English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To lay siege to a city . U شهری را محاصره کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blockages U محاصره محاصره کردن
blockage U محاصره محاصره کردن
beleaguered U در محاصره یکان محاصره شده
encircling U محاصره کردن
blockaded U محاصره کردن
encircles U محاصره کردن
blockade U محاصره کردن
encompass U محاصره کردن
leaguer U محاصره کردن
encompasses U محاصره کردن
girt U محاصره کردن
encompassed U محاصره کردن
to lay siege to U محاصره کردن
besiege U محاصره کردن
beleaguer U محاصره کردن
blockades U محاصره کردن
encircle U محاصره کردن
envelops U محاصره کردن
envelop U محاصره کردن
besieging U محاصره کردن
enveloped U محاصره کردن
besieges U محاصره کردن
enveloping U محاصره کردن
blockading U محاصره کردن
siege U محاصره کردن
besieged U محاصره کردن
sieges U محاصره کردن
encircled U محاصره کردن
beseige U محاصره کردن
encompassing U محاصره کردن
urbanized U شهری کردن
urbanised U شهری کردن
urbanises U شهری کردن
citify U شهری کردن
urbanizing U شهری کردن
urbanizes U شهری کردن
urbanising U شهری کردن
urbanize U شهری کردن
To rais ( lift, remove ) an embargo. U رفع محاصره کردن
surrounds U محاصره کردن احاطه شدن
surround U محاصره کردن احاطه شدن
surrounded U محاصره کردن احاطه شدن
to prostrate a city U شهری را با خاک یکسان کردن
to raze a city to the ground U شهری را با خاک یکسان کردن
gird U احاطه کرده محاصره کردن نیرومندکردن
seal off U محاصره کردن ممنوع الورود کردن
environ U دورزدن دورکسی یا چیزی را گرفتن محاصره کردن
leg theory U روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
surrounds U احاطه کردن محاصره کردن
surround U احاطه کردن محاصره کردن
surrounded U احاطه کردن محاصره کردن
contains U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
urban bundle U بقچه شهری [این روش گرچه قدیمی است ولی هنوز هم به عنوان معیاری جهت وزن کردن کلاف های پشم بکار می رود.]
encompassment U محاصره
sieges U محاصره
besiegement U محاصره
siege U محاصره
block age U محاصره
blockade U محاصره
blockades U محاصره
blockading U محاصره
blockaded U محاصره
blockaded U محاصره اقتصادی
siege U محاصره حصار
blockade U محاصره اقتصادی
blockade U محاصره دریائیsortie
sieges U محاصره حصار
pocket U محاصره شدن
blockaded U محاصره دریائیsortie
0To break thru a blockade ( siege ) . U محاصره را شکستن
blockades U محاصره اقتصادی
blockades U محاصره دریائیsortie
Economic enciclement ( blockade , embargo ) . U محاصره اقتصادی
Naval blockade . U محاصره دریایی
blockading U محاصره اقتصادی
blockading U محاصره دریائیsortie
beleaguered U محاصره شده
blockage U محاصره دریایی
paper blockade U محاصره کاغذی
blockages U محاصره دریایی
ambient U محاصره شده
enclaves U تحت محاصره
state of siege U حالت محاصره
pockets U محاصره شدن
enclave U تحت محاصره
battering train U توپخانه محاصره
paper blockade U محاصره بی حاصل
townspeople U شهری
civic U شهری
oppidan U شهری
urban <adj.> <noun> شهری
townee U شهری
citizens U شهری
citizen U شهری
townswoman U زن شهری
towny U شهری
municipal U شهری
civil U شهری
twonsman U شهری
city slicker U شهری
burgess U شهری
lift a blockade U محاصره را پایان دادن
belts U بستن محاصره ردن
belted U بستن محاصره ردن
belt U بستن محاصره ردن
leaguer U محاصره عضو اتحادیه
streetcar U تراموای شهری
locals U مکانی شهری
local U مکانی شهری
phiadelphian U شهری ازامریکا
placing U میدان شهری
urbanization U شهری سازی
urban servitudes U خدمات شهری
urban renewal U توسعه شهری
urban renewal U احیای شهری
tramcar U واگن شهری
place U میدان شهری
urban population U جمعیت شهری
town house U خانه شهری
town houses U خانه شهری
places U میدان شهری
civil U خدمات شهری
interurban U داخل شهری
streetcars U تراموای شهری
people U تن [جمعیت شهری]
town meeting U انجمن شهری
urban rug U قالی شهری
extra-mural U فرا شهری
townsfolk U مردم شهری
suburban U برون شهری
metropolitan U مادر شهری
ley den U نام شهری در هلند
street car U راه اهن شهری
to patrol a town U شهری را گشت زدن
urbanism U اعتیاد بزندگی شهری
trolleybus U واگن برقی شهری
trolley car U واگن برقی شهری
urbanity U اعتیاد بزندگی شهری
civil defense U پدافند ازمناطق شهری
townswoman U دختر شهری فاحشه
ephebe U شهری که از 81 تا 02 سال داشت
drop letter U نامه پست شهری
sienna U نام شهری در ایتالیا
intercity train U قطار بین شهری
intercity train U قطار بین شهری با توقف
culturing U عوارض شهری مناطق شهرنشین
culture U عوارض شهری مناطق شهرنشین
urban U مربوط به شهر مراکز شهری
A series of city improvement works. U یکرشته کارهای عمرانی شهری
liverpudlian U اهل لیورپول شهری ازانگلیس
inverness U اینورس نام شهری دراسکاتلند
cultures U عوارض شهری مناطق شهرنشین
mushroom city U شهری که زود ترقی میکند
town meeting U انجمن بلدی شورای شهری
toll calls U مخابره تلفنی خارج شهری
toll call U مخابره تلفنی خارج شهری
Coventry U نام شهری است درانگلستان
exurb U ناحیه یا منطقهء خارج شهری
post town U شهری که پستخانه مستقل دارد
sortie U حمله پادگان محاصره شده بمحاصره کنندگان
sorties U حمله پادگان محاصره شده بمحاصره کنندگان
county borouh U شهری که بیش از 00005تن نفوس دارد
urbiculture U مسائل ومشکلات زندگی شهری وشهرها
Urban tissue sites U سایت های بافت فرسوده شهری
streetwise U ماهر در برخورد با مشکلات و خشونتهای شهری
laodicean U شهری از فروغیه که دردیانت وسیاست ومانندانهافائزاست
contravallation U استحکامات وسنگرخارجی که محاصره کنندگان میان اردوی خودوشهرمیس
We cloced in on the enemy . U حلقه محاصره خودمان را روی دشمن تنگ تر کردیم
corporate town U شهری که حقوق بلدی داردومیتواندشهرداری داشته باشد
derby U نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
dry town U شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
wilton U نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
derbies U نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
domestic intercity freight traffic U حمل نقل بار بین شهری بوسیله راه آهن
municipium U شهری که اهالی ان از حقوق شهر نشینان رومی بهره مند میشدند
bogota U نام شهری در جمهوری کلمبیای امریکا که در سال 8491 کنفرانسی در ان منعقدشد و سازمان دولتهای امریکایی را به وجود اورد
murage U مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
Ushak medallion U ترنج عشاق [این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
Reihan U ریحان [شهری در استان مرکزی و نزدیک اراک که به بافت طرح های هراتی و افشان یا زمینه قرمز شهرت داشته و اکثر فرش های آن بصورت تک پودی بافته می شوند.]
Lenkoran medallion U ترنج لن کران [این نوع ترنج در فرش های قفقازی و ترکمنی بکار می رود و نام آن از شهری به همین اسم در آذربایجان روسیه گرفته شده و جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
Tianjan U شهر تیانجان [شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.]
breakaway U شکستن خط محاصره شکستن بند زندان فرار از زندان
Lori Pambak motif U ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com