English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
washer U شستشو کننده
washers U شستشو کننده
rinser U شستشو کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
abstergent U شستشو دهنده ماده پاک کننده
Other Matches
cleaning U شستشو
wash U شستشو
purification U شستشو
embrocations U شستشو
embrocation U شستشو
launders U شستشو
lixiviation U شستشو
lotions U شستشو
washes U شستشو
scouring U شستشو
washing U شستشو
ablutions U شستشو
washed U شستشو
lotion U شستشو
laundering U شستشو
bathing U شستشو
bathed U شستشو
souse U شستشو
bath U شستشو
ablution U شستشو
lavation U شستشو
elution U شستشو
leaching U شستشو
imbathe U شستشو
launder U شستشو
laundered U شستشو
acid leach U شستشو با اسید
acid dip U شستشو با اسید
ablutomania U وسواس شستشو
flush tank U حوضچه شستشو
debenzolation U شستشو با بنزول
wash oil U روغن شستشو
cleaning room U اطاق شستشو
wash out U شستشو کردن
cleaning process U فرایند شستشو
cleaning door U دریچه شستشو
purification U شستشو تصفیه
washes U اب دادن شستشو
wash U شستشو دادن
washable U قابل شستشو
levigate U شستشو دادن
imbathe U شستشو کردن
water extraction U آبگیری [پس از شستشو]
embrocate U شستشو دادن
imbathe U شستشو دادن
to take a bath U شستشو کردن
abluent U شستشو دهنده
wash U اب دادن شستشو
washed U شستشو دادن
washes U شستشو دادن
washed U اب دادن شستشو
scrubbing process U فرایند شستشو و تصفیه
dehydration U [آبگیری فرش پس از شستشو]
elutriation U شستشو با اب فرسایش انتخابی
rinse U با اب پاک کردن شستشو
wash away U با شستشو پاک کردن
bathe U استحمام کردن شستشو
bathes U استحمام کردن شستشو
sediment escape U ساختمانهای تخلیه و شستشو
tubber U گازر شستشو دهنده
wash off U با شستشو پاک کردن
wash out U محو کردن شستشو
lave U چکیدن شستشو کردن
leaching U تصفیه بوسیله شستشو
rinsed U با اب پاک کردن شستشو
rinses U با اب پاک کردن شستشو
back blowing U عمل شستشو و توسعه چاه
shampoos U باشامپویا سرشوی شستشو دادن
change (one's) mind <idiom> U مغز کسی را شستشو دادن
absterge U تمیز کردن شستشو دادن
shampoo U باشامپویا سرشوی شستشو دادن
lixiviate U تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
bleaching materiel U پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
color fastness U درجه و میزان ثبات رنگ در مقابل نور و شستشو
leachate U مایعی که بوسله شستشو ازخاک یا واسطه دیگری بگذرد
lavage U انجدان رومی شستشوی معده یازخم شستشو دادن
needle bath U شستشو در زیر ابی که با دانههای خیلی ریز بر تن میریزد
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
raw wool U پشم خام [پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.]
bleacher U کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
sizing U آهارزنی [گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
give it a good wash U خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
direct dyes U رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
vat dyeing U رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
refutatory U رد کننده
doer U کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com