Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
resurfacing
U
شن بخورد راه دادن بازسازی رویه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chip seal
U
شن بخورد راه دادن
macadam blinding
U
خورده سنگ بخورد راه دادن
surface
U
رویه دادن
surfaces
U
رویه دادن
surfaced
U
رویه دادن
to change the tack
U
تغییر رویه دادن
to explain oneself
U
رویه یاقصدخودراشرح دادن
regeneration
U
بازسازی
restructuring
U
بازسازی
recycle
U
بازسازی
reconstructions
U
بازسازی
mending
U
بازسازی
reconstruction
U
بازسازی
remakes
U
بازسازی
remake
U
بازسازی
recycles
U
بازسازی
recycling
U
بازسازی
reconstruction method
U
روش بازسازی
cost of reproduction
U
هزینه بازسازی
reproduction method
U
روش بازسازی
static refresh
U
بازسازی ایستا
relaying
U
بازسازی سنگفرش
perceptual restructuring
U
بازسازی ادراکی
unreconstructed
U
بازسازی نشده
land restoration
U
بازسازی زمین
bank shot
U
پرتابی که به تخته بخورد
bank shot
U
ضربهای که به دیوار بخورد و برگردد
he is too p asto what he eats
U
زیاد دربندان است که چه بخورد
planegency
U
صدای خیزاب که بکرانه دریا بخورد
The craps should match the curtains.
U
پرده ها با قالیها باید بخورد ( جور در آید )
bank shot
U
ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
Dont let the grass grow under your feet.
U
نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
to fight to a finish
U
تاپایان کارجنگیدن انقدرجنگیدن تایکطرف بکلی شکست بخورد
blackguard
U
سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
blackguards
U
سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
chop
U
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chopped
U
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
counter march
U
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
boasted
U
ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
boasts
U
ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
boast
U
ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
Inevitably it invites/evokes comparison with the original, of which the remake is merely a pale shadow.
U
این به ناچار مقایسه با نسخه اصلی را مجبور می کند که بازسازی فیلمش کاملا قلابی است.
duck and drake
U
پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
ducks and drakes
U
پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
lofts
U
ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
loft
U
ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
I´m as hungry as a horse.
U
آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
bowed
U
ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bow
U
ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bowing
U
ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bows
U
ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
hungry as a hunter
<idiom>
U
آنقدر گشنه که روده بزرگ روده کوچک را بخورد
immethodical
U
بی رویه
irregular
U
بی رویه
ism
U
رویه
tactics
U
رویه
comportment
U
رویه
tenor
U
رویه
tenors
U
رویه
outside
U
رویه
practice
U
رویه
praxis
U
رویه
facing
U
رویه
facings
U
رویه
policies
U
رویه
policy
U
رویه
outsides
U
رویه
surfaces
U
رویه
instep
U
رویه
surface
U
رویه
upper crust
U
رویه
metier
U
رویه
upper
U
رویه
vamp
U
رویه
uppers
U
رویه
encrustations
U
رویه
these t. were not
U
رویه
water surface
U
رویه اب
facet
U
رویه
facets
U
رویه
encrustation
U
رویه
insteps
U
رویه
metiers
U
رویه
procedure
U
رویه
mTtiers
U
رویه
surfaced
U
رویه
ism
U
اعتقاد رویه
systems
U
قاعده رویه
system
U
قاعده رویه
tacks
U
پونز رویه
judicial precedent
U
رویه قضایی
the policy of the government
U
رویه دولت
line
U
حدود رویه
lines
U
حدود رویه
top
U
رویه عالی
cant
U
رویه اریب
encrustation
U
رویه بندی
facet theory
U
نظریه رویه ها
finishing coat
U
اندود رویه
tacking
U
پونز رویه
tacked
U
پونز رویه
tack
U
پونز رویه
scheme
U
ترتیب رویه
impolicy
U
رویه غلط
in stream procedure
U
رویه با مسیل
sandal
U
کفش بی رویه
schemed
U
ترتیب رویه
schemes
U
ترتیب رویه
triacontahedral
U
سی رویه سی طرفی
precedent
U
رویه قضایی
hard soil
U
رویه محکم
top milk
U
رویه شیر
precedents
U
رویه قضایی
flippy
U
فلاپی دو رویه
sandals
U
کفش بی رویه
surface
U
رویه فاهر
cover
U
رویه لفاف
pentahedral
U
پنج رویه
encrustations
U
رویه بندی
card face
U
رویه کارت
pillow case
U
رویه بالش
planimeter
U
رویه پیما
rough surface
U
رویه زبر
practice
U
رویه پیشه
road surface
U
رویه راه
recovery procedure
U
رویه ترمیمی
procedure oriented
U
رویه گرا
surfaced
U
رویه فاهر
code page
U
رویه رمز
pure procedure
U
رویه جامع
recursive procedure
U
رویه بازگشتی
surface-to-air
U
رویه به هوا
control procedure
U
رویه کنترل
coverings
U
رویه لفاف
covers
U
رویه لفاف
planed
U
رویه هموار
exfoliation
U
رویه سابی
dummy module
U
رویه ساختگی
surfaces
U
رویه فاهر
cross section
U
رویه برش
plane
U
رویه هموار
procedure declaration
U
اعلان رویه
single sided disk
U
دیسک یک رویه
ostrich policy
U
رویه کبک
rubbed surface
U
رویه صاف
smooth surface
U
رویه صاف
planes
U
رویه هموار
planing
U
رویه هموار
scheme of life
U
رویه زندگی
reshaping
U
تجدید نیمرخ بازسازی نیمرخ
procedure
U
رویه طریقه فرایند
impolitic
U
مخالف رویه صحیح
bristled
U
رویه تجاوزکارانه داشتن
low key posture
U
رویه محافظه کارانه
revamp
U
دوباره رویه انداختن
bristle
U
رویه تجاوزکارانه داشتن
irregular act
U
عمل خلاف رویه
international practice
U
رویه بین المللی
input output procedure
U
رویه ورودی- خروجی
revamping
U
دوباره رویه انداختن
overgrown
U
دارای رشد بی رویه
slope weir
U
بندسرریز با رویه شیبدار
revamps
U
دوباره رویه انداختن
surface treatment
U
عملیات سطح رویه
revamped
U
دوباره رویه انداختن
new departure
U
اغاز رویه تازه
procedure oriented language
U
زبان رویه گرا
slope weir
U
شادروان با رویه شیبدار
binder course
U
قشر زیرین رویه
deck board
U
کف یا رویه پالت حمل مهمات
cataloged procedure
U
رویه فهرست بندی شده
flippy diskette
U
دیسکت با دو رویه قابل ضبط
altar-stone
U
[سنگ رویه فوقانی محراب]
frosting
U
رویه خامهای کیک یا شیرینی
honesty is the best policy
U
راستی ودرستی بهترین رویه
altar-slad
U
[سنگ رویه فوقانی محراب]
one time tape
U
نوار یک رویه کلید رمز
to take a course
U
رویه ایی را اتخاذ کردن
to pull in
U
دست از کار یا رویه خودکشیدن
one time pad
U
صفحات کلید رمز یک رویه
tambour
U
رویه یادیواره متحرک چوبی
to change one's course
U
خط مشی یا رویه خودرا تغییردادن
the old p should be continued
U
رویه پیش بایدادامه یابد
sops
U
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sop
U
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
to mark out one's course
U
طرحی برای رویه خود ریختن
rolltop desk
U
میز تحریر دارای رویه کشودار
spas
U
Association andProcedures Systems انجمن سیستم ها و رویه ها
planometer
U
صفحه همواری که رویه هارابدان می پیمایند ترازمسطحات
spa
U
Association andProcedures Systems انجمن سیستم ها و رویه ها
scrap heap policy
U
رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
moquette
U
پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
hol
U
Language Order High زبان برنامه نویسی رویه گرا
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
prunella
U
پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
newton raphson
U
اصطلاحی که به یک رویه محاورهای بکار برده شده درحل معادلات اطلاق میشود
tactics
U
دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
faces
U
قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com