English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (30 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
auction house U شرکی کهکارش برگزار کردن حراج باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
puffer U کسی که در حراج از طرف صاحب مال مورد حراج شرکت میکند
polytheistic U شرکی
sell by auction U حراج کردن
to put up to a U حراج کردن
confiscate U حراج کردن
to sell by a U حراج کردن
confiscates U حراج کردن
to sell or pat up at a U حراج کردن
confiscating U حراج کردن
promoter U برگزار کننده
pass off U برگزار شدن
promoters U برگزار کننده
salvaged U حراج کردن حراجی
salvage U حراج کردن حراجی
salvaging U حراج کردن حراجی
salvages U حراج کردن حراجی
auctioning U حراج کردن بمزایده گذاشتن
auctions U حراج کردن بمزایده گذاشتن
auctioned U حراج کردن بمزایده گذاشتن
auction U حراج کردن بمزایده گذاشتن
blessed sacrament U مراسم عشاء ربانی که با نان وشراب برگزار میشود
acid house party نوعی مهمانی که به صورت مخفی برگزار میشود و در آن موسیقی
altar-rail U [نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
sale U حراج
sale by auction U حراج
auction U حراج
sales U حراج
auctioned U حراج
auctions U حراج
auctioning U حراج
public sale U حراج
bazaar U حراج
licit U حراج
outlet U حراج
outlets U حراج
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
confiscates U مصادره حراج
bids U پیشنهاد حراج
dutch auction U حراج هلندی
outcries U حراج مزایده
bid U پیشنهاد حراج
confiscating U مصادره حراج
resale U حراج مجدد
confiscate U مصادره حراج
auctioneer U متصدی حراج
auctioneer U حراج کننده
auctioneer U دلال حراج
auctioneers U دلال حراج
auctioneers U حراج کننده
auctioneers U متصدی حراج
sale price U قیمت حراج
auctioneers U حراج گذار
outcry U حراج مزایده
auctioneer U حراج گذار
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
sale by auction U فروش به وسیله حراج
pilefered shipment U کالای حراج شده
auction sale U فروش به وسیله حراج
auction of rug U حراج و مزایده فرش
hammers U چوب حراج خوردن
hammered U چوب حراج خوردن
hammer U چوب حراج خوردن
article of roup U اموال مورد حراج
bidder U پیشنهاد دهنده در حراج
bidders U پیشنهاد دهنده در حراج
pileferable U اقلام قابل حراج
reserve price U قیمت پایه در حراج
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
clearance sales U فروش به منظور تصفیه حراج
white sale <idiom> U حراج حوله ،پارچه کتان
pilefered shipment U کالای فرسوده حراج شده
clearance sale U فروش به منظور تصفیه حراج
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
rummage sale U حراج هدایای تقدیمی بکلیسابرای امور خیریه
auction sale without reserve U فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
borer U هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
pay gravel U شن یاسنگ زردارکه عمل کردن ان باصرفه باشد
melodramatist U کسیکه کارش درست کردن melodrama باشد
demands U یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
operation U دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد
manageable U آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
demand U یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demanded U یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
disposable personal income U پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
to feel like something U احساس که شبیه به چیزی باشد کردن [مثال پارچه]
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
corrupting U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupts U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupt U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupted U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
gavels U چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced. U زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد.
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
pooler U وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
garnishee U کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
dual U سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
escheat U حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
to pair somebody off [up] with somebody U کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
document U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
quamdiu bene se gesserit U تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد
gavel [چکش چوبی قضات] چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
khalyk U قالیچه خالیک [یا چالیک] [که از دست بافته های ترکمن ها بوده و بصورت حرف یو شکل یا مستطیل شکل می باشد و جهت آویزان کردن در ورودی چادرها و یا روانداز اسب و شتر استفاده می شود.]
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
prima facie evidence U مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
any old thing U هر چه باشد
reflexively U باشد
custom's declaration U باشد
incomplete flower U کم باشد
at the owner's risk U باشد
admissibleness U باشد
admissibly U باشد
some one or other U هر کس باشد
Benedictine U باشد
Benedictines U باشد
let it remain as it is U بگذارید باشد
keep your peck up U دل داشته باشد
over crowding U بیشتر باشد
be it so U چنین باشد
whencesoever U از هرجا که باشد
beit so U چنین باشد
worksheet U ی داشته باشد
hydroxide U داشته باشد
let it be U بگذارید باشد
coute que coute U بهربهاکه باشد
whosoever U هر شخصی که باشد
at most U خیلی باشد
whoso U هر شخصی که باشد
quantum sufficit U چندان که بس باشد
if any U اگر باشد
stet U بگذارید باشد
if he be U اگر او باشد
straying U که متوقف نشده باشد
riparian U حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
Keep your mind on your work. U حواست بکارت باشد
at all events U بهر وسیله که باشد
as the case may be U تاچه مورد باشد
He is not dead by any chance , is he ? U نکند مرده باشد ؟
pitfully U چنانکه سزاوارنکوهش باشد
Mark my words . Remember what I told you . U یادت باشد چه گفتم
layers U ل تصحیح خطا باشد
rain or shine چه باران باشد چه آفتاب
that depends U تا چه شرایطی درکار باشد
stray U که متوقف نشده باشد
kentish fire U که نشانه نفاق ..باشد
layer U ل تصحیح خطا باشد
strays U که متوقف نشده باشد
You neednt worry . Dont bother your head. U خیالت راحت باشد
Mind the step! U حواست به پله باشد!
pterygium U گلبرگی که مانندبال باشد
theonomy U کشوری که خداپادشاه ان باشد
at f. U منتهی خیلی باشد
out of range U که خارج از حد سیستم باشد
brilliantly U چنانکه برجسته باشد
shell back U دریانوردی که از خط استواگذشته باشد
at any price U بهر قسمت که باشد
meetly U چنانکه در خور باشد
steady as you go U راه ثابت باشد
shepherdesses U شبان کلیسا که زن باشد
May his soull live in peace. U روحش شاد باشد
shepherdess U شبان کلیسا که زن باشد
perhaps so U شاید چنین باشد
library edition U چاپی که درخودکتابخانه باشد
medially U چنانکه درمیان باشد
if necessary U اگر لازم باشد
if need be U اگر لازم باشد
inoffensively U بی انکه زننده باشد
he must have gone U باید رفته باشد
inviolably U چنانکه سزاوارحرمت باشد
by all means U بهر قیمت که باشد
culpably U چنانکه سزاوارسرزنش باشد
if i find an opportunity U اگر مجالی باشد
he wished to be private U می خواست در خلوت باشد
caryatid U ستونی که مجسمه زن باشد
i beam or i beam U تیری که به شکل ) باشد
if any U اگر داشته باشد
HTTPD U تصدیق و جستجو باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com