English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
semi-finalist U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
semi-finalists U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
semi finals U نیمه نهایی
drafts U نیمه نهایی
drafted U نیمه نهایی
draft U نیمه نهایی
semi-finals U نیمه نهایی
semi-final U نیمه نهایی
semifinal U نیمه نهایی
draft report U گزارش نیمه نهایی
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
semifinalist U کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
quasi public company U شرکت نیمه دولتی
quarterfinalist U کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
overlaps U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
terminal repeater U تقویت کننده نهایی
end user U استفاده کننده نهایی
half adder U نیمه جمع کننده
participant U شرکت کننده
participants U شرکت کننده
participative U شرکت کننده
contributor U شرکت کننده
contributors U شرکت کننده
entry U شرکت کننده
participating U شرکت کننده
participant observer U مشاهده گر شرکت کننده
marathoner U شرکت کننده ماراتون
supply company U شرکت تامین کننده
symposiast U شرکت کننده درسمپوزیم
napped U بهترین شرکت کننده
supplier U شرکت تولید کننده
nap U بهترین شرکت کننده
napping U بهترین شرکت کننده
naps U بهترین شرکت کننده
suppliers U شرکت تولید کننده
crusaders U شرکت کننده درجنگهای صلیبی
crusader U شرکت کننده درجنگهای صلیبی
bidders U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
bidder U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
walkers U شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
tenderer U شرکت کننده در مزایده یامناقصه
walker U شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
tenderer U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
sortie reference U تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
merrymaker U شرکت کننده درجشن وسرور
olympian U شرکت کننده بازیهای المپیک
producer U شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
pentathlete U شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
fleets U گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
fleet U گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
service component U نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
sortie number U تعداد هواپیماهای شرکت کننده در پرواز
producers U شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
hurdler U شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
deathlete U شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
attack transport U ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
component change order U دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
pacer U شریک نوبتی بازیگروقتی که شرکت کننده کم باشد
try-out U مسابقهی گزینش
playoff U مسابقهی قهرمانی
playoff U مسابقهی حذفی
playoffs U مسابقهی قهرمانی
try-outs U مسابقهی گزینش
orienteering U مسابقهی دو صحرایی
playoffs U مسابقهی حذفی
campers U شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
veteran U سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
veterans U سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
camper U شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
incidence of taxation U تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
navy component U نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
off roader U شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
forty niner U شرکت کننده در مهاجرت سال 9481 بکالیفرنیا درجستجوی طلا
seahorses U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap U چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorse U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
entrymate U اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
telic U نهایی دارای هدف نهایی
COMPAQ U شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
off roader U شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
pcm U شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
underwriter U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriters U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
playoffs U مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
playoff U مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
commitment board U هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
third party lease U توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos U ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
splices U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate U نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semilustrous U نیمه درخشان نیمه مجلل
semipublic U نیمه عمومی نیمه دولتی
spliced U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
shot putter U شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putters U شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
half life U نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
combat resolution U تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june U از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
body corporate U شرکت شرکت سهامی
business group U شرکت سهامی [شرکت]
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
peremptory U نهایی
privy U نهایی
high limit U حد نهایی
definite <adj.> U نهایی
conclusive U نهایی
terminals U نهایی
terminal U نهایی
final U نهایی
ultimata U نهایی
definitive U نهایی
finals U نهایی
closing U نهایی
ultimatum U نهایی
ultimate U نهایی
ultimatums U نهایی
final drive U گرداننده نهایی
final assembly U مونتاژ نهایی
final diameter U قطر نهایی
final assembly U نصب نهایی
final act U سند نهایی
armageddon U مبارزهء نهایی
final cut U برش نهایی
final payment U پرداخت نهایی
ultimatum U هدف نهایی
ultimata U هدف نهایی
ultimatums U هدف نهایی
ultimate speed U سرعت نهایی
final velocity U سرعت نهایی
final value U ارزش نهایی
final term U جمله نهایی
final result U نتیجه نهایی
final report U گزارش نهایی
terminuses U ایستگاه نهایی
terminus U ایستگاه نهایی
final position U وضعیت نهایی
final destination U مقصد نهایی
final judgement U حکم نهایی
second check U بررسی نهایی
net result U نتیجه نهایی
differential cost U ارزش نهایی
differential cost U هزینه نهایی
additional costs [expenses] U هزینه نهایی
extreme range U برد نهایی
extreme position U وضعیت نهایی
last word <idiom> U نظر نهایی
margin utility U مطلوبیت نهایی
incremental cost U هزینه نهایی
end user U کاربر نهایی
extra expenses U هزینه نهایی
end strength U استعداد نهایی
elevation stop U حد نهایی درجه
ultimate stress limit U حد تنش نهایی
incremental cost U هزینه نهایی
ultimate analysis U تجزیه نهایی
grail U هدف نهایی
ultimate load U بار نهایی
ultimate strength U مقاومت نهایی
finals U مسابقه نهایی
home stretch U مرحله نهایی
quarter-finals U یک چهارم نهایی
try-outs U تمرین نهایی
end product U محصول نهایی
end product U فراورده نهایی
ultimate stress U تنش نهایی
quarterfinal U یک چهارم نهایی
final U مسابقه نهایی
quarter final U یک چهارم نهایی
quarter-final U یک چهارم نهایی
top speed U سرعت نهایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com