English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
radius of curvatupe U شعاع انحناء
radius of curvature U شعاع انحناء
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
curvature U انحناء مقدار انحناء
actinoid U دارای شعاع مانند شعاع
point of no return U نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
downstream radius of crest U شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
camber U انحناء
incurve U انحناء
infelection U انحناء
curving U انحناء
curves U انحناء
cambers U انحناء
flection U انحناء
flexure U انحناء
tortuosity U انحناء
flexuosity U انحناء
flexion U انحناء
curvature U انحناء
deflexion U انحناء
inflexion U انحناء
flexture U انحناء
total curvature U انحناء کل
wind U انحناء
winds U انحناء
curve U انحناء
limsy U قابل انحناء
compound curve U انحناء مرکب
wiry U قابل انحناء
deflection U انحناء خم سازی
degree of curve U درجه انحناء
pliancy U انحناء پذیری
inflexible U انحناء ناپذیر
crookedness U انحناء و کج شدگی
limpsy U قابل انحناء
limpsey U قابل انحناء
deflections U انحناء خم سازی
inflexibility U سفتی انحناء نا پذیری
flatfoot U ازبین رفتن انحناء کف پا
flexibly U بطور قابل انحناء
inflexibly U بطور غیرقابل انحناء
inflections U انحناء صرف فعل
inflexions U انحناء صرف فعل
inflection U انحناء صرف فعل
aspheric U شبیه کره انحناء دار
pliable U انحناء پذیر نرم شدنی
curvacious U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
curvaceous U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
losse jointed U دارای مفاصل نرم وقابل انحناء
semirigid U دارای مخزن گاز استوانهای شکل وقابل انحناء
geostrophic U وابسته به نیروی انحناء وپیچیدگی یا انقباضی که دراثرگردش زمین ایجادمیشود
rayless U بی شعاع
radius of curvature U شعاع خم
beam U شعاع
beams U شعاع
radius U شعاع
ray U شعاع
ionic radius U شعاع یونی
semidiameter U شعاع دایره
mean radius U شعاع میانه
main beam U شعاع اصلی
hydraulic radius U شعاع هیدرولیک
radius of intrados U شعاع درونسو
image ray U شعاع تصویر
light beam U شعاع نور
ionic ray U شعاع یونی
light ray U شعاع نور
within a radius of .kilometre U تا شعاع 6 کیلومتر
nuclear radius U شعاع هسته
schwarzschild radius U شعاع شوارتزشیلد
radius vector U شعاع حامل
radius of influence U شعاع تاثیر
radius of giration U شعاع ژیراسیون
radius of giration U شعاع چرخش
radius of extrados U شعاع برونسو
radius of curvature U شعاع خمیدگی
radius of action U شعاع اثر
radius of action U شعاع عمل
radius of a well U شعاع یک چاه
radius gage U شابلون شعاع
radiometer U شعاع سنج
radially U شعاع وار
radial of a well U شعاع یک چاه
radius of gyration U شعاع چرخش
an incident ray U شعاع ساقط
effective radius U شعاع موثر
average radius U شعاع میانگاه
triradiate U دارای سه شعاع
radius U شعاع دایره
stellate U شعاع دار
covalent radius U شعاع کووالانسی
corner radius U شعاع کنج
casualty radius U شعاع تلفات
bohr radius U شعاع بور
radius U شعاع عملیات
average radius U شعاع میانه
atomic radius U شعاع اتمی
atomic radius U شعاع اتم
electron beam U شعاع الکترون
radiates U شعاع افکندن
radiated U شعاع افکندن
radiate U شعاع افکندن
short-range U با شعاع عمل کم
short range U با شعاع عمل کم
radiating U شعاع افکندن
gyoradius U شعاع چرخش
short swing U پیچهای با شعاع کم
intermediate range U با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط
radius of convergence U شعاع همگرایی [ریاضی]
pencilled U پرتوی شعاع دار
searchlight sonar U سونار شعاع باریک
light ray bending U انحراف شعاع نور
double beam U شعاع مضاعف نور
very short U شعاع عمل خیلی کم
radiant U شعاع گستر درخشان
sea room U شعاع مانور دریایی
damage radius U شعاع خطر مین
effective radius of a well U شعاع موثر چاه
wood ray U شعاع اوندی چوبی
van der waals radius U شعاع وان در والس
medium range U با شعاع عمل متوسط
light beam recorder U ثبات شعاع نور
very long U شعاع عمل زیاد
destruction radius U شعاع تخریب مین
casualty radius U شعاع تولید تلفات
damage radius U شعاع منطقه خسارت
visibility range U شعاع عمل دیدبانی یا دید
sea room U شعاع عمل دریایی ازاد
long distance U با شعاع عمل زیاد طولانی
pi U نسبت پیرامون به شعاع دایره
cruising range U شعاع عمل هواپیما یا کشتی
long-distance U با شعاع عمل زیاد طولانی
pencil beam U شعاع نور بسیار باریک
spherical coordinate system [with constant radius] U دستگاه مختصات کروی [با شعاع ثابت]
vectorial U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vectors U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
supporting range U شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
isodose U دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
angle of incidence U زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
intruders U هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
intruder U هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
range U تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranged U تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranges U تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
glideslope U شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
bend allowance U فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
ogive U شکل حاصل از منحنی مدارسیارهای که شعاع ان به تدریج زیاد شده تا سرانجام به خط راست تبدیل میگردد
radius of integration U شعاع ترکیب عمل جنگ افزارهای معمولی با جنگ افزار اتمی
minimum range U حداقل شعاع عمل دستگاه یا برد حداقل
beams U عرض ستون نور نورافکن شعاع نور
beam U عرض ستون نور نورافکن شعاع نور
court style U سبک کورت [دوره جدیدتری از سبک گوتیک شعاع ساز و گوتیک در فرانسه]
hydraulic radius U شعاع ابی که برابر است باسطح خیس شده به محیط خیس شده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com