Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
She is blinded by passion .
U
شهوت او را کور کرده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
voluptuous
U
شهوت پرست شهوت انگیز
scarf joint
U
جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burgers
U
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger
U
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak
U
گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
I have a tooth abscess.
U
دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
passion
U
شهوت
appetite
U
شهوت
appetites
U
شهوت
rut
U
شهوت
eros
U
شهوت
ruts
U
شهوت
carnality
U
شهوت
concupiscence
U
شهوت
conoupiscence
U
شهوت
desiring
U
شهوت
desires
U
شهوت
lust
U
شهوت
desire
U
شهوت
anaphrodisiac
U
کاهنده شهوت
tasty
<adj.>
U
شهوت انگیز
anaphrodisia
U
کاهش شهوت
anality
U
شهوت مقعدی
lascivious
U
شهوت انگیز
obscene
U
شهوت انگیز
anal erotism
U
شهوت مقعدی
sensuality
U
شهوت پرستی
lewdness
U
شهوت پرستی
flesh
U
جسم شهوت
eroticism
U
شهوت گرایی
juicy
<adj.>
U
شهوت انگیز
salacious
U
شهوت پرست
alloeroticism
U
شهوت دگرگرا
alloerotism
U
شهوت دگرگرا
anal eroticism
U
شهوت مقعدی
red-hot
<adj.>
U
شهوت انگیز
voluptuate
U
شهوت انگیزکردن
sexiness
U
شهوت انگیزی
erotism
U
شهوت گرایی
liking
U
شهوت ومیل
salacity
U
شهوت رانی
voluptuousness
U
شهوت رانی
satyriasis
U
شهوت پرستی
graphomania
U
شهوت نوشتن
lecherous
U
شهوت پرست
genital eroticism
U
شهوت تناسلی
salaciousness
U
شهوت رانی
oral eroticism
U
شهوت دهانی
urolagnia
U
شهوت ادراری
organ eroticism
U
شهوت اندامی
lustfully
U
از روی شهوت
orality
U
شهوت دهانی
urethral erotism
U
شهوت میزراهی
voyeurism
U
اطفاء شهوت با نگاه
lasciviously
U
از روی شهوت پرستی
Lust for power and riches.
U
شهوت قدرت وثروت
libidinous
U
وابسته به شهوت جنسی
burn
U
دراتش شهوت سوختن
burns
U
دراتش شهوت سوختن
libidinously
U
از روی شهوت رانی
libidinal
U
وابسته به شهوت جنسی
pornography
U
نوشته شهوت انگیز
salaciously
U
از روی شهوت رانی
impassion
U
برسر شهوت اوردن
oestrum
U
شهوت ومستی جانوران
lustiest
U
قوی شهوت انگیز
lusty
U
قوی شهوت انگیز
passionately
U
بطور شهوت امیز
to gratify ones passions
U
شهوت رانی کردن
rut
U
مست شهوت شدن
libidos
U
شهوت جنسی هوس
lustier
U
قوی شهوت انگیز
libido
U
شهوت جنسی هوس
luscious
U
دلپذیر شهوت انگیز
to provoke passion
U
شهوت انگیز بودن
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.
U
شهوت کلام دارد
ruts
U
مست شهوت شدن
voluptuously
U
بطور شهوت انگیز
voluptuously
U
از روی شهوت پرستی
lewd
U
ناشی از هرزگی شهوت پرست
voyeurs
U
اطفا کننده شهوت بانگاه
to g. with passion
U
دراتش شهوت یاعشق سوختن
venery
U
شهوت پرستی خوشگذرانی جنسی
voyeur
U
اطفا کننده شهوت بانگاه
lesbians
U
وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
bawdry
U
شهوت پرستی
[غیر مصطلح]
lust
U
حرص واز شهوت داشتن
satyriasis
U
نعوظ یا شدت حس شهوت درمرد
lesbianism
U
دفع شهوت زنی با زن دیگر
lesbian
U
وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
pornographer
U
نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
sapphic vice
U
شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
sexy
U
دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
he has a rage for money
U
برای گرد کردن پول شهوت
sexier
U
دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
pornographic
U
وابسته به عکس یانوشته شهوت انگیز
She is passionately fond of tennis .
U
شهوت تنیس باز ی کردن دارد
sexiest
U
دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
to pander any one's lust
U
وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
peeping Tom
U
اطفا کننده شهوت بانگاه
[اصطلاح روزمره]
peeper
U
اطفا کننده شهوت بانگاه
[اصطلاح روزمره]
best gold
U
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
poeeping tom
U
ادمی که بانگاه باعضاء تناسلی واعضای برهنه اطفاء شهوت کند
i am 0 rials out of pocket
U
کرده ام
infusions
U
دم کرده
unconsciously
U
غش کرده
soufflTs
U
پف کرده
souffles
U
پف کرده
souffle
U
پف کرده
infusion
U
دم کرده
puffy
<adj.>
U
پف کرده
turgid
<adj.>
U
پف کرده
gelid
U
یخ کرده
puffed
<adj.>
U
پف کرده
puffed out
<adj.>
U
پف کرده
puff pastry
U
پف کرده
bouffant
U
پف کرده
unconscious
U
غش کرده
off the trail
U
پی گم کرده
tumid
<adj.>
U
پف کرده
beastby
U
کرده
bloat
U
پف کرده
airless
U
گرفته یا دم کرده
puffed out
<adj.>
U
ورم کرده
distent
U
ورم کرده
tumid
U
اماس کرده
puffy
<adj.>
U
ورم کرده
tumid
<adj.>
U
ورم کرده
turgid
<adj.>
U
ورم کرده
enrooted
U
ریشه کرده
they have done their work
U
را کرده اند
blubbery
U
ورم کرده
carpeted
U
فرش کرده
puffed
<adj.>
U
ورم کرده
inveterate
U
ریشه کرده
tinned
U
قوطی کرده
wedded
U
ازدواج کرده
grown-ups
U
رشد کرده
billowy
U
باد کرده
bendon
U
نیت کرده
worked
[been successful]
<past-p.>
U
کار کرده
warm infusion
U
چیز دم کرده
baggily
U
بطورباد کرده
deep rooted
U
ریشه کرده
ventricular
U
باد کرده
restrained
U
لگام کرده
nodular
U
ورم کرده
it is very easily done
U
کرده میشود
inwrought
U
از تو کار کرده
intumescent
U
اماس کرده
intumescent
U
باد کرده
in flower
U
شکوفه کرده
turgid
<adj.>
U
باد کرده
iced ppa
U
خنک کرده
puffed out
<adj.>
U
باد کرده
overage
U
کم رشد کرده
off the track
U
ازخط پی گم کرده
unruffled
U
ارام کرده
turgid
<adj.>
U
آماس کرده
tumid
<adj.>
U
آماس کرده
puffy
<adj.>
U
آماس کرده
let it be done
U
کرده شود
puffed out
<adj.>
U
آماس کرده
puffed
<adj.>
U
آماس کرده
shot
U
اصابت کرده
shots
U
اصابت کرده
get
U
کسب کرده
smoothfaced
U
صاف کرده
fretty
U
اماس کرده
tumid
<adj.>
U
باد کرده
testate
U
وصیت کرده
fecit
U
درست کرده
farthingale
U
دامن پف کرده
farcie
U
دلمه کرده
fubsy
U
قوز کرده
fucate
U
رنگ کرده
gets
U
کسب کرده
he is worn with travel
U
سفراوراخسته کرده
getting
U
کسب کرده
hidden
U
پنهان کرده
self taught
U
تحصیل کرده
puffed
<adj.>
U
باد کرده
ghi
U
کره اب کرده
ghee
U
کره اب کرده
farci
U
دلمه کرده
protuberant
U
باد کرده
picked
U
پاک کرده
begotten
U
تولید کرده
fried
U
سرخ کرده
mistaken
U
اشتباه کرده
rooted
U
ریشه کرده
sawn
U
اره کرده
I have a flat
[tire]
.
U
من پنچر کرده ام.
painted
U
رنگ کرده
deep-rooted
U
ریشه کرده
indrawn
U
جذب کرده
sweated
U
عرق کرده
educated
U
تحصیل کرده
chose
U
انتخاب کرده
whey
U
شیرچرخ کرده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com