Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
affidavit
شهادت نامه
certificate
U
شهادت نامه
certificates
U
شهادت نامه
acknowledgment
U
شهادت نامه
passionary
U
شهادت نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
affidavits
U
شهادت نامه استشهاد
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
affidavy
U
شهادت نامه استشهاد
Other Matches
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
evidence
U
شهادت
attestation
U
شهادت
martyry
U
شهادت
testis
U
شهادت
witnessing
U
شهادت
witness
U
شهادت
witnessed
U
شهادت
testimonials
U
شهادت
testimonial
U
شهادت
witnesses
U
شهادت
oral evidence
U
شهادت
hearsay evidence
U
شهادت بر شهادت
martyrdom
U
شهادت
testimonies
U
شهادت
certification
U
شهادت
testimony
U
شهادت
affirmed
U
شهادت دادن
affirming
U
شهادت دادن
witnesses
U
شهادت دادن
deponont
U
شهادت دهنده
affirm
U
شهادت دادن
witnessed
U
شهادت دادن
perjury
U
شهادت کذب
witness
U
شهادت دادن
martyr
U
به شهادت رساندن
martyrs
U
به شهادت رساندن
false testimony
U
شهادت کذب
perpetuting testtimony
U
حفظ شهادت
affirms
U
شهادت دادن
forefingers
U
انگشت شهادت
parol evidence
U
شهادت شفاهی
oral evidence
U
شهادت شفاهی
attests
U
شهادت دادن
to bear testimony
U
شهادت دادن
giving evidence
U
اداء شهادت
attest
U
شهادت دادن
call to witness
U
به شهادت طلبیدن
the first or index finger
U
انگشت شهادت
forefinger
U
انگشت شهادت
bear witness
U
شهادت دادن
evidence
U
شهادت دادن
testable
U
شهادت پذیر
witnessing
U
شهادت دادن
voucher
U
شهادت دادن
vouchers
U
شهادت دادن
attesting
U
شهادت دادن
attested
U
شهادت دادن
bear testimony
U
شهادت دادن
hearsay evidence
U
شهادت سماعی
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
perjures
U
شهادت دروغ دادن
perjure
U
شهادت دروغ دادن
perjuring
U
شهادت دروغ دادن
to bear witness to
U
شهادت دادن نسبت به
witness
U
گواه شاهد شهادت دادن
Two witnesses should testify.
U
دو شاهد باید شهادت بدهند
witnessed
U
گواه شاهد شهادت دادن
testify
U
شهادت دادن تصدیق کردن
testifies
U
شهادت دادن تصدیق کردن
testified
U
شهادت دادن تصدیق کردن
testifying
U
شهادت دادن تصدیق کردن
witnesses
U
گواه شاهد شهادت دادن
tests
U
شهادت گواهی بازرسی کردن
tested
U
شهادت گواهی بازرسی کردن
test
U
شهادت گواهی بازرسی کردن
warrantable
U
دارای ارزش برای شهادت
testate
U
وصیت کردن شهادت دادن
witnessing
U
گواه شاهد شهادت دادن
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
witness stand
U
محلی که شاهد درانجا ایستاده و شهادت میدهد
certifies
U
صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
certify
U
صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
certifying
U
صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
voir dire
U
سوالاتی که پیش از پرس ازمایی اصلی از شاهد میشود و هدف از ان احرازصلاحیتش برای ادای شهادت است
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
perjurer
U
کسی که سوگند دروغ می خورد یا شهادت دروغ میدهد
purgation
U
روش باستانی دادرسی در CL که به موجب ان متهم بایستی دوازده تن ازهمسایگان را به بیگناهی خود به شهادت می گرفت ویااز طریق رفتن در اب جوش یا اب یخ یا اتش بیگناهی خودرا ثابت می کرد
manifest
U
نامه
manifesting
U
نامه
breve
U
نامه
manifested
U
نامه
carrier
U
نامه بر
carriers
U
نامه بر
epistle
U
نامه
epistles
U
نامه
manifests
U
نامه
letters
U
نامه
letter
U
نامه
post boy
U
نامه بر
correspoundence
U
نامه ها
deed of conveyance
U
صلح نامه
concessionary agreement
U
امتیاز نامه
certificate of incorporation
U
شرکت نامه
decameron
U
داستان نامه
concordat
U
موافقت نامه
concession deed
U
امتیاز نامه
credential
U
استوار نامه
corrigenda
U
غلط نامه
collins
U
نامه پر سود
circular letter
U
نامه اداری
rental
U
اجاره نامه
protocols
U
پیوند نامه
treaties
U
عهد نامه
testimonials
U
تصدیق نامه
testimonials
U
گواهی نامه
testimonial
U
تصدیق نامه
family tree
U
نسب نامه
testimonial
U
گواهی نامه
treaty
U
موافقت نامه
treaties
U
موافقت نامه
bacchanalian song
U
ساقی نامه
billet doux
U
نامه عاشقانه
by low
U
ایین نامه
byelaw
U
ایین نامه
bylaw
U
ایین نامه
bylaws
U
ایین نامه
open letter
U
نامه سر گشاده
herbal
U
گیاه نامه
bill of sale
U
بیع نامه
bill of lading
U
بار نامه
bail bond
U
ضمانت نامه
protocol
U
پیوند نامه
open letters
U
نامه سر گشاده
bill of divorce
U
طلاق نامه
bill of exception
U
اعتراض نامه
bill of indicment
U
ادعا نامه
recognizance
U
تعهد نامه
recognizance
U
التزام نامه
registered letter
U
نامه سفارشی
lexicon
[dictionary]
U
لغت نامه
road book
U
راه نامه
glossary
U
لغت نامه
dictionary
U
لغت نامه
wordbook
U
واژه نامه
word book
U
واژه نامه
lexicon
[dictionary]
U
واژه نامه
glossary
U
واژه نامه
dictionary
U
واژه نامه
questionary
U
پرسش نامه
pursuivant
U
نامه رسان
packet boat
U
کشتی نامه بر
passionary
U
مصیبت نامه
pigeongram
U
نامه کبوتر
wordbook
U
لغت نامه
word book
U
لغت نامه
statement of a claim
U
افهار نامه
stemma
U
نسب نامه
surety bond
U
تضمین نامه
written contract
U
پیمان نامه
log book
U
رخداد نامه
log books
U
رخداد نامه
storybook
U
داستان نامه
Did you carry (deliver) the letter ?
U
نامه را بردی یا نه ؟
Letter of recommendation.
U
توصیه نامه
Are there any letters for me?
U
من نامه ای ندارم؟
Registered mail.
U
نامه سفارشی
wordbook
U
واژه نامه
word hoard
U
لغت نامه
swamped with letters
U
غرق نامه
swearing formula
U
قسم نامه
swearing formula
U
سوگند نامه
sylva
U
درخن نامه
tenency agreement
U
اجاره نامه
the original letter
U
عین نامه
threnddy
U
سوگ نامه
threnod
U
سوگ نامه
threnode
U
سوگ نامه
waybill
U
بار نامه
waybill
U
راه نامه
hear from
<idiom>
U
دریافت نامه
deed of endowment
U
وقف نامه
genealogical tree
U
شجره نامه
genealogical tree
U
نسب نامه
guaranty
U
ضمانت نامه
l/c
U
اعتبار نامه
lease contract
U
اجاره نامه
leetter writing
U
نامه نگاری
leter of condolenee
U
تعزیت نامه
letter book
U
رونوشت نامه
letter de chancellerie
U
نامه رسمی
letter missive
U
امر نامه
gender tree
U
شجره نامه
deed of gift
U
هبه نامه
deed of sale
U
بیع نامه
deed of transfer
U
انتقال نامه
demand note
U
مطالبه نامه
epistoler
U
نامه نویس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com