Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lope
U
شلنگ انداختن تاخت رفتن
loped
U
شلنگ انداختن تاخت رفتن
lopes
U
شلنگ انداختن تاخت رفتن
loping
U
شلنگ انداختن تاخت رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hose
U
شلنگ
hosed
U
شلنگ
hoses
U
شلنگ
hosing
U
شلنگ
flex hose
U
شلنگ
flexible hose
U
شلنگ
strides
U
شلنگ زدن
striding
U
شلنگ زدن
stride
U
شلنگ زدن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
lopped
U
باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
lopping
U
باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
lops
U
باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
lop
U
باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
extravasate
U
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
canter
U
تاخت
gallops
U
تاخت
gallop
U
تاخت
cantering
U
تاخت
galloped
U
تاخت
attacks
U
تاخت
attacked
U
تاخت
canters
U
تاخت
cantered
U
تاخت
attack
U
تاخت
raiding
U
تاخت و تاز
to sweep down on
U
تاخت کردن
invaders
U
تاخت و تازگر
raided
U
تاخت و تاز
brattle
U
تاخت چهارنعل
inburst
U
تاخت وتاز
raid
U
تاخت و تاز
inbreak
U
تاخت و تاز
galloped
U
تاخت کردن
raids
U
تاخت و تاز
gallop
U
تاخت کردن
invasions
U
تاخت و تاز
inruption
U
تاخت وتاز
hand gallop
U
تاخت ملایم
gallops
U
تاخت کردن
inroad
U
تاخت و تاز
incursion
U
تاخت و تاز
invasions
U
تاخت وتاز
to run across or against
U
بکسی تاخت
invasion
U
تاخت و تاز
irruptive
U
تاخت وتازکننده
invasion
U
تاخت وتاز
incursions
U
تاخت و تاز
invader
U
تاخت و تازگر
onset
U
تاخت و تاز
attacks
U
تاخت و تاز یورش
ravage
U
تاخت و تاز ویرانی
attacked
U
تاخت و تاز یورش
invasive
U
تاخت وتاز کننده
ravaged
U
تاخت و تاز ویرانی
ravaged
U
تاخت وتاز کردن
incursive
U
تاخت و تاز امیز
ravages
U
تاخت و تاز ویرانی
attack
U
تاخت و تاز یورش
ravages
U
تاخت وتاز کردن
ravaging
U
تاخت و تاز ویرانی
ravage
U
تاخت وتاز کردن
raid
U
تک سریع تاخت و تاز
forays
U
تاخت و تاز کردن
ravaging
U
تاخت وتاز کردن
overruns
U
تاخت و تاز کردن
overrunning
U
تاخت و تاز کردن
overrun
U
تاخت و تاز کردن
foray
U
تاخت وتاز کردن
invade
U
تاخت و تاز کردن در
foray
U
تاخت و تاز کردن
invaded
U
تاخت و تاز کردن در
invading
U
تاخت و تاز کردن در
invades
U
تاخت و تاز کردن در
raids
U
تک سریع تاخت و تاز
raiding
U
تک سریع تاخت و تاز
lope
U
تاخت حرکت خرامان
loped
U
تاخت حرکت خرامان
forays
U
تاخت وتاز کردن
lopes
U
تاخت حرکت خرامان
loping
U
تاخت حرکت خرامان
raided
U
تک سریع تاخت و تاز
bring down
U
به زمین انداختن حریف انداختن شکار
raiding party
U
قسمت مامور دستبرد یا تاخت
galloper
U
عراده توپ سبک تاخت کننده
pussyfoot
U
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
U
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
to outflank an army
U
گرد سپاهی گشتن و از پهلوبدان تاخت کردن
you have no option but to go
U
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
horrify
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifies
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrified
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard
U
بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrifying
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
steer roping
U
کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
golden horde
U
سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی رامورد تاخت و تاز قرار دادند
mouch
U
راه رفتن دولادولاراه رفتن
let down
U
پایین انداختن انداختن
trots
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parade
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
attacks
U
مبادرت کردن به تاخت کردن
invades
U
تک کردن تاخت و تاز کردن
invading
U
تک کردن تاخت و تاز کردن
invade
U
تک کردن تاخت و تاز کردن
attack
U
مبادرت کردن به تاخت کردن
attacked
U
مبادرت کردن به تاخت کردن
invaded
U
تک کردن تاخت و تاز کردن
bottoms
U
ته انداختن
brush finish
U
خط انداختن
hews
U
انداختن
overthrows
U
بر انداختن
hewing
U
انداختن
hewed
U
انداختن
hew
U
انداختن
spills
U
انداختن
overthrown
U
بر انداختن
to skips over
U
انداختن
overthrowing
U
بر انداختن
overthrow
U
بر انداختن
to pick off
U
تک تک انداختن
bottom
U
ته انداختن
to play a searchlight
U
انداختن
overthrew
U
بر انداختن
deracination
U
بر انداختن
to put back
U
پس انداختن
spilling
U
انداختن
spilled
U
انداختن
deleted
U
انداختن
deletes
U
انداختن
thrusts
U
انداختن
thrusting
U
انداختن
thrust
U
انداختن
spilled or spilt
U
انداختن
benite
U
به شب انداختن
deleting
U
انداختن
rut
U
خط انداختن
ruts
U
خط انداختن
spill
U
انداختن
delete
U
انداختن
blobs
U
لک انداختن
blob
U
لک انداختن
hitching
U
انداختن
hitches
U
انداختن
hitched
U
انداختن
hitch
U
انداختن
felled
U
انداختن
let fall
U
انداختن
fell
U
انداختن
felling
U
انداختن
fells
U
انداختن
omit
U
انداختن
omits
U
انداختن
hurls
U
انداختن
hurled
U
انداختن
hurl
U
انداختن
leave out
U
انداختن
lay away
U
انداختن
lash vt
U
انداختن
jaculate
U
انداختن
fling
U
انداختن
flinging
U
انداختن
flings
U
انداختن
omitted
U
انداختن
omitting
U
انداختن
to draw lots
U
انداختن
to fire off a postcard
U
انداختن
to hew down
U
انداختن
to lay by the heels
U
بر انداختن
to leave out
U
انداختن
to let drop
U
انداختن
to let fall
U
انداختن
retroject
U
پس انداختن
floriate
U
گل انداختن در
hewn
U
انداختن
souse
U
انداختن
relegating
U
انداختن
relegates
U
انداختن
relegated
U
انداختن
relegate
U
انداختن
run home
U
جا انداختن
slings
U
انداختن
slinging
U
انداختن
sling
U
انداختن
emplace
U
جا انداختن
launching
U
به اب انداختن
launched
U
به اب انداختن
launch
U
به اب انداختن
throw
U
انداختن
string
U
زه انداختن به
stagger
U
از پا انداختن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com