Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
incognizable
U
شناخته نشدنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
incondensable
U
خلاصه نشدنی تغلیظ نشدنی
insupressive
U
پامال نشدنی موقوف نشدنی
unappeasable
U
اقناع نشدنی راضی نشدنی
incorrodible
U
خورده نشدنی سائیده نشدنی
inconsumable
U
سوخته نشدنی تمام نشدنی
convictions
U
محکوم یا مجرم شناخته شدن
A tree is known by its fruit.
<proverb>
U
درخت از میوه اش شناخته مى شود.
to pass for
U
پذیرفته یا شناخته شدن بجای
known target
U
هدف شناخته شده یا مشخص
conviction
U
محکوم یا مجرم شناخته شدن
A tree is known by its fruit .
<proverb>
U
درخت با میوه هایش شناخته مى شود .
Advanced Technology Attachment
U
حالت معمول از واسط SCSI که تحت نام IDE هم شناخته شده است
AT Attachment
U
گونه مشابهی از واسط SCSI که تحت نام IDE شناخته شده است
powers
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powering
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powered
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
blind copy receipt
U
در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
blind carbon copy
U
در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
forward chaining
U
روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
viruses
U
امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
virus
U
امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
backward chaining
U
روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
CUG
U
ورودی محدود به پایگاه داده ها یا سیستم صفحه آگاهی درباره موضوع خاص برای کاربران مشخص و شناخته شده معمولاگ به وسیله کلمه رمز
Rudbar
U
شهر رودبار
[این شهر در استان قزوین به بافت فرش در اندازه های مختلف و استفاد از پود سفید یا خاکستری یا صورتی شناخته شده است.]
impalpability
U
حس نشدنی
impractical
U
نشدنی
irresoluble
U
اب نشدنی
inextricable
U
حل نشدنی
insolvable
U
حل نشدنی
infeasible
U
نشدنی
inductile
U
خم نشدنی
indiminishable
U
کم نشدنی
irresolvable
U
حل نشدنی
inexecutable
<adj.>
U
نشدنی
impracticable
<adj.>
U
نشدنی
indissoluble
U
حل نشدنی
unfeasible
<adj.>
U
نشدنی
indissoluble
U
اب نشدنی
insoluble
U
حل نشدنی
indeclinable
U
صرف نشدنی
indefeasible
U
الغاء نشدنی
incommutable
U
سبک نشدنی
non-starter
U
کار نشدنی
unflappable
U
مایوس نشدنی
non-starters
U
کار نشدنی
indefeasibility
U
الغاء نشدنی
indecomposable
U
فاسد نشدنی
inconvincible
U
ملزم نشدنی
inconvincible
U
متقاعد نشدنی
inexecutable
<adj.>
U
انجام نشدنی
impalpable
U
لمس نشدنی
imperforable
U
سوراخ نشدنی
impierceable
U
سوراخ نشدنی
implacability
U
نرم نشدنی
implacability
U
ارام نشدنی
impregnability
U
تسخیر نشدنی
unfeasible
<adj.>
U
انجام نشدنی
inapproachable
U
نزدیک نشدنی
inburnt
U
پاک نشدنی
incodensable
U
منقبض نشدنی
insuppresible
U
موقوف نشدنی
indefectible
U
خراب نشدنی
indigestive
U
هضم نشدنی
of proof
U
سوراخ نشدنی
nonrecurring
U
تجدید نشدنی
next to impossible
U
تقریبا نشدنی
intractile
U
کشیده نشدنی
invictive
U
مغلوب نشدنی
never to be forgotten
U
فراموش نشدنی
irradicable
U
ریشه کن نشدنی
irrefragable
U
تسلیم نشدنی
irrelievable
U
رها نشدنی
never say die
U
رام نشدنی
irremovable
U
معزول نشدنی
irresoluble
U
رها نشدنی ول
irretractile
U
جمع نشدنی
insolubly
U
بطور حل نشدنی
insolubility
U
حل نشدنی ناگذاری
haunting
U
فراموش نشدنی
indistributable
U
تقسیم نشدنی
indocile
U
رام نشدنی
impracticable
<adj.>
U
انجام نشدنی
ineffaceable
U
پاک نشدنی
inexecutable
U
اجرا نشدنی
inexhaustibility
U
تهی نشدنی
inextinguishable
U
خاموش نشدنی
quenchless
U
خاموش نشدنی
infintesimal
U
جزخرد نشدنی
infrangible
U
خرد نشدنی
infusible
U
گداخته نشدنی
insatiability
U
اقناع نشدنی
irresuscitable
U
زنده نشدنی
unmanageable
U
رام نشدنی
imperceptible
U
دیده نشدنی
indefatigable
U
خسته نشدنی
unforgettable
U
فراموش نشدنی
indefinable
U
توصیف نشدنی
indefinably
U
توصیف نشدنی
imperishable
U
فاسد نشدنی
incorruptible
U
فاسد نشدنی
indomitable
U
رام نشدنی
insurmountable
U
بر طرف نشدنی
ineradicable
U
قلع نشدنی
ineradicable
U
ریشه کن نشدنی
irrepressible
U
مطیع نشدنی
irrepressible
U
خوابانده نشدنی
invisible
U
دیده نشدنی
inexorable
U
نرم نشدنی
inexorable
U
تسلیم نشدنی
insatiate
U
سیر نشدنی
insatiably
U
سیر نشدنی
unrelenting
U
تسلیم نشدنی
insatiable
U
سیر نشدنی
unerring
U
اشتباه نشدنی
unprintable
U
چاپ نشدنی
impracticable
U
اجراء نشدنی
unfailing
U
تمام نشدنی
ineligible
U
شامل نشدنی
illegibility
U
خوانده نشدنی
indiscernible
U
دیده نشدنی
tameless
U
رام نشدنی
inseparable
U
جدا نشدنی
immiscible
U
مخلوط نشدنی
immiscible
U
امیخته نشدنی
inviolate
U
غصب نشدنی
intractable
U
رام نشدنی
impenetrable
U
سوراخ نشدنی
impenetrable
U
داخل نشدنی
an impossible act
U
کار نشدنی
invincible
U
مغلوب نشدنی
incalculable
U
شمرده نشدنی
an inflexible rod of iron
U
میل خم نشدنی
inapplicable
U
اجرا نشدنی
incompressible
U
فشرده نشدنی
insoluble
U
ماده حل نشدنی
indelible
U
پاک نشدنی
zara design
U
نقش محرمات
[قدیمی ترین نقش شناخته شده فرش بصورت ساده و نوارهای موازی در طول فرش بافته می شود.]
jijim
[cicim]
U
جاجیم
[دست بافته های نسبتا زبر که به شاه سون نیز شناخته شده و بصورت راه راه و پود نما بافته می شود.]
unequivocally
U
صریح اشتباه نشدنی
an inseparable prefix
U
سر واژه جدا نشدنی
irremovable
U
برداشته نشدنی ثابت
indelibly
U
بطور پاک نشدنی
prohibited risk
U
خطر بیمه نشدنی
indelible
U
محو نشدنی ماندگار
irrecoverably
U
بطور وصول نشدنی
unequivocal
U
صریح اشتباه نشدنی
incalculably
U
بطور شمرده نشدنی
nonerasable storage
U
حافظه پاک نشدنی
nonerasable storage
U
انباره پاک نشدنی
immiscibility
U
حالت مخلوط نشدنی
noninterchanging states
U
حالتهای تعویض نشدنی
nonperishable items
U
اقلام فاسد نشدنی
illimitable
U
نامحدود محدود نشدنی
inalienable
U
محروم نشدنی لایتجزا
impregnability
U
استواری ابستن نشدنی
irreconcilable
U
جور نشدنی ناسازگار
indelibility
U
پاک نشدنی بودن
ireversible
U
دگرگون نشدنی بر نگشتنی
unrelenting
U
بیرحم نرم نشدنی
indomitably
U
بطور رام نشدنی
ineffaceable
U
محو نشدنی ماندگار
infintesimal
U
کوچک خرد نشدنی
unmanagesble
U
رام نشدنی شرور
ineffaceably
U
بطور پاک نشدنی
indissoluble
U
منحل نشدنی ماندگار
inextinguishably
U
بطور خاموش نشدنی
indissolubly
U
بطور منحل نشدنی
inseparably
U
بطور جدا نشدنی
impossible
U
امکان نا پذیر نشدنی
intractably
U
بطور رام نشدنی
irreducible
U
ناکاستنی ساده نشدنی
irredeemable
U
باز خرید نشدنی
insuppresible
U
نخواباندنی پامال نشدنی
piece part
U
قطعه سرهم و جدا نشدنی
interminable
U
تمام نشدنی بسیار دراز
unfrequented
U
دور افتاده تکرار نشدنی
inexhaustible
U
پایان نا پذیر تهی نشدنی
weatherproof
U
خراب نشدنی در اثر هوا
nonexpendable
U
غیر استهلاکی مصرف نشدنی
irreclaimable
U
بازیافت نکردنی درست نشدنی
infeasible
U
غیر عملی اجراء نشدنی
indestructible
U
از میان نرفتنی نابود نشدنی
incorrigible
U
بهبودی ناپذیر درست نشدنی
drainless
U
پایان ناپذیر تمام نشدنی
unbeatable
U
شکست ناپذیر مغلوب نشدنی
incompressible
U
فشار نا پذیر خلاصه نشدنی
irreparable
U
مرمت ناپذیر خوب نشدنی
inexcitable
U
دیر غضب تهیج نشدنی
incorruptible
U
فساد نا پذیر منحرف نشدنی
immitigable
U
سبک نشدنی تسکین ندادنی
insuperable
U
شکست ناپذیر مغلوب نشدنی
impossibility
U
عدم امکان کار نشدنی
unfaling
U
تمام نشدنی کم نیامدنی پایدار با وفا
inconvincible
U
اقناع نکردنی شخص متقاعد نشدنی
incompressible
U
کوچک نشدنی غیر قابل تلخیص
irrepealable
U
غیر قابل الغاء باطل نشدنی
irresolvable
U
غیر قابل تجزیه جدا نشدنی
inappeasable
U
غیر قابل تسکین قانع نشدنی
Fustat rug
U
فرش فسطاط
[فرش فسطاط پس از آزمایش کربن قدیمی ترین فرش دنیا بعد از پازیریک شناخته شده و به قرن هفدهم میلادی نسبت داده می شود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com