English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
kick off U شروع مسابقه فوتبال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
grey cup U مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
trig U خط شروع مسابقه
hash mark U خط شروع مسابقه
scratch line U خط شروع مسابقه
flying start U شروع مسابقه اتومبیلرانی
grids U موقعیت اتومبیلها در شروع مسابقه
offset U مبدا نقطه شروع مسابقه
offsetting U مبدا نقطه شروع مسابقه
grid U موقعیت اتومبیلها در شروع مسابقه
hole U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holes U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
daclare U حذف نام اسب پیش از شروع مسابقه
holed U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holing U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
air start U طرز قرارگرفتن هواپیما درهوا در شروع مسابقه هواپیمابری
tailgate party [American E] U پیکنیک روی درب عقب ماشینها در توقفگاه خودرو قبل از شروع مسابقه ورزشی [در آمریکا]
football U توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
footballs U توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
set up U مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
selling plater U اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
start off U شروع کردن شروع شدن
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
soccer U فوتبال
initiation U شروع کار شروع
grid U زمین فوتبال
soccer U بازی فوتبال
grids U زمین فوتبال
soccer field U زمین فوتبال
left for ward U در فوتبال پیشرو چپ
football game U بازی فوتبال
association football U اتحادیه فوتبال
kick about U فوتبال هردمبیل
football توپ فوتبال
gridition U زمین فوتبال
canadian football U فوتبال کانادایی
soccer fan [soccer supporter] [American English] U طرفدار فوتبال
gridiron U زمین فوتبال
boot U کفش فوتبال
footballs U بازی فوتبال
football U بازی فوتبال
elevens U تیم فوتبال
football fan [British English] U طرفدار فوتبال
footballer U فوتبال بازی کن
playing field U زمین فوتبال
pigskin U توپ فوتبال
eleven U تیم فوتبال
football club [British Englisch] U باشگاه فوتبال
footballers U فوتبال بازی کن
playing fields U زمین فوتبال
touchline U خط اطراف زمین فوتبال
to play soccer U فوتبال بازی کردن
six man football U فوتبال دو تیم 6 نفره
to play football U فوتبال بازی کردن
goalkeepers U دروازه بان فوتبال
rules of football U قوانین یا قواعد فوتبال
soccer ball throw U پرتاب توپ فوتبال
water polo U بازی فوتبال ابی
football fan [American English] U طرفدار فوتبال آمریکایی
signal caller U مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
goalkeeper U دروازه بان فوتبال
to finish the ball into the net U با توپ گل زدن [فوتبال]
indoor soccer U فوتبال داخل سالن
football hooligan U خرابگر پر سر و صدای فوتبال
American football U فوتبال آمریکایی [ورزش]
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
lateral pass U پاس توپ فوتبال از پهلو
I have lost my interest in football . U دیگر به فوتبال علاقه ای ندارم
speedball U نوعی بازی شبیه فوتبال
scrums U نوعی بازی فوتبال راگبی
scrummage U نوعی بازی فوتبال راگبی
hockey U چوگان بازی با اصول فوتبال
Playing football is not my idea of fun . U فوتبال هم بنظر من تفریح نشد
scrum U نوعی بازی فوتبال راگبی
uprights U تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
long ball U [شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
low ball شوت کردن پائین توپ [فوتبال]
football cleats U کفش گل میخ دار فوتبال آمریکایی
high ball U شوت کردن بالا توپ [فوتبال]
to let the ball do the work U توپ را به جایی غلت دادن [فوتبال]
The football field must be marked out. U زمین فوتبال را باید خط کشی کرد
short ball U شوت کردن کوتاه توپ [فوتبال]
to keep the ball moving U توپ را به جایی غلت دادن [فوتبال]
flag football U نوعی فوتبال با 6 تا 9 نفر درهر تیم
he is a novice in football U در بازی فوتبال تازه کار است
punts U توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
punted U توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
punt U توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
Football pool [British English] U قماربازی روی نتیجه بازی تیمهای فوتبال
fielder U بازیکن میدان فوتبال وغیره صحرا نورد
movement off-the-ball U بازی بدون توپ [تمرین ورزش فوتبال]
team area U محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet U مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
yardage U تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
broomball U نوعی هاکی روی یخ بدون کفش اسکیت با جارو و توپ فوتبال
yard line U خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard marker U خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
lineup U اماده ومجهز کردن ترتیب جای بازیکنان فوتبال طرز قرار گیری
groundhopper [British English] U طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور [از خانه] تیم خود را دیدار میکند.
slaloms U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slalom U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing U مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
touch football U نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
I am stiff with football. U بعد از بازی فوتبال بدنم چوب شده ( خشک شده )
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
football U توپ فوتبال آمریکایی [توپ بیضوی]
right of begin U حق شروع
open fire U شروع
Redo it. Do it over again. U از سر شروع کن
beginning U شروع
kick-off <idiom> U شروع
inchoation U شروع
kick off U شروع
beginnings U شروع
get-go <idiom> U شروع
openings U شروع
opening U شروع
incipience or ency U شروع
inception U شروع
onset U شروع
starting gate U دروازه شروع
commencing U شروع کردن
began U شروع کرده
alphas U اغاز شروع
splash line U خط شروع غواصی
outbreak U شروع حادثه
alpha U اغاز شروع
commences U شروع کردن
beginning of message U شروع پیام
commenced U شروع کردن
restart U شروع مجدد
restart U شروع دوباره
beginning of message U شروع پیغام
starter U شروع کننده
starters U شروع کننده
commence U شروع کردن
origin U نقطه شروع
origins U نقطه شروع
outbreaks U شروع حادثه
put in hand U شروع کردن
starting platform U سکوی شروع
starting block U سکوی شروع
start signal U علامت شروع
start of taxt U شروع متن
start of heading U شروع عنوان
embark upon U شروع کردن
germinating U شروع به رشدکردن
germinates U شروع به رشدکردن
germinate U شروع به رشدکردن
burgeons U شروع برشدکردن
burgeoning U شروع برشدکردن
burgeoned U شروع برشدکردن
burgeon U شروع برشدکردن
start key کلید شروع
streek U شروع کردن
tee off U شروع کردن
lis mota U شروع دعوی
initial point U نقطه شروع
to strike into U شروع کردن
jump off U شروع بحمله
jump off U شروع حمله
germinated U شروع به رشدکردن
initials U نقط ه شروع
initialling U نقط ه شروع
launch an attack U شروع حمله
proceed with deliberations U شروع مذاکرات
initialled U نقط ه شروع
initialing U نقط ه شروع
initialed U نقط ه شروع
initial U نقط ه شروع
line of departure U خط شروع حمله
kick off U شروع حمله
resumption U تجدید شروع
come to <idiom> U شروع کاری
get one's feet wet <idiom> U شروع کردن
attempt U شروع به جرم
get the ball rolling <idiom> U شروع چیزی
here goes nothing <idiom> U آماده شروع
kick off <idiom> U شروع کردن
embarks U شروع کردن
cold start U شروع سرد
set about <idiom> U شروع کردن
shove off <idiom> U شروع ،ترک
start in <idiom> U شروع کار
commencer U شروع کننده
embarking U شروع کردن
attempted U شروع به جرم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com