Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wood ray
U
شعاع اوندی چوبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
actinoid
U
دارای شعاع مانند شعاع
ninepins
U
یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
staked
U
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes
U
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake
U
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
vasiform
U
اوندی
vasculose
U
اوندی
vascular
U
اوندی
vascular tissue
U
بافت اوندی
stela
U
استوانه اوندی
vascularity
U
حالت اوندی
pteridophyta
U
نهانزاد اوندی
stele
U
استوانه اوندی
pteridophyte
U
نهانزاد اوندی
wood ray
U
انشعاب اوندی چوب
stelar
U
دارای استوانه اوندی
pteridophyta
U
گیاهان اوندی خانواده سرخس
pteridophyte
U
گیاهان اوندی خانواده سرخس
downstream radius of crest
U
شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
point of no return
U
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
noggins
U
سطل چوبی لیوان چوبی
noggin
U
سطل چوبی لیوان چوبی
naggin
U
سطل چوبی لیوان چوبی
treenail
U
میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
trenail
U
میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
croquet
U
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
gavel
[چکش چوبی قضات]
چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
beams
U
شعاع
ray
U
شعاع
radius
U
شعاع
radius of curvature
U
شعاع خم
beam
U
شعاع
rayless
U
بی شعاع
radius of influence
U
شعاع تاثیر
ionic ray
U
شعاع یونی
ionic radius
U
شعاع یونی
radius of a well
U
شعاع یک چاه
mean radius
U
شعاع میانه
radius of action
U
شعاع اثر
radius of curvatupe
U
شعاع انحناء
triradiate
U
دارای سه شعاع
main beam
U
شعاع اصلی
radius of intrados
U
شعاع درونسو
radius
U
شعاع عملیات
radius of action
U
شعاع عمل
radial of a well
U
شعاع یک چاه
nuclear radius
U
شعاع هسته
radially
U
شعاع وار
radiometer
U
شعاع سنج
radius gage
U
شابلون شعاع
within a radius of .kilometre
U
تا شعاع 6 کیلومتر
atomic radius
U
شعاع اتم
average radius
U
شعاع میانگاه
radius
U
شعاع دایره
image ray
U
شعاع تصویر
radius of curvature
U
شعاع انحناء
corner radius
U
شعاع کنج
covalent radius
U
شعاع کووالانسی
short swing
U
پیچهای با شعاع کم
semidiameter
U
شعاع دایره
effective radius
U
شعاع موثر
electron beam
U
شعاع الکترون
radius vector
U
شعاع حامل
schwarzschild radius
U
شعاع شوارتزشیلد
radius of giration
U
شعاع ژیراسیون
gyoradius
U
شعاع چرخش
radius of giration
U
شعاع چرخش
casualty radius
U
شعاع تلفات
radius of curvature
U
شعاع خمیدگی
light ray
U
شعاع نور
light beam
U
شعاع نور
an incident ray
U
شعاع ساقط
atomic radius
U
شعاع اتمی
average radius
U
شعاع میانه
bohr radius
U
شعاع بور
stellate
U
شعاع دار
hydraulic radius
U
شعاع هیدرولیک
radius of extrados
U
شعاع برونسو
radius of gyration
U
شعاع چرخش
short range
U
با شعاع عمل کم
short-range
U
با شعاع عمل کم
radiating
U
شعاع افکندن
radiate
U
شعاع افکندن
radiated
U
شعاع افکندن
radiates
U
شعاع افکندن
effective radius of a well
U
شعاع موثر چاه
radius of convergence
U
شعاع همگرایی
[ریاضی]
van der waals radius
U
شعاع وان در والس
light beam recorder
U
ثبات شعاع نور
intermediate range
U
با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط
medium range
U
با شعاع عمل متوسط
very long
U
شعاع عمل زیاد
sea room
U
شعاع مانور دریایی
searchlight sonar
U
سونار شعاع باریک
pencilled
U
پرتوی شعاع دار
damage radius
U
شعاع خطر مین
damage radius
U
شعاع منطقه خسارت
destruction radius
U
شعاع تخریب مین
radiant
U
شعاع گستر درخشان
light ray bending
U
انحراف شعاع نور
casualty radius
U
شعاع تولید تلفات
very short
U
شعاع عمل خیلی کم
double beam
U
شعاع مضاعف نور
pi
U
نسبت پیرامون به شعاع دایره
visibility range
U
شعاع عمل دیدبانی یا دید
long-distance
U
با شعاع عمل زیاد طولانی
sea room
U
شعاع عمل دریایی ازاد
long distance
U
با شعاع عمل زیاد طولانی
pencil beam
U
شعاع نور بسیار باریک
cruising range
U
شعاع عمل هواپیما یا کشتی
supporting range
U
شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
vectors
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
isodose
U
دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
spherical coordinate system
[with constant radius]
U
دستگاه مختصات کروی
[با شعاع ثابت]
vectorial
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
angle of incidence
U
زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
intruder
U
هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
intruders
U
هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
ranged
U
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
range
U
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranges
U
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
glideslope
U
شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
bend allowance
U
فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
ogive
U
شکل حاصل از منحنی مدارسیارهای که شعاع ان به تدریج زیاد شده تا سرانجام به خط راست تبدیل میگردد
xyloid
U
چوبی
coach built
U
چوبی
arboreous
U
چوبی
timber dam
U
سد چوبی
stockade
U
سد چوبی
block-house
U
دژ چوبی
stockades
U
سد چوبی
wooden
U
چوبی
ligneous
U
چوبی
boiserie
U
روکوب چوبی
wood
U
جنگل چوبی
barrels
U
خمره چوبی
neutral atmosphere
U
چوبی اثر
barrel
خمره چوبی
cask
U
خمره چوبی
knurr
U
گوی چوبی
xylophones
U
سنتور چوبی
play club
U
نوک چوبی
quarter staff
U
نیزه چوبی
patten
U
کفش چوبی
splicing fid
U
پازور چوبی
spile
U
میخ چوبی
dowel
U
میخ چوبی
parquet floor
U
فرش چوبی
maul or mall
U
چکش چوبی
barrack
U
کلبه چوبی
mantel board
U
طاقچه چوبی
hobbyhorse
U
اسب چوبی
picketed
U
میخ چوبی
lignify
U
چوبی شدن
picket
U
میخ چوبی
timber
U
تیر چوبی
kevel
U
میخ چوبی
pickets
U
میخ چوبی
cross-rail
U
اسکلت چوبی
centering
U
اسکلت چوبی
fid
U
پاروی چوبی
firkin
U
بشکه چوبی
rubbing strake
U
دفرای چوبی
round dance
U
رقص چوبی
roller fender
U
دفرای چوبی
lollypop
U
اب نبات چوبی
reglet
U
اشبون چوبی
cleat
U
تسمه چوبی
jumping ladder
U
پله چوبی
square dance
U
رقص چوبی
wooden pole
U
دکل چوبی
mannequin
U
مجسمه چوبی
mannequins
U
مجسمه چوبی
tubs
U
تغار چوبی
stake
U
میله چوبی
tub
U
تغار چوبی
staked
U
میخ چوبی
staked
U
میله چوبی
stakes
U
میخ چوبی
stake
U
میخ چوبی
stakes
U
میله چوبی
stockade
U
سنگر چوبی
stockades
U
سنگر چوبی
corduroy
U
راه چوبی
mauls
U
پتک چوبی
stud
U
پایه چوبی
barracking
U
کلبه چوبی
peg
U
میخ چوبی
wooden pole
U
تیر چوبی
pegs
U
میخ چوبی
page
U
گوه چوبی
paged
U
گوه چوبی
pages
U
گوه چوبی
wooden beam
U
تیر چوبی
pallet
U
ماله چوبی
pallets
U
ماله چوبی
woodcut
U
باسمه چوبی
wood veneer
U
روکش چوبی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com