English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pig bed U شن ویژه ریخته گری اهن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
idiosyncrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
to watch for certain symptoms U توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialty U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
mis run casting U ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
ladle crane U جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
praetorial U متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
foundering U ریخته گر
foundry man U ریخته گر
founders U ریخته گر
foundered U ریخته گر
disorganized U در هم ریخته
founder U ریخته گر
besprent U ریخته
hot topping U ریخته گی
metal founder U ریخته گر
caster U ریخته گر
casting U ریخته گی
moulder U ریخته گر
brass founder U ریخته گر
cast copper U مس ریخته گی
cast glass U شیشه ریخته گی
precast U پیش ریخته
potted U در کوزه ریخته
wild and woolly U درهم ریخته
castellated nut U مهره ریخته گی
cast concrete U بتن ریخته گی
cast steel U فولاد ریخته گی
cast crystal U بلور ریخته
group casting U ریخته گری
founds U ریخته گری
chuted concrete U بتن ریخته گی
cast metal U فلز ریخته گی
found U ریخته گری
casting U قطعه ریخته گی
iron foundry U ریخته گی اهن
skinning U پوسته ریخته گی
foundries U ریخته گری
moulding U ریخته گری
founding U ریخته گری
foundry U ریخته گری
casting U ریخته گری
skins U پوسته ریخته گی
investment foundry U ریخته گی بسته
sheet asphalt U اسفالت ریخته
skin U پوسته ریخته گی
molten U ریخته ریختگی
investment castings U ریخته گی بسته
skinned U پوسته ریخته گی
trumpeting U قیف ریخته گری
die mold U فرم ریخته گی تزریقی
direct casting U ریخته گری مستقیم
down hill casting U ریخته گری مستقیم
press casting U ریخته گری فشاری
trumpeted U قیف ریخته گری
trumpet U قیف ریخته گری
core sand U ماسه ریخته گری
compression molding U ریخته گری فشاری
composite casting U ریخته گری مرکب
tumultuous U شلوغ بهم ریخته
chuted concrete U بتن ریخته شده
fusion casting U ریخته گری ذوبی
cast steel U فولاد ریخته گری
pig U قالب ریخته گری
pig U اهن تازه ریخته
pigs U قالب ریخته گری
pigs U اهن تازه ریخته
bottom casting U قطعات ریخته گی بسته
foundry ladle U پاتیل ریخته گری
shell casting U ریخته گری پوستهای
debris U اشغال روی هم ریخته
plaster casts U ریخته گری گچی
art casting U ریخته گری صنعتی
plaster cast U ریخته گری گچی
forge U ریخته گری فلز
forges U ریخته گری فلز
bottom pure ladle U پاتیل ریخته گری
cast molding U قالبگیری ریخته گری
sand casting U ریخته گری ماسهای
grey iron foundry U ریخته گری خاکستری
foundry pit U جهنم ریخته گری
foundry pit U چاله ریخته گری
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
investment castings process U فرایند ریخته گی بسته
iron casting U ریخته گری اهن
jakes U اشغال درهم ریخته
group teaming U ریخته گری گروهی
olio U مخلوط چیزدرهم ریخته
injection molding U ریخته گری تزریقی
ingot casting U ریخته گری شمش
foundry practice U تکنیک ریخته گری
group casting U ریخته گری گروهی
pouring cup U قاشق ریخته گری
transfer molding U ریخته گری انتقالی
litter U زایمان ریخته وپاشیده
littered U زایمان ریخته وپاشیده
littering U زایمان ریخته وپاشیده
litters U زایمان ریخته وپاشیده
foundry sand U ماسه ی ریخته گری
non ferrous casting U قطعه ریخته گی غیراهنی
precision casting U ریخته گری دقیق
ejecta U مواد بیرون ریخته
molds U قالب ریخته گری
mould U قالب ریخته گری
steel foundry U ریخته گری فولاد
moulded U قالب ریخته گری
molded U قالب ریخته گری
mis run casting U ریخته گری غلط
moulds U قالب ریخته گری
metal foundry U ریخته گری فلزات
metal casting U ریخته گری فلز
mold U قالب ریخته گری
eruptive rock U سنگ بیرون ریخته
loam castings U ریخته گری شنی
foundry cupola U کوپول ریخته گری
machinery castings U ریخته گری ماشینی
die casting alloy U الیاژ ریخته گری حدیدهای
group teaming plate U صفحه ریخته گری گروهی
pig casting machine U دستگاه ریخته گری شمش
I am inundated with work. U هزار جور کارسرم ریخته
potted U کوزه کرده ذدزفرف ریخته
littery U ریخته و پاشیده درهم برهم
hot mold centrifugal casting process U فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
lost wax process U ریخته گری با مدلهای مومی
mallable casting U ریخته گری چکش خوار
brass and bronze foundry U ریخته گری برنج و برنز
slip casting U روش ریخته گری لغزشی
ingot casting car U واگن ریخته گری شمش
jetsam U کالاهای به دریا ریخته شده
He has collected what the other person. <proverb> U هر چه این ریخته او جمع کرده.
green concrete U بتن تازه ریخته شده
dissected sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
centrifugally cast pipe U لوله ریخته گی گریز از مرکز
foundry pig iron U اهن خام ریخته گری
diecasting U ریخته گری با قالب فلزی
foundry furnace U بوته یا کوره ریخته گری
dry sand casting U ریخته گری ماسهای خشک
continous casting method U روش ریخته گری دائمی
continous casting plant U تاسیسات ریخته گری دائمی
core molding machine U دستگاه ریخته گری هسته
pressure die casting U ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure casting U قطعه ریخته گری فشاری
press cast process U فرایند ریخته گری فشاری
die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای
die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای
steel casting foundry U ریخته گری پروفیل فولاد
direct chill casting U ریخته گری مستقیم تبریدی
steel casting U پروفیل فولادی ریخته گری
dissarranged sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
top pour ladle U کفچه یا پاتیل ریخته گری
gravity die casting U ریخته گری حدیدهای ثقلی
pouring bay U کارگاه کوچک ریخته گری
rate of die casting U سرعت ریخته گری حدیدهای
It was a mess . Everything was scattered all over the place. U همه چیز ریخته وپاشیده بود
pressure die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
die0casting die U حدیده ریخته گری تحت فشار
centrifugal casting U ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
centrifugal casting machine U دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
overshot wheel U چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
bullybeef U گوشت گاویکه درحلبی ریخته نگهدارند
She had let her hair down . U موهایش را ریخته بود روی شانه اش
centrifugal casting process U فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal casting process U طریقه ریخته گری گریز از مرکز
centrifugally cast concrete U بتن ریخته گی به روش گریزاز مرکز
mallable iron foundry U ریخته گری اهن چکش خوار
sand casting U ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
shell molding type foundry U ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
slough U در لجن گیر افتادن پوست ریخته شده مار
flotsam and jetsam U کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
die casting U ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
knuckle sprue U استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
kentledge U چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
core binder U ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
berm U خاکریزی پله مانندی که در دو طرف کانال به صورت مورب ریخته میشود
geomancer U کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
platen U صفحه پهن فلز قالب ریزی و ریخته گری نورد ماشین تحریر و غیره
adhoc U ویژه
priviege U حق ویژه
paticular U ویژه
idiocrasy U ویژه
special character U ویژه
extra special U ویژه
peculiar U ویژه
specific U ویژه
specialists U ویژه گر
specialist U ویژه گر
particular U ویژه
privilege U حق ویژه
experts U ویژه گر
expert U ویژه گر
expressing U ویژه
expressed U ویژه
specifics U ویژه
nett U ویژه
nets U ویژه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com