Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
attack on preparation
U
شمشیرباز اماده برای حمله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
preparation of attack
U
شمشیرباز اماده حمله
attention
U
شمشیرباز اماده برای مبارزه
attentions
U
شمشیرباز اماده برای مبارزه
balestra
U
پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
counter riposte
U
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
ready reserve
U
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
attack on the blade
U
حمله شمشیرباز به تیغه
composite attack
U
حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
time hit
U
ضربه شمشیرباز در ضد حمله
compound attack
U
حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
jump
U
حمله شمشیرباز با پرش به هوا
jumps
U
حمله شمشیرباز با پرش به هوا
jumped
U
حمله شمشیرباز با پرش به هوا
lunge
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunged
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunging
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
winterize
U
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
on guard
U
اماده توپگیری اماده برای توگیری
false attack
U
حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
in distance
U
نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
ground readiness
U
اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
to fit with
U
اماده کردن برای
prompt to go
U
اماده برای رفتن
fit to work
U
اماده برای کارکردن
on offer
U
اماده برای فروش
ready to die
U
اماده برای مرگ
forthcomming
U
اماده برای ارائه کردن
bat
U
گل اماده برای کوزه گری
mission ready
U
هواپیمای اماده برای پرواز
to stand in the gap
U
برای دفاع اماده بودن
to prepare for war
U
برای جنگ اماده شدن
to keep ome's powder dry
U
برای هر رویدادی اماده بودن
he was prone to mischief
U
برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
covers
U
اماده برای برگرداندن توپ
up and running
U
اماده برای عملیات کامل
on guard
U
اماده برای دفاع باشید
batted
U
گل اماده برای کوزه گری
cover
U
اماده برای برگرداندن توپ
bats
U
گل اماده برای کوزه گری
coverings
U
اماده برای برگرداندن توپ
winterization
U
اماده کردن برای کار در زمستان
platform load
U
بار اماده برای بارریزی هوایی
cover
U
اماده شدن برای دریافت توپ
crammed
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
coverings
U
اماده شدن برای دریافت توپ
covers
U
اماده شدن برای دریافت توپ
off the shelf
U
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
addresses
U
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
addressed
U
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
herbescent
U
اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
finished product
U
محصولات اماده برای توزیع ومصرف
cram
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
cramming
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
crams
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
tropicalization
U
اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
to the manner born
U
فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
groom
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
grooms
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
repertoire
U
فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
pools
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
pool
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
pooled
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
hypnotizable
U
اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
clutch start
U
روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
to hang on the rear
U
برای حمله دنبال کردن
dispatch
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
civilian preparedness for war
U
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
aircraft turn around
U
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
vitrescent
U
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
sawhorse
U
نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
despatching
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
set up
U
اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
lime paste
U
اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
it is insusceptible of change
U
اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
back up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
despatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
back-up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
ambushed
U
مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushing
U
مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushes
U
مخفی گاه سربازان برای حمله
razzia
U
حمله برای غارت وبرده گیری
ambush
U
مخفی گاه سربازان برای حمله
turnkey
U
سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
hot site
U
یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
reaction time
U
زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
pilot engine
U
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
reception station
U
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
to square up
U
خود را آماده کردن
[برای دعوی یا حمله]
disengages
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengaging
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengage
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
slotting
U
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slots
U
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slot
U
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
rig the ship
U
فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
sedan
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedans
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
predigest
U
بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
crammer
U
کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
blitz
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
turnkey system
U
سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
break out
U
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
shoot the gap
U
حمله بین محافظان خط برای رسیدن به توپدار یا پاس دهنده
supercritical
U
حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
scrambles
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
master clear
U
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
pounces
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
voyage repairs
U
تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
Linotype
U
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
glided
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
velimirovic attack
U
حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics
U
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
statitizing
U
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
panel
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
vortex breakdown/brust
U
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
deep stall
U
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
charactristics
U
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
naval landing party
U
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
rio treaty
U
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysteroid
U
حمله تشنجی شبیه حمله
hysterogenic
U
حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot
U
بیک حمله دریک حمله
ramp alert
U
اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
backsword man
U
شمشیرباز
fencer
U
شمشیرباز
foilsman
U
شمشیرباز فویل
assaulted
U
یورش شمشیرباز
foilist
U
شمشیرباز فویل
epeeist
U
شمشیرباز اپه
fencing position
U
گارد شمشیرباز
line of attack
U
سینه شمشیرباز
sabreur
U
شمشیرباز سابر
assault
U
یورش شمشیرباز
assaults
U
یورش شمشیرباز
off target hit
U
ضربه بی ارزش شمشیرباز
sword arm
U
دست مسلح شمشیرباز
hit not valid
U
ضربه بی ارزش شمشیرباز
coquille
U
محافظ دست شمشیرباز
fleche
U
نقل مکان شمشیرباز
lanista
U
شمشیرباز اموزگار شمشیربازی
fencing measure
U
فاصله معمولی دو شمشیرباز
guards
U
حالت دفاعی شمشیرباز
bibs
U
محافظ گلوی شمشیرباز
offensive movement
U
حرکت تهاجمی شمشیرباز
bib
U
محافظ گلوی شمشیرباز
guard
U
حالت دفاعی شمشیرباز
guarding
U
حالت دفاعی شمشیرباز
trompement
U
گریز شمشیرباز از ضربه حریف
out of distance
U
دور بودن شمشیرباز از حریف
warning order
U
دستور اماده باش اعلام اماده باش
plastron
U
محافظ سینه کمر و پهلوهای شمشیرباز
close in
U
نزدیک شدن شمشیرباز به بدن حریف
stances
U
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
progressive attack
U
پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
stance
U
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
hit
U
به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
hits
U
به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
hitting
U
به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
laager
U
هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
opposition
U
حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
front line
U
خط حمله خط حمله یادفاع
appel
U
پاکوب 2 بار پا کوبیدن شمشیرباز به نشانه متوقف کردن مبارزه
target date
U
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
clinch
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
alert force
U
نیروهای اماده باش نیروهای اماده
eagle flight
U
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
gain ground
U
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
marching
U
پیش روی گام به گام شمشیرباز
marches
U
پیش روی گام به گام شمشیرباز
marched
U
پیش روی گام به گام شمشیرباز
march
U
پیش روی گام به گام شمشیرباز
air alert warning
U
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
post attack
U
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
targeted
U
هدف فرود هدف شمشیرباز
target
U
هدف فرود هدف شمشیرباز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com