English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
failure U شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
failures U شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
initialize U تنظیم مقادیر یا پارامترها یا خط وط کنترلی به مقادیر اولیه اش تا امکان شروع مجدد برنامه یا فرآیند را بدهد
delimiter U 1-حرف یا نشانهای که به زبان یابرنامه شروع و پایان داده یا کورد یا اطلاع بیان میکند. 2-مرز بین دستور و آرگومان
asynchronous U 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
cancellation U عمل متوقف کردن فرآیند شروع شده
real time U مدل کامپیوتری یک فرآیند که به هر فرآیند در زمانه مشابه با فرآیند واقعی اجرا میشود
analysis U بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
restart U شروع مجدد
redid U شروع مجدد از ابتدا
redo U شروع مجدد از ابتدا
redoes U شروع مجدد از ابتدا
redoing U شروع مجدد از ابتدا
redone U شروع مجدد از ابتدا
vertical U تعداد خط وط که پیش از شروع چاپ مجدد باید رد کرد
CTR U انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
ctrl U انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
resumes U شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده
resumed U شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده
resuming U شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده
resume U شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده
editing run U در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
forwarded U روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
forward U روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
fall back U شروع مجدد یک برنامه پس از رفع خطا از نقط های که توابع فراخوانده شده بودند
warm start U شروع مجدد برنامه که متوقف شده بود ولی بدون از دست دادن داده
sequential U خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
reset U برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
resets U برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
autoexec bat U در DOS یک فایل دستهای است که هنگام روشن شدن کامپیوتر یا شروع مجدد کاردستگاه فعال میشود
backward U تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backwards U تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
feasibility U بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
exits U در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
exit U در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
background U فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
backgrounds U فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
dynamic U توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamically U توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
warm boot U شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
halt U دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halted U دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halts U دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
step restart U شروع مجدد مرحلهای بازاغازی مرحلهای
sequential U نوعی کامپیوتر که باید هر دستورکامل شود پیش از اینکه بعدی شروع شود وبنابراین نمیتواند پردازش همزمان را مدیریت کند
range disk U صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
conceptual model U شرح پایگاه داده ها یابرنامه به صورت دادهای وارد وموضوعات مربوط به آن
walkthrough U جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
charge U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
theory of epigensis U فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
wind correction U تصحیح مربوط به باد تصحیح گلوله از نظر باد
correction index U جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
re endorsement U پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
set up U مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
superelevation U تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
regenerates U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
provided he goes at once U بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
start off U شروع کردن شروع شدن
swinging the compass U تصحیح انحراف قطب نما تصحیح خطای قطب نما
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
corrector U وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
initiation U شروع کار شروع
regulate U کنترل فرآیند
regulated U کنترل فرآیند
regulating U کنترل فرآیند
regulates U کنترل فرآیند
decaying U فرآیند سیگنال
decayed U فرآیند سیگنال
decay U فرآیند سیگنال
depositions U فرآیند پوشاندن
deposition U فرآیند پوشاندن
decays U فرآیند سیگنال
flow diagram U شرح فرآیند
flowchart U شرح فرآیند
selections U عمل یا فرآیند انتخاب
halts U فرآیند را متوقف میکند.
normalization U فرآیند یا داده نرمال
halt U فرآیند را متوقف میکند.
finish U انتهای فرآیند یا تابع
finishes U انتهای فرآیند یا تابع
halted U فرآیند را متوقف میکند.
initialization U فرآیند مقداردهی اولیه
selection U عمل یا فرآیند انتخاب
document U نوشتن شرح یک فرآیند
documented U نوشتن شرح یک فرآیند
documenting U نوشتن شرح یک فرآیند
phased U بخشی از فرآیند بزرگتر
phase U بخشی از فرآیند بزرگتر
phases U بخشی از فرآیند بزرگتر
execute U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
executes U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
pagination U فرآیند تقسیم متن به صفحاتی
executed U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
stage U یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
checks U خطا یا توقف کوچک در فرآیند
checked U خطا یا توقف کوچک در فرآیند
check U خطا یا توقف کوچک در فرآیند
stages U یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
executing U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
master U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
mastered U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
masters U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
inherited error U خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
technical U مربوط به ماشین یا فرآیند خاص
execution U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
compensations U تصحیح
editing U تصحیح
correction U تصحیح
It was corrected. U تصحیح شد.
compensation U تصحیح
Bose Chandhuri Hocquenghem code U کد تصحیح
rectification U تصحیح
amendment U تصحیح
amendments U تصحیح
microinstruction U که عملیات ALU را در فرآیند کنترل میکند
processes U کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
hunting U فرآیند جستجوی رکورد داده در یک فایل
static U چاپ وضعیت سیستم پس از خاتمه فرآیند
process U کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
pause key [کلیدی که موقتا فرآیند را قطع میکند]
jam U توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
jammed U توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
jams U توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
simultaneous U دو یا چند فرآیند که همزمان اجرا شوند
skew correction U تصحیح گوشهای
proofreads U تصحیح کردن
patches U تصحیح در یک برنامه
bugs U تصحیح یک برنامه
bugging U تصحیح یک برنامه
tam quam U تصحیح حکم
bug U تصحیح یک برنامه
proofreading U تصحیح کردن
rectified U تصحیح کردن
rectifies U تصحیح کردن
rectify U تصحیح کردن
refines U تصحیح کردن
frequency correction U تصحیح فرکانس
gamma correction U تصحیح گاما
proofread U تصحیح کردن
temperature correction U تصحیح دمایی
patch U تصحیح در یک برنامه
compensation of compass U تصحیح قطبنما
checking U کد تصحیح خطا
emendate U تصحیح کردن
correctable U قابل تصحیح
emendable U قابل تصحیح
red pencil U تصحیح کردن
deflection correction U تصحیح سمت
refine U تصحیح کردن
error correction U تصحیح خطا
correction factor U ضریب تصحیح
correction thermometer U دماسنج تصحیح
correction U تصحیح می کنم
magnetic compensatory U مغناطیس تصحیح
sag correction U تصحیح انحراف
corrected U تصحیح شده
attenuation compensation U تصحیح اعوجاج
redress U تصحیح التیام
redressed U تصحیح التیام
redresses U تصحیح التیام
error correcting code U کد تصحیح خطا
correction coefficient U ضریب تصحیح
up to date U تصحیح شده
compensating magnet U مغناطیس تصحیح
up-to-date U تصحیح شده
program correctness U تصحیح برنامه
correct U تصحیح کردن
reformed U تصحیح شده
corrects U تصحیح کردن
correcting U تصحیح کردن
schemata U شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
indexing U فرآیند ساخت و ذخیره سازی لیستی از رکوردها
process U کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
process U که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
processes U کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
processes U که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
c U استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
recognition U فرآیند تشخیص خط وط یا نشانه ها یا الگو ها به صورت نوری
frameworks U ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
flags U فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند
schema U شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
framework U ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
flag U فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند
ARQ U سیستم تصحیح خطا
impluse correction U تصحیح ضربه جریان
range correction U تصحیح برد سلاح
range correction U تصحیح برد تیراندازی
layers U ل تصحیح خطا باشد
chart correction card U کارت تصحیح نقشه
deflection board U تابلو تصحیح سمت
compass compensation U تصحیح قطب نما
incorrect U تصحیح نشده معیوب
errata sheet U برگ تصحیح اشتباه
adjusted valve U مقدار تصحیح شده
complementary angle of site U تصحیح تکمیلی تراز
layer U ل تصحیح خطا باشد
gun displacement U تصحیح جای توپ
rectifiable U قابل تصحیح یا جبران
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com