English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
daito U شمشیر بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
covered U گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
doubled U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
swordsman U شمشیر زن
spits U شمشیر
spit U شمشیر
spurtle U شمشیر
blade U شمشیر
swords U شمشیر
sword U شمشیر
bilbo U شمشیر
bolo U شمشیر
bilboa U شمشیر
rapiers U شمشیر دودم
foilsman U شمشیر باز
hilt U دسته شمشیر
hilts U دسته شمشیر
sword knot U شرابه شمشیر
scabbards U غلاف شمشیر
swordfish U شمشیر ماهی.
tucker U شمشیر ساز
scabbard U غلاف شمشیر
swordplay U فن شمشیر بازی
foibles U تیغه شمشیر
With a stork of the sword. U با ضرب شمشیر
swordfishes U شمشیر ماهی.
gladiate U شمشیر مانند
foible U تیغه شمشیر
at the point of the sword U بدم شمشیر
blade U تیغه شمشیر
fencer U شمشیر باز
sword dance U رقص شمشیر
baldric U بند شمشیر
sword cutter U شمشیر ساز
sword cut U زخم شمشیر
sabre cut U زخم شمشیر
claymore U شمشیر دودمه
fence U شمشیر بازی
fences U شمشیر بازی
pommels U قبه شمشیر
pommel U قبه شمشیر
steels U شمشیر پولادی
steeling U شمشیر پولادی
to carry sword U شمشیر جستن
rapier U شمشیر دودم
handles U قبضه شمشیر
swordsmanship U شمشیر بازی
handle U قبضه شمشیر
swordsman U شمشیر باز
swordlike U شمشیر مانند
steeled U شمشیر پولادی
steel U شمشیر پولادی
sword fish U شمشیر ماهی
toledo U شمشیر ابدارمصنوع تولدو
stoccata U پرتاب با ضربه شمشیر
stoccado U پرتاب با ضربه شمشیر
point d'arret U نوک چنگالی شمشیر
sword play U مهارت در بکارگیری شمشیر
scimitar U شمشیر هلالی شکل
academic assault شمشیر بازی نمایشی
curtle ax U شمشیر کوتاه وسنگین
curtal ax U شمشیر کوتاه وسنگین
backsword U شمشیر یک لبهء برنده
action on the blade U تماس با شمشیر حریف
fence U شمشیر بازی کردن
fences U شمشیر بازی کردن
falchion U شمشیر کوتاه و پهن
in line U شمشیر در وضع حمله
counter parry U دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
partisan U شمشیر پهن ودسته بلند
sword dance U اجرای رقص در اطراف شمشیر
engagements U تماس دو تیفه شمشیر درگارد
engagement U تماس دو تیفه شمشیر درگارد
circular parry U دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
weak U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
double hi U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double touch U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
The pen is mightier than the sword. <proverb> U قلم قدرتمندتر از شمشیر است .
sabre cut U زخم شوشکه ضربه شمشیر
foible U نیمی از شمشیر از وسط تانوک
foin U فرو بردن شمشیر یا نیزه
electric foil U شمشیر فویل با نوک برقدار
weaker U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weakest U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
foibles U نیمی از شمشیر از وسط تانوک
partizan U شمشیر پهن ودسته بلند
weaknesses U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
partisans U شمشیر پهن ودسته بلند
handle U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
change of engagement U وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
line of engagement U ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
acinaces U شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
compound parry U دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
saber U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
manipulators U گرفتن شمشیر با شست وانگشت ابهام
guards U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guarding U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
croise U عبور تیغه شمشیر به شکل خاص
guard U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
To behead ( decapitate ) someone . U کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
bind U کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
directors U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
handles U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
sabres U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
director U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
fortes U نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
sabre U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabers U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
forte U نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
binds U کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
touch U برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
touches U برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
scimitar U شمشیر کارد دسته دراز ونوک برگشته
pommel U قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
opposition U حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
ceding parry U کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
pommels U قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
barong U یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
tucks U درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tucking U درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tuck U درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
dub U باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dubbed U باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dubs U باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
counter disengagement U حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
foiling U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiled U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foils U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foil U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
curtana U شمشیر رحمت :شمشیربی نوکی که درتاج گذاری پادشاهان انگلیس پیشاپ
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
mounting U دسته و پشت بند دسته شمشیر
spanking U بزرگ
spankings U بزرگ
smaller U بزرگ نه
swingeing U بزرگ
king size U بزرگ
walloping U بزرگ
wallopings U بزرگ
hugeous U بزرگ
largest U بزرگ
adult U بزرگ
larger U بزرگ
large U بزرگ
adults U بزرگ
enormous U بزرگ
smallest U بزرگ نه
immane U بزرگ
small U بزرگ نه
considerably large U بس بزرگ
eminent U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
jumbo U بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
canis major U سگ بزرگ
jumbos U بزرگ
extensive U بزرگ
big U بزرگ
bigger U بزرگ
decuman U بزرگ
egregious U بزرگ
megapod U بزرگ پا
mightier U بزرگ
mightiest U بزرگ
mighty U بزرگ
doyennes U زن بزرگ
doyenne U زن بزرگ
majoring U بزرگ
majored U بزرگ
voluminous U بزرگ
major U بزرگ
highs U بزرگ
highest U بزرگ
full bottomed U بزرگ
high U بزرگ
biggest U بزرگ
majuscular U بزرگ
grosser U بزرگ
massive U بزرگ
massively U بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
grossed U بزرگ
gross U بزرگ
headman U بزرگ
headmen U بزرگ
great U بزرگ
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com