Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
back number
U
شماره کهنه
back numbers
U
شماره کهنه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
station number
U
شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
DTMF
U
روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
cleek
U
چوب شماره 4 چوبی یا اهن شماره 1 گلف
count off
U
شمارش به ترتیب شماره بترتیب شماره " بشمار "
they exceeded us in number
U
شماره انها از شماره مابیشتر بود
clouts
U
پارچه کهنه کهنه
clouting
U
پارچه کهنه کهنه
clouted
U
پارچه کهنه کهنه
clout
U
پارچه کهنه کهنه
anisandrous flower
U
گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگی ان برابر باشد
an isaiah flower
U
گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگیهای ان برابر باشد
lay reference number
U
شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
military impedimenta
U
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
chalk number
U
شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
stock number
U
شماره فنی انبار شماره انبار
worm eaten
U
کهنه
antique
U
کهنه
antiques
U
کهنه
behind the times
U
کهنه
knacker
U
کهنه خر
kettle holder
U
کهنه
archaic
U
کهنه
fustier
U
کهنه
weatherbeaten
U
کهنه
age-old
U
کهنه
age old
U
کهنه
ragman
U
کهنه خر
pokey
U
کهنه
timeworn
U
کهنه
obsolescent
U
کهنه
olden
U
کهنه
wadding
U
کهنه
outworn
U
کهنه
out of d.
U
کهنه
wads
U
کهنه
wad
U
کهنه
shabbly
U
کهنه
obsolescence
U
کهنه گی
mucid
U
کهنه
tacky
U
کهنه
old-fashioned
U
کهنه
trity
U
کهنه
ragged
U
کهنه
fustiest
U
کهنه
run down
U
کهنه
run-down
U
کهنه
rungs
U
کهنه
crusted
U
کهنه
pokier
U
کهنه
pokiest
U
کهنه
tatters
U
کهنه
by gone
U
کهنه
poky
U
کهنه
fogram
U
کهنه
worn out
U
کهنه
worn-out
U
کهنه
musty
U
کهنه
trite
U
کهنه
gray
U
کهنه
fusty
U
کهنه
rag
U
کهنه
rags
U
کهنه
behindhand
U
کهنه
obsolete
U
کهنه
weatherworn
U
کهنه
antiquated
U
کهنه
dossil
U
کهنه
dowdy
U
کهنه
lint
U
کهنه
stale
U
کهنه
duds
U
رخت کهنه
shabbiest
U
کهنه ژنده
fogyism
U
کهنه پرستی
fogyish
U
کهنه پرست
codex
U
دستخط کهنه
pseudo archaic
U
کهنه نما
duddy
U
کهنه پوش
shabby
U
کهنه ژنده
duddie
U
کهنه پوش
fripperer
U
کهنه فروش
dabs
U
کهنه را نم زدن
hunkerism
U
کهنه پرستی
rags
U
کهنه شدن
boneman
U
کهنه فروش
fripper
U
کهنه فروش
antiquate
U
کهنه کردن
veterans
U
کهنه سرباز
green meat
U
گوشت کهنه
age
U
کهنه کردن
ages
U
کهنه کردن
ancient
U
کهن کهنه
obsolesce
U
کهنه شدن
ogygian
U
بسیار کهنه
dab
U
کهنه را نم زدن
dabbed
U
کهنه را نم زدن
rag
U
کهنه شدن
rag picker
U
کهنه برچین
obscurantism
U
کهنه پرستی
aging
U
کهنه شدن
lint
U
کهنه فتیله
old-timers
U
کهنه کار
veterans
U
کهنه کار
A pair of old pants ( trousers ) .
U
یک شلوار کهنه
veteran
U
کهنه سرباز
dead
U
منسوخ کهنه
veteran
U
کهنه کار
superannuated
U
زیاد کهنه
old timer
U
کهنه کار
old-timer
U
کهنه کار
Neanderthal
U
خیلی کهنه
sour dough
U
کهنه کار
back numbers
U
چیز کهنه
back number
U
چیز کهنه
thread bare
U
فرش کهنه
old wool
U
پشم کهنه
stale joke
U
جوک کهنه
unreconstructed
U
کهنه پرست
fuddy-duddy
U
کهنه اندیش
older
U
پیرانه کهنه
mouldy
U
کهنه وفاسد
oldest
U
کهنه کار
unworn
U
کهنه نشده
wad
U
کهنه نمد
wads
U
کهنه نمد
oldest
U
پیرانه کهنه
superannuate
U
کهنه شدن
the old world
U
جهان کهنه
shabbier
U
کهنه ژنده
aging
U
کهنه کردن
older
U
کهنه کار
old
U
پیرانه کهنه
fuddy-duddies
U
کهنه اندیش
dodos
U
کهنه پسند
dodoes
U
کهنه پسند
ragman
U
کهنه فروش
uptight
U
کهنه پرست
dodo
U
کهنه پسند
junk
U
کهنه و کم ارزش
wash linen
U
کهنه فرفشویی
old
U
کهنه کار
wall rue
U
سداب کهنه
bric a brac
U
اشیاء کهنه وعتیقه
tampons
U
پنبه یا کهنه قاعدگی
bibliopolism
U
فروش کتابهای کهنه
tampon
U
پنبه یا کهنه قاعدگی
dishcloths
U
کهنه فرف شویی
back out
U
کهنه و فرسوده شدن
dishcloth
U
کهنه فرف شویی
he has seen sevice
U
کهنه کار است
sea dog
U
ملوان کهنه کار
knackery
U
جنس بنجل و کهنه
trade something in
<idiom>
U
تعویض وسایل کهنه
paleology
U
دانش چیزهای کهنه
stager
U
ادم کهنه کار
to pick rags
U
کهنه برچینی کردن
antediluvian
U
ادم کهنه پرست
outwear
U
کهنه شدن گذراندن
hach
U
زیاداستعمال کردن کهنه
wear out
U
کهنه و فرسوده شدن
ragpicker
U
کهنه و ژنده جمع کن
passe
U
کهنه مسلک گذشته
Antiguated
U
آنتیک ،کهنه،قدیمی
glass cloth
U
کهنه شیشه پاک کن
one nails drives another
U
غم جدید غم کهنه را بر از یاد
fossilizes
U
سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilizing
U
سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilize
U
سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
vetted
U
بیطاری کردن کهنه سرباز
vets
U
بیطاری کردن کهنه سرباز
vet
U
بیطاری کردن کهنه سرباز
God bless
[you]
!
U
خدا حافظ
[واژه کهنه]
She's quite a back number.
<idiom>
U
او
[زن]
آدم کهنه فکری است.
well worn
U
زیاد کار کرده کهنه
Old clothes ( houses ) .
U
لباس ( خانه های) کهنه
well-worn
U
زیاد کار کرده کهنه
junk
U
طناب کهنه کاغذ پاره
veteran skill
U
مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
fossilising
U
سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilises
U
سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilised
U
سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
age
U
: پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
modified stock car
U
اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
ages
U
: پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
bibliopoly
U
فروش کتابهای کهنه یاعتیق
jalopy
U
اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
articlcs of virtu
U
کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
dish towel
U
کهنه فرف خشک کنی
old fashioned
U
کهنه پرست محافظه کار
ragbags
U
کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
jalopies
U
اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
demode
U
ازمد افتاده کهنه شده
snot rag
U
کهنه بینی پاک کنی
ragbag
U
کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
he is a past master in
U
او در استاد یا کهنه کار است
His political beliefs are old hat now .
U
عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
mossback
U
ادم کهنه پرست یا محافظه کار
The old paper money is called in.
U
اسکناسهای کهنه از جریان خارج می شوند
Who is worse shod than the shoemakers wife?.
<proverb>
U
کهنه تر از کفش زن کفاش ,کفشى هست ؟.
tampons
U
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
fin de siecle
U
وابسته به اخرقرن نوزدهم کهنه شونده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com