English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
supporting range U شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
combat support troops U یکانهای پشتیبانی رزمی
field services U قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
covering troops U یکانهای پوشش کننده
advancing units U یکانهای پیشروی کننده
geo deu reo U پشتیبانی کننده
sustaining U پشتیبانی کننده
supporting weapons U جنگ افزارهای پشتیبانی کننده
fire support element U عنصرهماهنگ کننده پشتیبانی اتش
naval support U یکان پشتیبانی کننده دریایی
actinoid U دارای شعاع مانند شعاع
support command U فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
downstream radius of crest U شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
point of no return U نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
fire support coordination U هماهنگ کردن پشتیبانی اتش تطبیق پشتیبانی اتش
armed services U قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
intersectional service U قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
subunits U یکانهای جزء
corps troops U یکانهای سپاه
individual units U یکانهای مستقل
tactical troops U یکانهای تاکتیکی
chopline U خط حد یکانهای دریایی
combat , elements U یکانهای رزمی
field commands U یکانهای رزمی
subunits U یکانهای وابسته
covering troops U یکانهای پوششی
mountain troops U یکانهای کوهستانی
special troops U یکانهای مخصوص
force basis U یکانهای مبنای هر قسمت
individual units U یکانهای منفرد یا مجزا
army troops U یکانهای رده ارتش
practical system U دستگاه یکانهای عملی
inactive installation U تاسیسات یا یکانهای بلااستفاده
field commands U یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
subordinated U تحت امر یکانهای تابعه
subordinates U تحت امر یکانهای تابعه
subordinating U تحت امر یکانهای تابعه
sea tail U دنباله دریایی یکانهای هوارو
subordinate U تحت امر یکانهای تابعه
special troops U یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
army troops U عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
supply arms U یکانهای تدارکاتی یا ادارات وقسمتهای امادی
combined communication board U هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
antisubmarine support U پشتیبانی از عملیات ضدزیردریایی پشتیبانی ضدزیردریایی
satellization U زیر امرقراردادن یکانهای غیرمشابه ازنظر رستهای
mounting area U منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
army training and evaluation program U برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
smoke screen U پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
sea tail U بنه دریایی یکانهای هواروکه با کشتی حمل میشود
overwatch U مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
garrison forces U قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
air distant support U پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
beam U شعاع
ray U شعاع
radius of curvature U شعاع خم
rayless U بی شعاع
radius U شعاع
beams U شعاع
technical observer U بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
radius U شعاع دایره
radiated U شعاع افکندن
radiate U شعاع افکندن
radius of curvatupe U شعاع انحناء
semidiameter U شعاع دایره
radius of action U شعاع اثر
radius of action U شعاع عمل
radius gage U شابلون شعاع
average radius U شعاع میانه
radius of a well U شعاع یک چاه
average radius U شعاع میانگاه
short swing U پیچهای با شعاع کم
radiometer U شعاع سنج
radius U شعاع عملیات
radially U شعاع وار
radiates U شعاع افکندن
electron beam U شعاع الکترون
radius of influence U شعاع تاثیر
short-range U با شعاع عمل کم
casualty radius U شعاع تلفات
short range U با شعاع عمل کم
radius of intrados U شعاع درونسو
radius vector U شعاع حامل
effective radius U شعاع موثر
radius of curvature U شعاع انحناء
schwarzschild radius U شعاع شوارتزشیلد
radial of a well U شعاع یک چاه
radius of curvature U شعاع خمیدگی
radius of extrados U شعاع برونسو
radius of giration U شعاع چرخش
radius of giration U شعاع ژیراسیون
bohr radius U شعاع بور
radiating U شعاع افکندن
main beam U شعاع اصلی
nuclear radius U شعاع هسته
within a radius of .kilometre U تا شعاع 6 کیلومتر
covalent radius U شعاع کووالانسی
triradiate U دارای سه شعاع
image ray U شعاع تصویر
light beam U شعاع نور
mean radius U شعاع میانه
light ray U شعاع نور
corner radius U شعاع کنج
an incident ray U شعاع ساقط
radius of gyration U شعاع چرخش
gyoradius U شعاع چرخش
atomic radius U شعاع اتمی
stellate U شعاع دار
ionic ray U شعاع یونی
ionic radius U شعاع یونی
hydraulic radius U شعاع هیدرولیک
atomic radius U شعاع اتم
damage radius U شعاع منطقه خسارت
destruction radius U شعاع تخریب مین
light beam recorder U ثبات شعاع نور
radiant U شعاع گستر درخشان
medium range U با شعاع عمل متوسط
pencilled U پرتوی شعاع دار
light ray bending U انحراف شعاع نور
casualty radius U شعاع تولید تلفات
very long U شعاع عمل زیاد
very short U شعاع عمل خیلی کم
effective radius of a well U شعاع موثر چاه
damage radius U شعاع خطر مین
double beam U شعاع مضاعف نور
sea room U شعاع مانور دریایی
van der waals radius U شعاع وان در والس
wood ray U شعاع اوندی چوبی
intermediate range U با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط
radius of convergence U شعاع همگرایی [ریاضی]
searchlight sonar U سونار شعاع باریک
visibility range U شعاع عمل دیدبانی یا دید
pi U نسبت پیرامون به شعاع دایره
cruising range U شعاع عمل هواپیما یا کشتی
long distance U با شعاع عمل زیاد طولانی
long-distance U با شعاع عمل زیاد طولانی
sea room U شعاع عمل دریایی ازاد
pencil beam U شعاع نور بسیار باریک
vectors U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vectorial U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
isodose U دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
spherical coordinate system [with constant radius] U دستگاه مختصات کروی [با شعاع ثابت]
vector U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
angle of incidence U زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
unified command U نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
component forces U نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
service area U منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
army training test U راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
intruders U هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
intruder U هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
support U پشتیبانی
backing U پشتیبانی
afloat support U پشتیبانی
patronage U پشتیبانی
in support of U در پشتیبانی
in support of U در پشتیبانی از
protection U پشتیبانی
back-up U پشتیبانی یا کمک
aid U پشتیبانی کردن
support brigade U تیپ پشتیبانی
maintenance support U پشتیبانی تعمیراتی
supply support U پشتیبانی تدارکات
back up U پشتیبانی یا کمک
supply support U پشتیبانی اماد
service support U پشتیبانی خدمات
storeship U ناو پشتیبانی
direct support U پشتیبانی مستقیم
tower of strength <idiom> U پشتیبانی محکم
support command U فرماندهی پشتیبانی
tactical support U پشتیبانی رزمی
supporting distance U مسافت پشتیبانی
timed backup U پشتیبانی دورهای
corrective maintenance U پشتیبانی اصلاحی
support programs U برنامههای پشتیبانی
technical support U پشتیبانی فنی
support U پشتیبانی کردن
support command U یکان پشتیبانی
support program U برنامه پشتیبانی
close support U پشتیبانی نزدیک
combat support U پشتیبانی رزمی
maintained U پشتیبانی کردن
PRI U پشتیبانی کنند
to agitate [for] U پشتیبانی کردن
vindicating U پشتیبانی کردن از
champions U پشتیبانی کردن
global backup U پشتیبانی کلی
nonsupport U عدم پشتیبانی
naval support U پشتیبانی دریایی
championing U پشتیبانی کردن
vindicates U پشتیبانی کردن از
vindicated U پشتیبانی کردن از
vindicate U پشتیبانی کردن از
aided U پشتیبانی کردن
maintain U پشتیبانی کردن
supporting U تقویت پشتیبانی
backup U پشتیبانی کردن
countenance U پشتیبانی کردن
countenanced U پشتیبانی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com