Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
private enterprise
U
شرکت خصوصی
private company
U
شرکت خصوصی
private corporation
U
شرکت خصوصی
proprietary company
U
شرکت خصوصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
introduce
U
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduced
U
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduces
U
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introducing
U
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
communications stallite corporation
U
یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
private automatic branch exchange
U
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
Other Matches
private automatic branch exchange
U
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
letterhead
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
U
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company
U
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
body corporate
U
شرکت شرکت سهامی
business group
U
شرکت سهامی
[شرکت]
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
informal
U
خصوصی
subrosa
U
خصوصی
personal
U
خصوصی
off the record
<idiom>
U
خصوصی
private line
U
خط خصوصی
necessary house
U
خصوصی
private
U
خصوصی
jackes
U
خصوصی
privates
U
خصوصی
privatised
U
خصوصی کردن
paticular
U
خصوصی بابت
private eyes
U
کارآگاه خصوصی
praivate ownership
U
مالکیت خصوصی
caskets
U
نامه خصوصی
privatises
U
خصوصی کردن
private eye
U
کارآگاه خصوصی
pillow talk
U
حرفهای خصوصی
private school
U
اموزشگاه خصوصی
private enterprise
U
عمل خصوصی
Citizens' Band
U
باند خصوصی
privately
U
بطور خصوصی
private sector
U
بخش خصوصی
party lines
U
خط خصوصی تلفن
party line
U
خط خصوصی تلفن
private detective
U
کاراگاه خصوصی
camarin
U
نیایشگاه خصوصی
tutors
U
معلم خصوصی
tutored
U
معلم خصوصی
tutor
U
معلم خصوصی
personal
U
منقول خصوصی
private schools
U
اموزشگاه خصوصی
very own
<adj.>
U
خصوصی
[شخصی]
in petto
U
بطور خصوصی
privately leased line
U
خط اجارهای خصوصی
privatizing
U
خصوصی کردن
apsidiole
U
نیایشگاه خصوصی
privatising
U
خصوصی کردن
passkey
U
کلید خصوصی
closets
U
گنجه خصوصی
closeting
U
گنجه خصوصی
closeted
U
گنجه خصوصی
closet
U
گنجه خصوصی
privatization
U
خصوصی کردن
privatize
U
خصوصی کردن
privatizes
U
خصوصی کردن
casket
U
نامه خصوصی
private property
U
دارائیهای خصوصی
private finance
U
مالیه خصوصی
off the record
U
محرمانه و خصوصی
off-the-record
U
محرمانه و خصوصی
backstage
U
محرمانه خصوصی
private lessons
U
تدریس خصوصی
private law
U
حقوق خصوصی
privatized
U
خصوصی کردن
private ownership
U
مالکیت خصوصی
private institutions
U
موسسات خصوصی
extra tuition
U
تدریس خصوصی
private consumption
U
مصرف خصوصی
private borrowing
U
استقراض خصوصی
private benefits
U
منافع خصوصی
private cost
U
هزینه خصوصی
private debt
U
بدهی خصوصی
private deed
U
سند خصوصی
private employees
U
کارکنان خصوصی
private enterprises
U
موسسات خصوصی
private tutoring
[American E]
U
تدریس خصوصی
private tuition
U
تدریس خصوصی
private property
U
مالکیت خصوصی
private saving
U
پس انداز خصوصی
private detectives
U
کاراگاه خصوصی
subjective
U
فاعلی خصوصی
private
U
اختصاصی خصوصی
privy
U
خصوصی محرمانه
relator
U
مدعی خصوصی
quasi private
U
نیمه خصوصی
quasi private
U
شبه خصوصی
private treaty
U
معامله خصوصی
private talk
U
صحبت خصوصی
special relativity
U
نسبیت خصوصی
privates
U
اختصاصی خصوصی
private agreement
U
قرارداد خصوصی
semiprivate
U
نیمه خصوصی
private investigator
U
کاراگاه خصوصی
relator
U
شاکی خصوصی
principle of exclusion
U
در مورد کالاهای خصوصی
tutorials
U
درس خصوصی دادن به
tutorial
U
درس خصوصی دادن به
private branch exchange
U
مبادله انشعاب خصوصی
tutor
U
درس خصوصی دادن به
sitting in camera
U
جلسه خصوصی دادگاه
tutored
U
درس خصوصی دادن به
private rate of return
U
نرخ بازده خصوصی
private rate of discount
U
نرخ تنزیل خصوصی
private broadcasting
U
پخش برنامه خصوصی
personal staff
U
ستاد خصوصی فرمانده
private enterprise
U
اقتصاد بخش خصوصی
backside
U
عقب هر چیزی خصوصی
backsides
U
عقب هر چیزی خصوصی
pbx
U
تبادل انشعاب خصوصی
special theory of relativity
U
نظریه نسبیت خصوصی
jurist
U
متخصص حقوق خصوصی
jurists
U
متخصص حقوق خصوصی
tutors
U
درس خصوصی دادن به
curtain lecture
U
صحبتهای خصوصی زن وشوهر
to give private lessons
U
درس خصوصی دادن
to have private insurance
[cover]
U
بیمه خصوصی داشتن
to be privately insured
U
بیمه خصوصی داشتن
behind the stage
<adj.>
<adv.>
U
خصوصی
[اصطلاح مجازی]
private international law
U
حقوق بین الملل خصوصی
objective
U
علمی و بدون نظر خصوصی
private enterprise
U
اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
marginal net private product
U
محصول خصوصی نهائی خالص
with average
U
شامل خسارات خصوصی وجزئی
palor
U
اطاق برای گفتگو خصوصی
privy purse
U
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
objectives
U
علمی و بدون نظر خصوصی
To have selfish motives . to have an axe to grind.
U
غرض شخصی ( خصوصی ) داشتن
committees
U
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
to keep one's feet on the ground
<idiom>
U
علمی ماندن و بدون نظر خصوصی
offstage
U
خارج از صحنه نمایش درزندگی خصوصی
committee
U
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
privilege cab
U
درشگه کرایهای که حق دارددر جاهای خصوصی بایستد
to tutor somebody in English
U
به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
behind the scenes
U
در پشت پرده دارای اطلاعات خصوصی یا خارجی
table talk
U
صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
qui tam action
U
دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
personals
U
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
toll traverse
U
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
pabx
U
Exchange AutomaticBranch Private تبادل انشعاب خودکار خصوصی
eminent domain
U
قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
ante-chapel
U
[قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
crowding out effect
U
نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
Internet
U
می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
Big Brother
U
دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
crowding out effect
U
اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
blind dialling
U
توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
led
U
یک واحد نمایش الفبا عددی متداول که هر گاه با ولتاژبه خصوصی تغذیه شود می درخشد دیود ناشر نور
CB
U
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
condemnation
U
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnations
U
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
denationalization
U
تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
I was tipped off .
U
به من رساندند (خصوصی خبر دادند ؟محرمانه اطلاع دادند )
dediction of way
U
هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
dedication
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedications
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
conflict of lows
U
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
handing
U
شرکت
company
U
شرکت
hand
U
شرکت
housed
U
شرکت
partnerships
U
شرکت
partnership
U
شرکت
enterprise
U
شرکت
house
U
شرکت
consociation
U
شرکت
houses
U
شرکت
cahoot
U
شرکت
enterprises
U
شرکت
corporations
U
شرکت
concerns
U
شرکت
concern
U
شرکت
fellowsh
U
شرکت
firmer
U
شرکت
associations
U
شرکت
firms
U
شرکت
firmest
U
شرکت
businesses
U
شرکت
business
U
شرکت
association
U
شرکت
firm
U
شرکت
incorporation
U
شرکت
contribution
U
شرکت
companies
U
شرکت
EIS
U
ول شرکت
corporation
U
شرکت
contributions
U
شرکت
participation
U
شرکت
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
artieles of association
U
شرکت ناور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com