Perdic | شناگر شنای مختلط | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 133 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	individual medleyist U	شناگر شنای مختلط
	medleyist U	شناگر شنای مختلط

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	freestyler U	شناگر شنای ازاد
	individual medley U	شنای مختلط
	medleys U	شنای مختلط 002 تا 004متر
	medley U	شنای مختلط 002 تا 004متر
	medley relay U	مسابقه شنای امدادی مختلط 4 در001 متر دو امدادی بامسافتهای مختلف
	co ed U	دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
	co-ed U	دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
	co-eds U	دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
	swimmer U	شناگر
	swimmers U	شناگر
	turn U	برگشت شناگر
	butterflyer U	شناگر پروانه
	breaststroker U	شناگر قورباغه
	backstroker U	شناگر پشت
	water dog U	شناگر ماهر
	naiad U	مهروی شناگر
	turns U	برگشت شناگر
	waterfowler U	شکارچی مرغان شناگر
	armpoll U	کشش دست شناگر
	kicks U	ضربه پای شناگر
	kick U	ضربه پای شناگر
	kicked U	ضربه پای شناگر
	kicking U	ضربه پای شناگر
	belly whopper U	شیرجه شناگر برروی شکم
	crawls U	شنای کرال
	butterfly U	شنای پروانه
	crawl U	شنای کرال
	crawled U	شنای کرال
	breaststroke U	شنای قورباغه
	underneath swimming U	شنای زیرابی
	breaststroke U	شنای پروانه
	sidestroke U	شنای پهلو
	butterflies U	شنای پروانه
	backstroke U	شنای پشت
	dog paddle U	شنای سگی
	trudgen stroke U	شنای کرال
	overarm U	خارج شدن بازوی شناگر ازاب
	dog paddle U	شنای سگی کردن
	racing backstroke U	مسابقه شنای پشت
	pinule U	پرهء شنای ماهی
	dog paddle U	شنای اشخاص مبتدی
	pinnule U	پرهء شنای ماهی
	baths U	استخر شنای سرپوشیده
	Given the water ,he is a good swimmer . <proverb> U	آب نمى بیند والا شناگر قابلى است .
	scissor kick U	پای قیچی در شنای پهلو
	frog kick U	شنای پروانه بت پای قورباغه
	dolphin kick U	شنای پروانه با پای دلفین
	beats U	تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
	beat U	تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
	freestyle U	شنای ازادمسابقه تیراندازی با روش ازاد
	surface dive U	غوص گرفتن در حال شنای درسطح اب
	flipper U	پرده یا عضو شنای حخیوانات دریایی
	flippers U	پرده یا عضو شنای حخیوانات دریایی
	catch U	نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
	kickboard U	تخته شنای 07 سانتیمتری برای کمک به نواموز
	dog paddle U	شنای به پشت با حرکت پا وبدون بیرون امدن بازو از اب
	coeducational U	مختلط
	mixes U	مختلط
	mixed U	مختلط
	composite U	مختلط
	farraginous U	مختلط
	combined U	مختلط
	complexes U	مختلط
	complex U	مختلط
	mix U	مختلط
	mixed government U	حکومت مختلط
	mixed reinforcement U	تقویت مختلط
	complex circuit U	مدار مختلط
	medleys U	مختلط رنگارنگ
	mixed goods U	کالاهای مختلط
	composite U	یکان مختلط
	hybrid rocket U	راکت مختلط
	omnibus test U	ازمون مختلط
	mixed economy U	اقتصاد مختلط
	mixed economies U	اقتصاد مختلط
	mixed system U	نظام مختلط
	composite unit U	یکان مختلط
	complex impedance U	ناگذرایی مختلط
	mixed strategy U	استراتژی مختلط
	medley U	مختلط رنگارنگ
	mixed doubles U	دونفره مختلط
	coeducation U	اموزش مختلط
	complex admittance U	گذرایی مختلط
	complex number U	عدد مختلط
	mixed U	یکان مختلط
	composite squadron U	اسکادران مختلط
	complex power U	توان مختلط
	complex number U	اعداد مختلط
	symmetallism U	سیستم دو فلزی مختلط
	assemblage of Order U	ستون بندی مختلط
	multiple drill U	تمرین چندکاره یا مختلط
	complex plane U	صفحه مختلط [ریاضی]
	Complex analysis U	آنالیز مختلط [ریاضی]
	complex number U	عدد مختلط [ریاضی]
	theory of functions of a complex variable U	آنالیز مختلط [ریاضی]
	z-plane U	صفحه مختلط [ریاضی]
	versatile U	متحرک متنوع و مختلط
	medleys U	قطعه موسیقی مختلط
	medley U	قطعه موسیقی مختلط
	joint stock partnership U	شرکت مختلط سهامی
	coeducation U	اموزش وپرورش مختلط
	mixed capitalism U	سرمایه داری مختلط
	mixed policy U	بیمه نامه مختلط
	endowment assurance U	بیمه عمر مختلط
	complex conjugate U	عدد مزدوج مختلط [ریاضی]
	Eurasian U	از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
	hybrid propulation U	نیروی پیش برنده مختلط
	complex analytic function U	تابع تحلیلی [مختلط] [ریاضی]
	limited partnership U	شرکت مختلط غیر سهامی
	Eurasians U	از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
	pull U	ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
	pulls U	ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
	lane U	مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
	lanes U	مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
	mixtilineal U	دارای خطهای راست و کج مختلط الخطوط
	limited partnership U	شرکت مختلط غیر سهامی مضاربه
	mixed doubles U	پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
	complex absolute value function U	تابع مختلط قدر مطلق [ریاضی]
	amerind U	نژاد مختلط امریکایی و سرخ پوست یا اسکیمو
	composite squadron U	گردان سوار زرهی یا هلی کوپتر مختلط
	lingua francas U	زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
	lingua franca U	زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
	inserted grouping U	میدان دید مخلوط رادار منطقه کاوش مختلط
	mixed school U	اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
	bikini U	لباس شنای زنانه دوتکه مایوی دوتکه
	bikinis U	لباس شنای زنانه دوتکه مایوی دوتکه
	scalar U	متغیری که حاوی مقدار ثابت ونه نوع داده مختلط میباشد.
	combined staff U	ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
	motley U	مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
	combined arms army U	ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
	quadrangular meet U	مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی