English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
screed U شمشه جمع کننده مواد اضافی در سطح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
excess stock U مواد اضافی
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
sullage U مواد اضافی فلزات مذاب
supplement U تکمیل کننده اضافی
supplemented U تکمیل کننده اضافی
supplements U تکمیل کننده اضافی
supplementing U تکمیل کننده اضافی
tightening material U مواد عایق کننده
cleaner U مواد پاک کننده
coagulase U مواد منعقد کننده
tightening material U مواد اب بندی کننده
coagulase U مواد دلمه یالخته کننده
pyrotechnics U مواد فشفشفهای فشفشه روشن کننده
oxydizing agents U مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
saprophagous U تغذیه کننده از مواد پوسیده والی
fastness of bleaching U ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده
form utility U در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
droppers U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharges U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
over break U خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharges U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharge U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
ingot stick U شمشه
bloom U شمشه
blooms U شمشه
bloomed U شمشه
straight edge U شمشه
screed U شمشه
longitudinal screed U شمشه طولی
blooming pass U کالیبر شمشه
blooming roll U نورد شمشه
blooming shears U قیچی شمشه
screed U شمشه جاده
jointing wood U شمشه ملات
cogged ingot U شمشه فولادی
floating screed U شمشه گچی
longitudinal screed U شمشه طولی
cogging pass U کالیبر شمشه
tamping U بستن مواد مشتعل کننده به دور خرج کیپ کردن خرج
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
ptomaine U مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
jointing rule U شمشه کرم بندی
cogging mill U دستگاه نورد شمشه
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system U کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty U وفیفه اضافی ماموریت اضافی
transudate U مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material U مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
dye-stuff U ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
magnaflux U نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes U مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme U مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
unduly U اضافی
floating U اضافی
plus U اضافی
supplementary U اضافی
extension U اضافی
surpluses U اضافی
supplemantary U اضافی
supernumerary U اضافی
surplus U اضافی
extensions U اضافی
additional U اضافی
excesses U اضافی
redundant U اضافی
overflows U اضافی
access U اضافی
de trop U اضافی
accessional U اضافی
relative U اضافی
overflow U اضافی
paragogic U اضافی
surplusage U اضافی
accessed U اضافی
overflowed U اضافی
excess U اضافی
accessing U اضافی
overtime U اضافی
accesses U اضافی
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
end cell U پیل اضافی
spill water U ابهای اضافی
regulating cell U پیل اضافی
overloaded U بار اضافی
overloads U بار اضافی
barrages U وقت اضافی
barrage U وقت اضافی
incremental cost U هزینه اضافی
over- U گذشته اضافی
over U گذشته اضافی
intercalary U اضافی افزوده
overload U بار اضافی
redundant equation U معادله اضافی
padding U متن اضافی
extra premium U پاداش اضافی
extra time U وقت اضافی
extra period U وقت اضافی
extra equipment U تجهیزات اضافی
shootoff U مسابقه اضافی
extra duty U خدمت اضافی
extra cost U هزینه اضافی
extra current U جریان اضافی
supplementary U اضافی مکمل
overtime U وقت اضافی
overtime U ساعات اضافی
days of grace U مهلت اضافی
excess capacity U فرفیت اضافی
additional <adj.> U مکمل اضافی
excess length U طول اضافی
slip sheet U صفحه اضافی
excess supply U عرضه اضافی
excess load U بار اضافی
excess pressure U فشار اضافی
excess price U قیمت اضافی
excess profit U سود اضافی
excess reserves U ذخائر اضافی
surplus stock U موجودی اضافی
surplus value U ارزش اضافی
auxiliary work U کارهای اضافی
boostes pump U پمپ اضافی
surplus water U ابهای اضافی
overestimation U براورد اضافی
furthers U اضافی زائد
furthering U اضافی زائد
further U اضافی زائد
the intercalary month U ماه اضافی
climbing lane U خط اضافی در سر بالایی
furthered U اضافی زائد
ancillary equipment U تجهیزات اضافی
an a.chapter U یک باب اضافی
additional charges U اتهامات اضافی
bonus U پرداخت اضافی
surplus production U تولید اضافی
surplus material U ماده اضافی
sunk cost U هزینههای اضافی
supplementary costs U هزینههای اضافی
overvoltage U ولتاژ اضافی
overpayment U پرداخت اضافی
overirrigation U ابیاری اضافی
surcharge U هزینه اضافی
surcharge U مالیات اضافی
surcharge U نرخ اضافی
surcharges U هزینه اضافی
surcharges U مالیات اضافی
surcharges U نرخ اضافی
overhand knot U گره اضافی
adscript U یادداشت اضافی
postiche U متن اضافی
superimposed U اتش اضافی
surtax U مالیات اضافی
additional charges U خرجهای اضافی
overcharges U هزینه اضافی
sudden death U وقت اضافی
sudden-death U وقت اضافی
addition record U رکورد اضافی
overcharged U هزینه اضافی
bonuses U پرداخت اضافی
overcharging U هزینه اضافی
additional outlet آبگیر اضافی
flab U گوشت اضافی
aditional service U سرویس اضافی
beauty sleep U خواب اضافی
overhead costs U هزینههای اضافی
adduct U ترکیب اضافی
additional score U نمره اضافی
overcharge U هزینه اضافی
poundage U هزینه اضافی
extra U فوق العاده اضافی
extra- U فوق العاده اضافی
sudden victory U پیروزی در وقت اضافی
supertax U مالیات بر درامد اضافی
excess burden of taxation U بار اضافی مالیات
overcharging U اضافی هزینه کردن
overcharges U اضافی هزینه کردن
additionally U بطور اضافی یا زائد
extras U فوق العاده اضافی
overflows U ابهای اضافی لبریزی
excess meter U کنتور مصرف اضافی
overflowed U ابهای اضافی لبریزی
overcharged U اضافی هزینه کردن
plusage U سرامد مقدار اضافی
value added network U ارزش اضافی شبکه
bonuses U پرتاب پنالتی اضافی
surplus U اقلام اضافی و مازاد
bonus U پرتاب پنالتی اضافی
acompaniment U تزئینات اضافی در ساختمان
plussage U سرامد مقدار اضافی
less than carload U وزن بار اضافی
motorcar accessories U لوازم اضافی اتومبیل
addition U اسم اضافی ضمیمه
third brush regulation U تنظیم با زغال اضافی
overflow U ابهای اضافی لبریزی
overcharge U اضافی هزینه کردن
surtax U مالیات بر درامد اضافی
jury sturt U پایه اضافی یا موقتی
surpluses U اقلام اضافی و مازاد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com