English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fence U شمشیر بازی
fences U شمشیر بازی
swordsmanship U شمشیر بازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
director U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
directors U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
fence U شمشیر بازی کردن
fences U شمشیر بازی کردن
swordplay U فن شمشیر بازی
academic assault شمشیر بازی نمایشی
Other Matches
covered U گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
doubled up U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
bilbo U شمشیر
spurtle U شمشیر
blade U شمشیر
bilboa U شمشیر
bolo U شمشیر
sword U شمشیر
swords U شمشیر
spits U شمشیر
spit U شمشیر
swordsman U شمشیر زن
steel U شمشیر پولادی
With a stork of the sword. U با ضرب شمشیر
sword cut U زخم شمشیر
swordlike U شمشیر مانند
sword cutter U شمشیر ساز
rapiers U شمشیر دودم
sword dance U رقص شمشیر
scabbard U غلاف شمشیر
sword fish U شمشیر ماهی
swordfishes U شمشیر ماهی.
rapier U شمشیر دودم
steels U شمشیر پولادی
to carry sword U شمشیر جستن
swordfish U شمشیر ماهی.
tucker U شمشیر ساز
steeling U شمشیر پولادی
scabbards U غلاف شمشیر
at the point of the sword U بدم شمشیر
steeled U شمشیر پولادی
swordsman U شمشیر باز
sabre cut U زخم شمشیر
baldric U بند شمشیر
sword knot U شرابه شمشیر
hilt U دسته شمشیر
blade U تیغه شمشیر
hilts U دسته شمشیر
pommel U قبه شمشیر
pommels U قبه شمشیر
handle U قبضه شمشیر
gladiate U شمشیر مانند
claymore U شمشیر دودمه
foilsman U شمشیر باز
fencer U شمشیر باز
handles U قبضه شمشیر
foibles U تیغه شمشیر
foible U تیغه شمشیر
daito U شمشیر بزرگ
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
in line U شمشیر در وضع حمله
toledo U شمشیر ابدارمصنوع تولدو
stoccata U پرتاب با ضربه شمشیر
curtal ax U شمشیر کوتاه وسنگین
stoccado U پرتاب با ضربه شمشیر
scimitar U شمشیر هلالی شکل
sword play U مهارت در بکارگیری شمشیر
backsword U شمشیر یک لبهء برنده
curtle ax U شمشیر کوتاه وسنگین
action on the blade U تماس با شمشیر حریف
point d'arret U نوک چنگالی شمشیر
falchion U شمشیر کوتاه و پهن
engagements U تماس دو تیفه شمشیر درگارد
sword dance U اجرای رقص در اطراف شمشیر
weaker U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weakest U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
foin U فرو بردن شمشیر یا نیزه
weaknesses U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
partisan U شمشیر پهن ودسته بلند
weak U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
electric foil U شمشیر فویل با نوک برقدار
partizan U شمشیر پهن ودسته بلند
foibles U نیمی از شمشیر از وسط تانوک
foible U نیمی از شمشیر از وسط تانوک
circular parry U دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
counter parry U دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
partisans U شمشیر پهن ودسته بلند
sabre cut U زخم شوشکه ضربه شمشیر
double hi U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double touch U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
engagement U تماس دو تیفه شمشیر درگارد
The pen is mightier than the sword. <proverb> U قلم قدرتمندتر از شمشیر است .
manipulators U گرفتن شمشیر با شست وانگشت ابهام
acinaces U شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
croise U عبور تیغه شمشیر به شکل خاص
handle U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
fortes U نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
saber U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
forte U نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
handles U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
sabers U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
guard U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
sabres U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
bind U کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
binds U کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
line of engagement U ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
guards U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
compound parry U دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
guarding U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
change of engagement U وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
To behead ( decapitate ) someone . U کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
sabre U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
touch U برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
touches U برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
scimitar U شمشیر کارد دسته دراز ونوک برگشته
pommels U قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
barong U یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
pommel U قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
ceding parry U کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
tucks U درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tucking U درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tuck U درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
opposition U حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
dubs U باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
counter disengagement U حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
dub U باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dubbed U باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
foiled U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
curtana U شمشیر رحمت :شمشیربی نوکی که درتاج گذاری پادشاهان انگلیس پیشاپ
foils U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foil U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
mounting U دسته و پشت بند دسته شمشیر
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
patulousness U بازی
solitaire U تک بازی
solitaires U تک بازی
game U بازی
plain dealing U بازی
falconine U بازی
actions U بازی
dibasic U دو بازی
partie U بازی
grey hound U سگ بازی
hopscotch U بازی لی لی
action U بازی
play U بازی
clearance U بازی
watermanship U اب بازی
basics U بازی
plays U بازی
playing U بازی
played U بازی
slackness U بازی
homes U بازی
gaming U بازی
openness U بازی
home U بازی
sportiveŠetc U بازی کن
fun U بازی
basic U بازی
gaming U قمار بازی
doubled up U بازی دوبل
doubled U بازی دوبل
cunningly U به حیله بازی
monkey business U کچلک بازی
charlatanry U زبان بازی
charlatanism U چاچول بازی
bonfires U اتش بازی
fencing U ششمشیر بازی
charlatanism U زبان بازی
fireworks U اتش بازی
firework آتش بازی
paperwork U کاغذ بازی
skating U اسکیت بازی
bandied U چوگان بازی کچ
bonfire U اتش بازی
choose up game U بازی غیررسمی
sand lot U بازی غیررسمی
crampet game U بازی شطرنج
basic salt U نمک بازی
hustled U بازی هشیارانه
full-time U 09 دقیقه بازی
playfully U با خنده و بازی
charade U نوعی بازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com