکی که تابع "و" منط قی را روی سیگنالهای الکتریکی انجام میدهد
direct <adj.> U مستقیم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com