English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
holding company U شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
close corporation U شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
capital stock U عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
to have a holding in a company U در شرکتی دارائی سهام داشتن
merger U یکی شدن دو یاچند شرکت
mergers U یکی شدن دو یاچند شرکت
fixed stock U مالک انحصاری سهام
proprietary company U شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
mutual funds U شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
mutual fund U شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
original equipment manufacturer U شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
genetics U واختلاف موجودات و مکانیسم انان در اثر توارث بحث میکند نسل شناسی
holding company U شرکت مالک
action U سهم سهام شرکت
common stock U سهام معمولی شرکت
actions U سهم سهام شرکت
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
capital stock U سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
actionary U دارندهء سهام شرکت سهامی سهامدار
clearing houses U شرکتی که حسابها راتسویه میکند
clearing house U شرکتی که حسابها راتسویه میکند
take over bid U پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
underwriter U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriters U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
voter U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
deferred share U سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
accumulated profit U پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
common carrier U شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
controlled company U شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
capital stock U سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
office U اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
offices U اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
take part U مداخله کردن شرکت کردن
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
pall bearer U شرکت میکند
dedication U در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
dedications U در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
fee tail U تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
symposiast U کسیکه در بزم شرکت میکند
campaigner U کسی که در لشکر کشی شرکت میکند
colonists U کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
campaigners U کسی که در لشکر کشی شرکت میکند
colonist U کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
reputed owner U در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
stop loss order U دستور خرید یافروش سهام بدلال سهام
seminarian U دانشجویی که در جلسات بحث وتحقیق شرکت میکند
quarterfinalist U کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
camper U شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
campers U شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
use and occupation U عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
stock dividend U سهام صادره بابت سود سهام
stoporder U دستورخرید یا فروش سهام بدلال سهام
those U انان
they U انان
micropro U یک شرکت نرم افزاری کالیفرنیایی که برای ریزکامپیوترها برنامه تهیه میکند
laissez faire U عدم مداخله سیاست عدم مداخله دولت دراموراقتصادی
laisser faire U عدم مداخله سیاست عدم مداخله دولت دراموراقتصادی
provider U شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
providers U شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
the ins U انان که سر کا یا دارای متامی هستند
share holder U دارنده سهام صاحب سهام
stock jobber U محتکر سهام دلال سهام
field U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fields U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fielded U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
zoography U علم توصیف جانوران وخوی انان
telecommuting U که توسط مودم به مرکز اصلی شرکت وصل است و امکان ارسال پیام و داده فراهم میکند
squire of dames U کسی که همراه زنان میرودیابیشتردرگروه انان داخل میشود
biosystematic U مربوط به رده بندی موجودات از روی ساختمان یاختههای انان
puffer U کسی که در حراج از طرف صاحب مال مورد حراج شرکت میکند
ashton tate U یک شرکت نرم افزاری درکالیفرنیا که برای ریزکامپیوترها نرم افزارتولید میکند
consolidation U ادغام دو یاچند موسسه
enterprise network U شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
ligature U دو یاچند حرف متصل بهم
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
mail server U کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
blocks U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
syndactyl U دارای دو یاچند انگشت بهم چسبیده
blocked U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
dogfights U جنگ مابین دو یاچند نفر در گوشه تنگی
blocs U جعبه قرقره اتحاد دو یاچند دسته بمنظورخاصی
bloc U جعبه قرقره اتحاد دو یاچند دسته بمنظورخاصی
dogfight U جنگ مابین دو یاچند نفر در گوشه تنگی
tacit U تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
waggonette U گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
academic freedom آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
zeeman U پدیدهای که در ان هر یک ازطیفهای خطی با عبور ازمیدان مغناطیسی به دو یاچند جزء تجزیه میشوند
multipropellant U سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
bulb angle U جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
participatory U شرکتی
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
joint U شرکتی مشاع
Freepost U پرداختبهایتمبرنامهتوسط شرکتی
a company of good standing U شرکتی با اعتبار
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
to hold a share in a business U در شرکتی سهمی داشتن
proxy server U کامپیوتری که کپی داده ها و فایلهای ذخیره شده روی سرور را ذخیره میکند تا به کاربران امکان دهد به سرعت به فایلها و داده دستیابی داشته باشند, اغلب حد وسط ی بین اینترنت یک شرکت و اینترنت عمومی است
Apple Computer Corporation U شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
office grapevine U سخن چینی [در دفتری یا شرکتی]
To lay the foundation of a company. U پایه واساس شرکتی راریختن
clearing houses U شرکتی که چکها را نقد می نماید
stockists U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stockist U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
clearing house U شرکتی که چکها را نقد می نماید
corporative U وابسته بشخصیت حقوقی شرکتی
dump U نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
lohmannizing U غوطه ور ساختن فلز درنمکهای ملقمه کننده و سپس روکش کردن انها توسط دو یاچند الیاژ پوشاننده محافظ
interferes U مداخله
to thrust oneself U مداخله
intervention U مداخله
interposition U مداخله
interposal U مداخله
intermediation U مداخله
interference U مداخله
participation U مداخله
interfered U مداخله
pryer U مداخله گر
meddlesome U مداخله گر
right to intervene U حق مداخله
interventions U مداخله
officious U مداخله کن
interfere U مداخله
to shake up [a company] <idiom> U سازمان [شرکتی را ] اساسا تغییر دادن
developers U شخص یا شرکتی که نرم افزار می نویسد
recapitalize U ترکیب سرمایه شرکتی راتغییر دادن
developer U شخص یا شرکتی که نرم افزار می نویسد
dividend warrant U چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
intervener U مداخله کننده
interventionist U طرفدار مداخله
intevener U مداخله کننده
non intervention U عدم مداخله
interlope U مداخله کردن
military intervention U مداخله نظامی
intervenient U مداخله کننده
stickle U مداخله کردن
interposingly U ازراه مداخله
nonintervention U عدم مداخله
intervenes U مداخله کردن
meddle U مداخله کردن
meddled U مداخله کردن
intervention U مداخله کردن
meddles U مداخله کردن
intermediaries U وساطت مداخله
interposed U مداخله کردن
interventions U مداخله کردن
interposes U مداخله کردن
undue U بدون مداخله
interposing U مداخله کردن
intermediary U وساطت مداخله
intervened U مداخله کردن
tamperer U مداخله کننده
intervene U مداخله کردن
interpose U مداخله کردن
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
associated company U شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
holding company U شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
freighters U فرد یا شرکتی که حمل کالا راانجام میدهد
notify party U فرد یا شرکتی که باید به اواطلاع داده شود
factoring agent U فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
corporator U گروه یا شرکتی که شخصیت حقوقی داشته باشد
private U متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
freighter U فرد یا شرکتی که حمل کالا راانجام میدهد
privates U متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
put in U مداخله کردن رساندن
nonintervention U سیاست عدم مداخله
to intervene in an affair U در کاری مداخله کردن
to i. with qnother's affairs U درکاردیگری مداخله کردن
intermediacy U میانجی گری مداخله
tamper U مداخله وفضولی کردن
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
third U شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
thirds U شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
cybercafe U شرکتی که حاوی چند ترمینال متوسط به اینترنت است
to overcapitalize a company U سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
letter-box company U شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
landlord U مالک
landlords U مالک
lords U مالک
possessors U مالک
owners U مالک
have U مالک
having U مالک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com