English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
scimitar U شمشیر هلالی شکل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
covered U گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
double U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
falcated U هلالی
half moon U هلالی
lunate U هلالی
lunular U هلالی
arciform U هلالی
toric U هلالی
sigmoid U هلالی
semilunar U هلالی
mooned U هلالی
embowed U هلالی
meniscus U هلالی
meniscus U نگارنده هلالی
meniscus lens U عدسی هلالی
mikazuki U دروی هلالی
lunette U هلالی شکل
crescent U هلالی شکل
crescents U هلالی شکل
mikazuki uke ushiro geri U دفاع هلالی
moon knife U چاقوی هلالی
squinch U طاق هلالی
synodic period U دوره تناوب هلالی
lunule U هر عضو هلالی هلال
half-moon U سنگر نیم هلالی
lunulate U شبیه هلال هلالی
diverging meniscus lens U عدسی هلالی واگرا
convergent meniscus lens U عدسی هلالی همگرا
ravelin U نیم هلالی سنگر
engrailed U دارای کنگرههای هلالی
eyebrow U گچ بری هلالی بالای پنجره
croissants U نان شیرینی هلالی شکل
eyebrows U گچ بری هلالی بالای پنجره
lunulate U دارای اجزاء هلالی شکل
torus U گچ بری بزرگ هلالی ته ستون
lunar month U ماه هلالی ,priod synodic lunation :syn
blade U شمشیر
spits U شمشیر
spit U شمشیر
bilboa U شمشیر
bilbo U شمشیر
bolo U شمشیر
swordsman U شمشیر زن
sword U شمشیر
swords U شمشیر
spurtle U شمشیر
baldric U بند شمشیر
daito U شمشیر بزرگ
claymore U شمشیر دودمه
rapier U شمشیر دودم
at the point of the sword U بدم شمشیر
With a stork of the sword. U با ضرب شمشیر
sabre cut U زخم شمشیر
sword cutter U شمشیر ساز
sword dance U رقص شمشیر
sword fish U شمشیر ماهی
sword cut U زخم شمشیر
sword knot U شرابه شمشیر
swordlike U شمشیر مانند
swordsman U شمشیر باز
gladiate U شمشیر مانند
swordsmanship U شمشیر بازی
foilsman U شمشیر باز
fencer U شمشیر باز
to carry sword U شمشیر جستن
scabbards U غلاف شمشیر
fences U شمشیر بازی
hilt U دسته شمشیر
handles U قبضه شمشیر
hilts U دسته شمشیر
tucker U شمشیر ساز
foible U تیغه شمشیر
foibles U تیغه شمشیر
pommel U قبه شمشیر
blade U تیغه شمشیر
pommels U قبه شمشیر
handle U قبضه شمشیر
fence U شمشیر بازی
steels U شمشیر پولادی
steeling U شمشیر پولادی
scabbard U غلاف شمشیر
swordfish U شمشیر ماهی.
swordplay U فن شمشیر بازی
swordfishes U شمشیر ماهی.
steel U شمشیر پولادی
rapiers U شمشیر دودم
steeled U شمشیر پولادی
toledo U شمشیر ابدارمصنوع تولدو
academic assault شمشیر بازی نمایشی
stoccata U پرتاب با ضربه شمشیر
point d'arret U نوک چنگالی شمشیر
in line U شمشیر در وضع حمله
stoccado U پرتاب با ضربه شمشیر
curtle ax U شمشیر کوتاه وسنگین
fence U شمشیر بازی کردن
falchion U شمشیر کوتاه و پهن
action on the blade U تماس با شمشیر حریف
curtal ax U شمشیر کوتاه وسنگین
backsword U شمشیر یک لبهء برنده
fences U شمشیر بازی کردن
sword play U مهارت در بکارگیری شمشیر
The pen is mightier than the sword. <proverb> U قلم قدرتمندتر از شمشیر است .
partizan U شمشیر پهن ودسته بلند
sabre cut U زخم شوشکه ضربه شمشیر
foible U نیمی از شمشیر از وسط تانوک
sword dance U اجرای رقص در اطراف شمشیر
foibles U نیمی از شمشیر از وسط تانوک
double hi U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
counter parry U دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
partisan U شمشیر پهن ودسته بلند
foin U فرو بردن شمشیر یا نیزه
weak U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weaker U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weakest U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weaknesses U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
electric foil U شمشیر فویل با نوک برقدار
double touch U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
circular parry U دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
partisans U شمشیر پهن ودسته بلند
engagement U تماس دو تیفه شمشیر درگارد
engagements U تماس دو تیفه شمشیر درگارد
change of engagement U وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
bind U کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
binds U کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
sabers U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabre U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
acinaces U شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
croise U عبور تیغه شمشیر به شکل خاص
compound parry U دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
line of engagement U ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
sabres U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
To behead ( decapitate ) someone . U کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
directors U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
saber U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
guarding U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
manipulators U گرفتن شمشیر با شست وانگشت ابهام
handles U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
handle U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
guards U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
director U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
fortes U نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
forte U نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
scimitar U شمشیر کارد دسته دراز ونوک برگشته
touches U برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
touch U برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
tuck U درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
barong U یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
ceding parry U کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
pommels U قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
tucks U درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
pommel U قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
opposition U حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
tucking U درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
dubbed U باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dubs U باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dub U باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
counter disengagement U حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
curtana U شمشیر رحمت :شمشیربی نوکی که درتاج گذاری پادشاهان انگلیس پیشاپ
foils U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiled U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foil U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
mounting U دسته و پشت بند دسته شمشیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com