Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
prize poem
U
شعری که جایزه برده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Bounty hunter
U
جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
awards
U
جایزه دادن جایزه
awarding
U
جایزه دادن جایزه
awarded
U
جایزه دادن جایزه
award
U
جایزه دادن جایزه
reward and rewarded
U
جایزه.جایزه داده شده
poematic
U
شعری
versicular
U
شعری
poetical licence
U
ضرورت شعری
capillary blood vessels
U
عروق شعری
poetic
U
شعری نظمی
parodies
U
استقبال شعری
parody
U
استقبال شعری
police licence
U
ضرورت شعری
poetico philosophic
U
شعری و فلسفی
poetical works
U
اثار شعری
foot
هجای شعری
scansion
U
تقطیع شعری
rhythmicity
U
مراعات وزن شعری
to get the run of a metre
U
وزن شعری را فهمیدن یا پیداکردن
to set a poem to music
U
اهنگ برای شعری ساختن
bardolater
U
شیفته اشعار وسبک شعری شکسپیر
epilogist
U
کسیکه درپایان بازی شعری بخواندیانطقی اداکند
iambic verse
U
شعری که بحر ان بر وتدمجموع ساخته شده باشد
hypermeter
U
شعری که سبب یا هجای زائددر اخر دارد
cantatas
U
شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
cantata
U
شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
anapest
U
واحد شعری که مرکب از دوهجای کوتاه و یک هجای بلندباشد
reward
U
جایزه
rewarded
U
جایزه
rewards
U
جایزه
prise
U
جایزه
bonuses
U
جایزه
prize
U
جایزه
meed
U
جایزه
bounty
U
جایزه
prises
U
جایزه
prised
U
جایزه
guerdon
U
جایزه
prising
U
جایزه
prizing
U
جایزه
prizes
U
جایزه
prized
U
جایزه
awarding
U
جایزه
prize man
U
جایزه بر
rewardable
U
جایزه
award
U
جایزه
priase
U
جایزه
awarded
U
جایزه
awards
U
جایزه
trophies
U
جایزه
trophy
U
جایزه
bonus
U
جایزه
premium
U
جایزه
premiums
U
جایزه
prized
U
انعام جایزه
testimonials
U
پاداش جایزه
export bounty
U
جایزه صدور
testimonial
U
پاداش جایزه
prizer
U
برنده جایزه
considerations
U
جایزه قیمت
consideration
U
جایزه قیمت
oscar
U
جایزه اسکار
premium for excellence
U
جایزه فضیلت
prizewinner
U
برنده جایزه
head money
U
جایزه اوردن سر
nobel prize
U
جایزه نوبل
testimonialize
U
جایزه دادن
laureate
U
جایزه دار
to win laurels
U
جایزه گرفتن
prizing
U
انعام جایزه
Nobel Prize
U
جایزه نوبل
prizes
U
انعام جایزه
prize
U
انعام جایزه
pursed
U
جایزه نقدی
purse
U
جایزه نقدی
money
U
جایزه نقدی
purses
U
جایزه نقدی
pursing
U
جایزه نقدی
wrapt
U
برده
slave
U
برده
bondman
U
برده
bondservant
U
برده
bondsman
U
برده
male salve
U
برده
slaved
U
برده
slaves
U
برده
serfs
U
برده
serf
U
برده
villains
U
برده
slaving
U
برده
villain
U
برده
rewarder
U
جایزه یا پاداش دهنده
booby prizes
U
جایزه تسلی بخش
Nobel Prize winner
U
برنده جایزه نوبل
cups
U
گلدان جایزه مسابقات
coronate
U
جایزه یا انعام دادن
Nobel laureate
U
برنده جایزه نوبل
the export of ... is granted the premium.
U
صدور ... جایزه دارد.
pewter
U
جام پیروزی جایزه
outland trophy
U
جایزه دانشگاهی بازیگرفوتبال
cupped
U
گلدان جایزه مسابقات
cup
U
گلدان جایزه مسابقات
Ig Nobel Prize
U
جایزه ایگ نوبل
booby prize
U
جایزه تسلی بخش
brilliancy prize
U
جایزه درخشندگی شطرنج
slaveholder
U
برده دار
slaveholding
U
برده داری
slaver
U
برده فروش
slaver
U
تاجر برده
slaveholding
U
مالکیت برده
slaveholder
U
صاحب برده
slave computer
U
کامپیوتر برده
master slave
U
ارباب و برده
mameluke
U
برده بنده
manumission
U
ازادی برده
slave merchant
U
برده فروش
overwrought
U
کار برده
conspicuious consumption
U
بکار برده شد
abrogate
U
از میان برده
allottee
U
سهم برده
abrogates
U
از میان برده
enslave
U
برده کردن
enslaved
U
برده کردن
enslaves
U
برده کردن
enslaving
U
برده کردن
above
U
نام برده
slavery
U
برده داری
dealing in slaves
U
برده فروشی
named
U
نام برده
escaped slave
U
برده فراری
slave trade
U
برده فروشی
despatch money
U
جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
salvage money
U
جایزه نجات کشتی یا محموله
eclipse award
U
جایزه سوارکار ممتاز سال
edward j. neil award
U
جایزه بوکسور ممتاز سال
slave mode
U
حالت پیرو یا برده
setting free
U
ازاد کردن برده
rapt
U
برده شده مجذوب
proslavery
U
طرفداری از برده فروشی
echeloned displacement
U
تغییرموضع رده برده
bond servant
U
برده بدون مزدواجرت
manumission
U
ازاد کردن برده
named here under
U
نام برده درزیر
above named
U
نام برده شده
To emancipate a slave.
U
برده ای را آزاد کردن
emancipation
U
ازاد کردن برده
master slave system
U
سیستم ارباب و برده
golden shoe
U
بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
prizefight
U
مسابقه مشت زنی جایزه دار
cupholder
U
برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
dispatch money
U
جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
lastmentioned
U
اخر از همه نام برده
echeloned displacement
U
تغییر مکان رده برده
grey cup
U
مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
prize fight
U
جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
ashes
U
جایزه مخصوص مسابقه کریکت استالیا و انگلستان
This letter has been tampered with .
U
در این نامه دست برده شده
holandric
U
منحصرا از طرف پدر ارث برده
sullivan award
U
جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
he took her in to dinner
U
انزن را بسفره خانه برده پهلویش نشست
His name is never mentioned anywhere .
U
اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
truck trailer
U
ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
love set
U
بازنده محض بدون حتی یک گیم برده
My legs fell asleep
[are numb]
.
U
ساق پاهایم خوابشان برده
[سر شده اند]
.
free-for-all
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-alls
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
saving
U
قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
latifundium
U
ملک کشاورزی باوسایل اولیه که برده ها در ان کارمیکرده اند
hologynic
U
منحصرا از مادر ارث برده بصورت صفت مغلوب
slave drivers
U
نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
in tow
<idiom>
U
برده شدن ازجایی به جای دیگر ،همراهی با کسی
slave driver
U
نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
aposteriori
U
از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی
photoresist
U
فرایند بکار برده شده در تولیددستگاههای نیمه هادی
paroli
U
دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
primary products
U
محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
lap money
U
جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
built up frog
U
قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود
roman a clef
U
داستان واقعی که نام شخصیتهای ان بطور ناشناس برده شده
direct materials costs
U
هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
prize fellow
U
شاگردی که در امتحانات سرامد شده وامتیازی بعنوان جایزه باو داده اند
winner's circle
U
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
prizes
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prized
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
dense binary code
U
کدی که تمام حالتهای ممکن الگوی دودوئی در ان بکار برده میشود
prizing
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
bar winding
U
میله هایی که به عنوان سیم پیچی در رتور به کار برده میشود
prize
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
telescopic chimney
U
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
leviathans
U
جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
bed plate
U
پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
liberty party
U
حزب مخالف سیستم برده داری که در سال 0481 در ایالات متحده امریکاتشکیل شد
reentrant
U
روالی که میتواند توسط چندین برنامه مستقل بطورهمزمان بکار برده شوددرون رو
newton raphson
U
اصطلاحی که به یک رویه محاورهای بکار برده شده درحل معادلات اطلاق میشود
beansprouts
U
جوانهی سویا و یا لوبیای مانگ که در سالاد و خوراکهای چینی به کار برده میشود
leviathan
U
جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
beansprout
U
جوانهی سویا و یا لوبیای مانگ که در سالاد و خوراکهای چینی به کار برده میشود
prize fighting
U
درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
fet
U
Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com