English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
eastermost U شرقی ترین نقطه
easternmost U شرقی ترین نقطه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
soputheasternmost U در دورترین نقطه جنوب شرقی
water collecting sump U پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
Oriental rug U فرش شرقی [از آنجا که امروزه فرش های شرقی در همه جا بافته می شوند، این لفظ به فرش دست باف که الهام گرفته از طرح های شرقی است اطلاق می شود.]
geodesic U کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
geodetic U کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
rhaeto romanic U زبان لاتین سوئیس شرقی وایتالیای شمال شرقی
end U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost U پایین ترین زیر ترین
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
carry U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
warsaw treaty U پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
combat resolution U تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
levanter U شرقی
oriental U شرقی
eastward U شرقی
eastern U شرقی
levantine U شرقی
north-easterly U شمال شرقی
mongolian draw U کشیدن شرقی
north easterly U شمال شرقی
to lie east and west U شرقی غربی
turkey bath U حمام شرقی
turkish closet U مستراح شرقی
greek church U کلیسای شرقی
southeast U جنوب شرقی
south eastern U جنوب شرقی
south-eastern U جنوب شرقی
eastern hemisphere U نیمکره شرقی
northeastward U شمال شرقی
orientalizing style U سبک شرقی
orientally U بسبک شرقی ها
bagnio U زندان شرقی
northeastern U شمال شرقی
northeastern U مربوط به شمال شرقی
east end U قسمت شرقی لندن
northeaster U نسیم شمال شرقی
tusseh U کرم ابریشم شرقی
Hindoo U سبک شرقی [معماری]
northeastward U بطرف شمال شرقی
greek catholic U عضو کلیسای شرقی
eastermost U اقصی نقطهء شرقی
tussore U کرم ابریشم شرقی
southeaster U توفان جنوب شرقی
orientalism U عقاید یا سیاست شرقی
laura U صومعه کلیسای شرقی
tussah U کرم ابریشم شرقی
southeastward U بطرف جنوب شرقی
the old world U نیم کره شرقی
byzantine U وابسته بروم شرقی
dinghies U قایق هند شرقی
southeaster U باد جنوب شرقی
dinghy U قایق هند شرقی
easternmost U اقصی نقطهء شرقی
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
southeasterner U ساکن نواحی جنوب شرقی
OCM U شرکت او سی ام تولیدکننده فرش شرقی
breezes U بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
breezed U بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
breezing U بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
archimandrite U رئیس دیر در کلیسای شرقی
euroclidon U بادطوفانی شمال شرقی درمدیترانه
breeze U بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
ORIA U اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
neo platonism U فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
Eastern design U طرح های شرقی [مربوط به شرق آسیا ]
Monaco U ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
seato forces U نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
fox grape U انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
lascar U نظامی وملوان هند شرقی توپچی هندشرقی
ASEAN U مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
razorback U خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
eastern european mutual assisstance trea U پیمان کمک متقابل اروپای شرقی treaty warsaw
joshua tree U درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
backmost U پس ترین
proto U مهم ترین
lowest U پایین ترین
best U عظیم ترین
foremost U پیش ترین
nethermost U پست ترین
midmost U میان ترین
middlemost U میان ترین
meritorious U شایسته ترین
drier U : خشک ترین
more like;most like U شبیه ترین
most significant U پراهمیت ترین
rearmost U عقب ترین
first and foremost <adv.> U پیش ترین
aftmost U عقب ترین
backmost U عقب ترین
bottommost U پایین ترین
driest U خشک ترین
topmost U اعلی ترین
arrant U بدنام ترین
downmost U پایین ترین
rightmost U راست ترین
hindmost U عقب ترین
eldest U مسن ترین
least significant U کم اهمیت ترین
most important <adj.> U مهم ترین
lattermost U پست ترین
lattermost U عقب ترین
furthest U پیشرفته ترین
westernmost U غربی ترین
undermost U زیر ترین
leftmost U سمت چپ ترین
lowermost U پایین ترین
undermost U پایین ترین
lower most U پایین ترین
golden horde U سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی رامورد تاخت و تاز قرار دادند
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
bottom price U پائین ترین قیمت
full-backs U عقب ترین بازی کن
least significant digit U کم اهمیت ترین رقم
neap tide U پائین ترین جزر و مد
ticks U سخت ترین مرحله
aftermost U عقب ترین واپسین
heartstring U عمیق ترین احساسات دل
ticked U سخت ترین مرحله
tick U سخت ترین مرحله
full-back U عقب ترین بازی کن
least significant bit U کم اهمیت ترین بیت
most significant bit U با ارزش ترین بیت
most significant digit U با ارزش ترین رقم
most significant digit U با اهمیت ترین رقم
neap U خفیف ترین جزر و مد
most significant bit U با اهمیت ترین بیت
tenth rate U از پایین ترین جنس
next U نزدیک ترین پس ازان
best U شایسته ترین پیشترین
lsb U کم اهمیت ترین بیت
top flight U اعلی ترین مرتبه
royal road U اسان ترین راه
innermost U داخلی ترین دراعماق
tenth rate U پایین ترین درجه
Ivy League U نام گروهی از دانشگاههای قدیمی و نامور بخش شرقی ایالات متحده که با هماتحادیهی ورزشی و غیره دارند
lower high water U پایین ترین پیشرفت اب دریا
combat resolution U پایین ترین رده رزمی
fullback U جای عقب ترین بازی کن
main battle tank U قوی ترین تانک رزمی
Put your warmest clothes on . U گرم ترین لباسهایت را تن کرد
thermosphere U خارجی ترین لایه اتمسفر
troposphere U پایین ترین بخش اتمسفر
sternmost U عقب ترین قسمت کشتی
upmost U عالی ترین بالاترین درجه
culminant U درمرتفع ترین موضع کامل
admiral U عالی ترین افسرنیروی دریایی
admirals U عالی ترین افسرنیروی دریایی
lasts U پایین ترین درجه یا مقام
primitive data type U ساده ترین شکل داده
lasted U پایین ترین درجه یا مقام
last U پایین ترین درجه یا مقام
exosphere U خارجی ترین لایه اتمسفر
curtal step U پایین ترین پله پلگان
curtail step U پایین ترین پله پلگان
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
belly U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
bellies U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
This is the easisrt way. U این آسان ترین راه است
least upper bound [lub, LUB] U کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
supremum U کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
heart strings U عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com