Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to move one's operation offshore
U
شرکت خود را به خارج
[از کشور]
منتقل کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
field
U
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
fielded
U
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
fields
U
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outwork
U
سفارش به خارج از شرکت
private automatic branch exchange
U
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
offshore company
U
شرکت صندوق پستی در خارج از کشور
[ برای سود در مالیات]
Other Matches
letterhead
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
U
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company
U
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
out of bounds
U
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
hooked medallion
U
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
housed
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
body corporate
U
شرکت شرکت سهامی
business group
U
شرکت سهامی
[شرکت]
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
outside
U
خارج
per
U
خارج از
off
U
خارج از
abroad
U
خارج
outwith
[Scotish E]
<adv.>
U
خارج
[از]
out
[of]
<adv.>
U
خارج
[از]
outside
[of]
<adv.>
U
خارج
[از]
out
U
خارج
outsides
U
خارج
outsides
U
در خارج
off side
U
خارج از خط
external
U
خارج
out-of-
U
خارج از
non combatant
U
خارج از صف
non-combatant
U
خارج از صف
non-combatants
U
خارج از صف
out of
U
خارج از
out of tune
U
خارج
outed
U
خارج
out-
U
خارج
forth of
U
خارج از
externals
U
خارج
aroint
U
خارج شو
outside
U
در خارج
externally
U
از خارج
company
U
شرکت
enterprises
U
شرکت
concern
U
شرکت
concerns
U
شرکت
firm
U
شرکت
firmer
U
شرکت
firmest
U
شرکت
firms
U
شرکت
companies
U
شرکت
partnership
U
شرکت
participation
U
شرکت
corporation
U
شرکت
corporations
U
شرکت
hand
U
شرکت
businesses
U
شرکت
associations
U
شرکت
business
U
شرکت
fellowsh
U
شرکت
partnerships
U
شرکت
enterprise
U
شرکت
cahoot
U
شرکت
EIS
U
ول شرکت
consociation
U
شرکت
association
U
شرکت
contributions
U
شرکت
handing
U
شرکت
housed
U
شرکت
house
U
شرکت
houses
U
شرکت
contribution
U
شرکت
incorporation
U
شرکت
from out of town
U
از خارج
[از شهر]
eject
U
خارج کردن
foreign market
U
بازار خارج
ejected
U
خارج کردن
unship
U
خارج کردن
egress
U
خارج شدن
fescennine
U
خارج ازاخلاق
emissive
U
خارج شونده
endarch
U
متشکل در خارج
inaccessible
U
خارج از دسترس
to fall out
U
خارج شدن
to pass off
U
خارج شدن
ejecting
U
خارج کردن
out of doors
U
خارج ازمنزل
from outside
U
از خارج
[از شهر]
oversea
U
خارج از کشور
popping
U
خارج شدن
over the side
U
خارج از ناو
cross country
U
خارج از جاده
issues
U
خارج شدن
ejects
U
خارج کردن
to rule out
U
خارج کردن
eccentrics
U
خارج از مرکز
eccentric
U
خارج از مرکز
ungracious
U
خارج از نزاکت
double out
U
081 خارج
issue
U
خارج شدن
issued
U
خارج شدن
discharge
U
خارج کردن
derail
U
از خط خارج کردن
phase out
U
خارج کردن
derails
U
از خط خارج شدن
derails
U
از خط خارج کردن
extrauterine
U
خارج رحمی
extraterritorial
U
خارج الارضی
extramundane
U
خارج دنیایی
extramarital
U
خارج از زناشویی
extramarital
U
خارج ازدواجی
derailing
U
از خط خارج کردن
derailing
U
از خط خارج شدن
out-
U
خارج از حدود
out-
U
خارج بیرون
derailed
U
از خط خارج شدن
derailed
U
از خط خارج کردن
out
U
خارج از حدود
out
U
خارج بیرون
extragalactic
U
خارج کهکشانی
extracellular
U
خارج سلولی
soto uke
U
دفاع از خارج
quotient
U
خارج قسمت
quotients
U
خارج قسمت
expulse
U
خارج کردن
submultiple
U
خارج قسمت
extraction
U
خارج کردن
exterritorial
U
خارج الملکتی
extra regular
U
خارج ازقاعده
standaway
U
خارج از بدن
extra professional
U
خارج حرفهای
outed
U
خارج بیرون
outed
U
خارج از حدود
extra cosmical
U
خارج ازعالم
extravascular
U
خارج رگی
ouyby
U
خارج از دور از
acentric
U
خارج از مرکز
abaxile
U
خارج از مرکز
outbound
U
خارج ازمحدوده
outbound
U
مربوط به خارج
overseas
U
خارج ازکشور
discharges
U
خارج کردن
void
U
خارج شدن
out of action
U
خارج ازنبرد
extraneous
U
خارج از قلمروچیزی
out of phase
U
خارج از فاز
outdoors
U
خارج از منزل
out of line
U
خارج از خط جبهه
out of door
U
خارج ازمنزل
anieoro
U
از داخل به خارج
off duty
U
خارج از نگهبانی
off duty
U
خارج از خدمت
off key
خارج از مایه
abroad
خارج از کشور
neither here nor there
U
خارج ازموضوع
out-of-
U
در خارج بواسطه
out of
U
در خارج بواسطه
inaccessible
<adj.>
U
خارج از دسترس
off center
U
خارج از مرکز
emigration
U
مهاجرت به خارج
nonsense
U
خارج از منطق
out of question
U
خارج از موضوع
not to the point
U
خارج از موضوع
alfresco
U
خارج از منزل
out of proportion
U
خارج از اندازه
derail
U
از خط خارج شدن
outbye
U
خارج از دور از
The train ran off the rails.
U
قطار از خط خارج شد
away
U
دوراز خارج
To fall out.
U
از صف خارج شدن
irrelevant
U
خارج از موضوع
extra spectral
U
خارج طیفی
exit
U
خارج شدن
off season
U
خارج از فصل
extra-marital
U
خارج از زناشویی
exits
U
خارج شدن
outsides
U
به سمت خارج
outboard bearing
U
یاتاقان خارج
blow out
U
به خارج دمیدن
out of turn
U
خارج از نوبت
beside the question
U
خارج از موضوع
bring out
U
خارج کردن
torts
U
خارج از قرارداد
beside the mark
U
خارج ازموضوع
tort
U
خارج از قرارداد
without
U
بطرف خارج
outside
U
به سمت خارج
from the outside
U
از خارج
[از جایی]
begone
U
خارج شو عزیمت کن
intel corporation
U
شرکت اینتل
invalidation of company
U
بطلان شرکت
holding company
U
شرکت مالک
house flag
U
پرچم شرکت
memorandum of association
U
اساسنامه شرکت
participation
U
شرکت کردن
go into
U
شرکت کردن در
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com