Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inaudible
U
شنیده نشده غیر مسموع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
admissible
U
مسموع
admissible case
U
دعوی مسموع
reportedly
U
به قرار مسموع
audible
U
رسا مسموع
audile
U
مربوط به حس شنوایی مسموع
qui aprobat non reprobat
U
نکول بعد از قبول مسموع نیست
to meet the ear
U
شنیده شدن
phonendoscope
U
شنیده میشوند
As soon as a shot was heard …
U
تا صدای تیر شنیده شد …
ear witness
U
گواه بگوش شنیده شاهدسمعی
i have heard it of old
U
از قبل این سخن را شنیده ام
unpremediated
U
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
They have had words ,I hear .
U
شنیده ام حرفشان شده ( بحث ؟ جدل لفظی )
chug
U
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chugs
U
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chugging
U
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chugged
U
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
annunciator
U
ی که برای جلب توجه دیده یا شنیده میشود
twangs
U
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twanging
U
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twang
U
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twanged
U
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
unpicked
U
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unbroke
U
رام نشده سوقان گیری نشده
unborn
U
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
uncommitted
U
غیر متعهد نشده تعهد نشده
undisciplined
U
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unbaoked
U
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unobligated
U
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unresolved
U
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unsought
U
جستجو نشده کشف نشده
unset
U
جایگزین نشده جاانداخته نشده
unredeemed
U
جبران نشده سبک نشده
unsifted
U
الک نشده رسیدگی نشده
inconsummate
U
تکمیل نشده انجام نشده
irredenta
U
انجام نشده جبران نشده
untried
U
امتحان نشده محاکمه نشده
undirected
U
رهبری نشده راهنمایی نشده
uncharged
U
محسوب نشده رسمامتهم نشده
unasked
U
خواسته نشده پرسیده نشده
unintended saving
U
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
incomplete
U
انجام نشده پر نشده
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
Brontide
U
نوعی صدا
[صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
unbowed
U
خم نشده
uncharged
U
پر نشده
uncontrolled
U
مهار نشده
uncut
U
بریده نشده
uncut
U
قطع نشده
unabridged
U
تلخیص نشده
haggard
U
رام نشده
unabridged
U
کوتاه نشده
undisturbed
U
مختل نشده
unworn
U
استعمال نشده
uncommitted
U
تقبل نشده
unchanged
U
عوض نشده
unfulfilled
U
انجام نشده
unfulfilled
U
اجرا نشده
uncontrolled
U
کنترل نشده
wound less
U
زخمی نشده
unquestioned
U
بررسی نشده
unquestioned
U
بحث نشده
unreconstructed
U
بازسازی نشده
Before it is too late. While there is stI'll time.
U
تا دیر نشده
savages
U
رام نشده
savaged
U
رام نشده
savage
U
رام نشده
unquestioned
U
استنتاق نشده
unattached
U
توفیق نشده
unattached
U
اعزام نشده
unalloyed
U
الیاژ نشده
unbidden
U
دعوت نشده
unpaid
U
پرداخت نشده
unconnected
U
وصل نشده
unguarded
U
حراست نشده
unearned
U
کسب نشده
uninvited
U
دعوت نشده
unguarded
U
حساب نشده
unpublished
U
چاپ نشده
unpublished
U
نشر نشده
unadulterated
U
مخلوط نشده
uncut
U
از هم جدا نشده
roughdry
U
اطو نشده
undirected
U
هدایت نشده
intemerate
U
بی ناموس نشده
innascible
U
زایده نشده
inextinct
U
نیست نشده
inedited
U
چاپ نشده
inedited
U
منتشر نشده
increate
U
افریده نشده
unexploded
U
منفجر نشده
in sheets
U
صحافی نشده
in quires
U
صحافی نشده
imperforate
U
منگنه نشده
unleached
U
سفید نشده
undefined
U
تعریف نشده
tenantless
U
اشغال نشده
the date was not specified
U
نشده بود
unaccommodated
U
فراهم نشده
unaccomplished
U
انجام نشده
unbacked
U
رام نشده
unbowed
U
سر کوب نشده
non switched line
U
خط گزینه نشده
uncircumcised
U
ختنه نشده
uncleared
U
ترخیص نشده
uncoditioned
U
قطعی نشده
uncoditioned
U
شرط نشده
undeeded
U
در سندقید نشده
unlicked
U
لیسیده نشده
unsought
U
کاوش نشده
unsocialized
U
اجتماعی نشده
unstudied
U
مطالعه نشده
unseen
U
مکشوف نشده
unseen
U
مشاهده نشده
sightless
U
دیده نشده
unthickened
U
تغلیظ نشده
unwashed
U
شسته نشده
unsung
U
سروده نشده
unsung
U
ستایش نشده
unsung
U
خوانده نشده
unworn
U
کهنه نشده
unabated
U
کاسته نشده
unasked
U
سوال نشده
undisiplined
U
تربیت نشده
unspotted
U
ننگین نشده
custom uncleared
U
ترخیص نشده
unnormalized
U
هنجار نشده
unpolished
U
پرداخت نشده
unpremediated
U
تصور نشده
unsaturate
U
اشباع نشده
unsaturated
U
اشباع نشده
unsaved
U
پس انداز نشده
autochthonous
U
جابجا نشده
unset
U
ثابت نشده
unshod
U
نعل نشده
unsight
U
دیده نشده
unclaimed
U
مطالبه نشده
non-registered
[not registered]
<adj.>
U
ثبت نشده
unchecked
<adj.>
U
بازرسی نشده
unchecked
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unevaluated
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unexamined
<adj.>
U
ارزیابی نشده
uninspected
<adj.>
U
ارزیابی نشده
untested
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unaudited
<adj.>
U
ممیزی نشده
unevaluated
<adj.>
U
ممیزی نشده
unexamined
<adj.>
U
ممیزی نشده
uninspected
<adj.>
U
ممیزی نشده
untested
<adj.>
U
ممیزی نشده
unaudited
<adj.>
U
ارزیابی نشده
untested
<adj.>
U
امتحان نشده
unevaluated
<adj.>
U
بازرسی نشده
virgins
U
استفاده نشده
unexamined
<adj.>
U
بازرسی نشده
virgin
U
استفاده نشده
uninspected
<adj.>
U
بازرسی نشده
unread
U
خوانده نشده
untested
<adj.>
U
بازرسی نشده
unaudited
<adj.>
U
امتحان نشده
unchecked
<adj.>
U
امتحان نشده
unevaluated
<adj.>
U
امتحان نشده
unexamined
<adj.>
U
امتحان نشده
unchecked
<adj.>
U
ممیزی نشده
uninspected
<adj.>
U
امتحان نشده
inexact
U
درست نشده
unverified
<adj.>
U
بررسی نشده
unverified
<adj.>
U
تست نشده
unverified
<adj.>
U
بازرسی نشده
unverified
<adj.>
U
امتحان نشده
unverified
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unverified
<adj.>
U
ممیزی نشده
unverified
<adj.>
U
تایید نشده
undetected
U
کشف نشده
unissued
<adj.>
U
توزیع نشده
inviolate
U
نقض نشده
unissued
<adj.>
U
منتشر نشده
unverified
<adj.>
U
آزمایش نشده
unverified
<adj.>
U
کنترل نشده
savaging
U
رام نشده
unaudited
<adj.>
U
بازرسی نشده
unbroken
U
رام نشده
unaudited
<adj.>
U
کنترل نشده
unchecked
<adj.>
U
کنترل نشده
unbleached
<adj.>
U
سفیدگری نشده
unevaluated
<adj.>
U
کنترل نشده
unexamined
<adj.>
U
کنترل نشده
uninspected
<adj.>
U
کنترل نشده
untested
<adj.>
U
کنترل نشده
unaudited
<adj.>
U
تایید نشده
outstanding
U
واریز نشده
unchecked
<adj.>
U
تایید نشده
unevaluated
<adj.>
U
تایید نشده
outstanding
U
وصول نشده
outstanding
U
تصفیه نشده
unexamined
<adj.>
U
تایید نشده
open
U
واریز نشده
outstandingly
U
واریز نشده
unaudited
<adj.>
U
آزمایش نشده
unsettled
U
تصفیه نشده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com