Perdic | شرایط متعارف فشار و دمای متعارف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (12 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	normal temperature and pressure U	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
	standard temperature and pressure U	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
	ntp U	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
	standard condition U	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
	stp U	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	customary U	متعارف
	orthodox U	متعارف
	standard U	متعارف
	reasonable U	متعارف
	conventional U	متعارف
	standards U	متعارف
	treaty duty U	حق متعارف گمرکی
	anomalies U	غیر متعارف
	standard subroutine U	زیرروال متعارف
	axiom U	اصل متعارف
	standard feature U	خصیصه متعارف
	standard form U	صورت متعارف
	standard language U	زبان متعارف
	standardization U	متعارف سازی
	axioms U	اصل متعارف
	inductance standard U	متعارف اندوکتانس
	fee simple U	حق الزحمه متعارف
	proper rotation U	چرخش متعارف
	normal U	متعارف بهنجار
	anomaly U	غیر متعارف
	normal price U	قیمت متعارف
	normal profit U	سود متعارف
	normal rate of return U	نرخ بازده متعارف
	contract clause U	شرط متعارف در هر قرارداد
	normal glow discharge U	تخلیه تابناک متعارف
	gallant U	متعارف وخوش زبان درپیش زنان
	standardising U	مرسوم کردن متعارف کردن
	standardize U	مرسوم کردن متعارف کردن
	standardizing U	مرسوم کردن متعارف کردن
	standardises U	مرسوم کردن متعارف کردن
	standardised U	مرسوم کردن متعارف کردن
	standardizes U	مرسوم کردن متعارف کردن
	ice point U	دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
	compression ignition U	احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
	celsius temperature scale U	مقیاس دمای سلسیوس مثیاس دمای سانتی گراد
	centigrade temperature scale U	مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
	dynamic condition U	شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
	synoptic situation U	شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
	cabin pressure U	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
	pressurized cabin U	اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
	compensating relief valve U	شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
	second best theory U	نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
	pitot static system U	سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
	pore pressure U	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
	neel temperature U	دمای نل
	total temperature U	دمای کل
	operating temperature U	دمای عملیاتی
	barrel temperature U	دمای پاتیل
	optimum temperature U	دمای بهینه
	effective temperature U	دمای موثر
	reduced temprature U	دمای کاهیده
	equiviscous temperature U	دمای همدوسندگی
	room temperature U	دمای اتاق
	mixture temperature U	دمای اختلاط
	transition temperature U	دمای تحول
	transition temperature U	دمای فراگذری
	transition temperature U	دمای تبدیل
	maximum temperature U	دمای ماکزیمم
	inversion temperature U	دمای وارونگی
	internal temperature U	دمای درونی
	wet bulb temperature U	دمای تر مخزن
	white heat U	دمای سفید
	high temperature U	دمای بالا
	kelvin temperature U	دمای کلوین
	specific heat U	دمای ویژه
	ambient temperature U	دمای محیط
	critical temperature U	دمای بحرانی
	critical isotherm U	هم دمای بحرانی
	absolute temperature U	دمای مطلق
	aniline point U	دمای انیلینی
	cryogenic temperature U	دمای سرمازایی
	annealing point U	دمای تابکاری
	annealing temperature U	دمای تابکاری
	brittle temperature U	دمای شکنندگی
	brittleness temperature U	دمای شکنندگی
	brightness temperature U	دمای درخشایی
	curie temperature U	دمای کوری
	boyle's temperature U	دمای بویل
	cabin pressurization safety valve U	شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
	compressor pressure ratio U	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
	isopiestic U	دارای فشار یکسان خط هم فشار
	rankine temperature scale U	مقیاس دمای رانکین
	rankin temperature scale U	مقیاس دمای رانکین
	absolute scale U	مقیاس دمای مطلق
	dry bulb temperature U	دمای خشک مخزن
	absolute temperature scale U	مقیاس دمای مطلق
	thershold temperature U	استانه دمای ذرات
	thermodynamic temperature scale U	مقیاس دمای ترمودینامیکی
	softening temperature U	دمای نرم شدن
	approximate absolute temperature U	دمای مطلق تقریبی
	rubbery transition temperature U	دمای تبدیل لاستیکی
	condensed mercurytemperature U	دمای جیوه متراکم
	t.g U	دمای تبدیل شیشهای
	isothermal process U	تحول در دمای ثابت
	geothermal gradient U	شیب دمای زمین
	absolute boiling point U	دمای جوش مطلق
	blackbody temperature U	دمای جسم سیاه
	heat deflection temperature U	دمای انحراف گرمایی
	geothermal gradient U	گرادیان دمای زمین
	glass transition temperature U	دمای تبدیل شیشهای
	gamma transition temperature U	دمای تبدیل شیشهای
	exhaust gas temperature U	دمای گاز خروجی
	critical isotherm U	منحنی هم دمای بحرانی
	glasy trainsition temperature U	دمای تبدیل شیشهای
	yield point at elevated temperatures U	نقطه تسلیم در دمای بالا
	creep strength at elevated temperatures U	مقاومت خزشی در دمای بالا
	yield point at normal temperature U	نقطه تسلیم در دمای بالا
	compressor inlet temperature U	دمای گازهای ورودی کمپرسور
	air hardening U	سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
	ambient U	متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
	bayonet thermocouple probe U	قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
	low head plant U	نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
	cryogenic memory U	رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
	reference junction U	اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
	burn in U	فرایندازمایش مدارها و مولفههای الکتریکی از طریق قراردادن انها در دمای زیاد یک کوره
	piezoelectric U	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
	austempering U	تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
	energy absorber U	مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
	impluse level U	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
	high voltage transformer U	ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
	icebox rivet U	میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
	terms U	شرایط
	conditions U	شرایط
	the conditions U	شرایط ان
	terming U	شرایط
	termed U	شرایط
	term U	شرایط
	pitot pressure U	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
	wein law U	طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
	delivery terms U	شرایط تحویل
	emergency conditions U	شرایط اضطراری
	initial condition U	شرایط اولیه
	requirements of the credit U	شرایط اعتبار
	credit terms U	شرایط اعتبار
	average conditions U	شرایط عادی
	implied terms U	شرایط تلویحی
	implied terms U	شرایط ضمنی
	fair play U	شرایط برابر
	normal temperature and pressure U	شرایط استاندارد
	dis qualified U	فاقد شرایط
	ballistic conditions U	شرایط بالیستیکی
	qualifies U	واجد شرایط
	eligible U	واجد شرایط
	boundary conditions U	شرایط حدی
	boundary conditions U	شرایط مرزی
	standard temperature and pressure U	شرایط متعارفی
	standard temperature and pressure U	شرایط استاندارد
	normal temperature and pressure U	شرایط متعارفی
	average conditions U	شرایط متوسط
	bona fide U	واجد شرایط
	conditions of purchase U	شرایط خرید
	final cinditions U	شرایط فینال
	ambient conditions U	شرایط محیطی
	actude conditions U	شرایط شدید
	admission requirements U	شرایط پذیرش
	condition of readiness U	شرایط امادگی
	conditions of contract U	شرایط قرارداد
	qualify U	واجد شرایط
	given conditions U	شرایط معلوم
	given conditions U	شرایط معینه
	liner terms U	شرایط خط کشتیرانی
	light conditions U	شرایط نور
	final cinditions U	شرایط پایانی
	actude conditions U	شرایط حاد
	necessary conditions U	شرایط لازم
	mutual terms U	شرایط متقابل
	equilibrium conditions U	شرایط تعادل
	marginal conditions U	شرایط نهائی
	makings U	شرایط لازم
	conference terms U	شرایط کنفرانس
	existing circumstances U	شرایط موجود
	qualified U	واجد شرایط
	conditions U	شرایط اوضاع
	adverse factors U	شرایط نامساعد
	payment terms U	شرایط پرداخت
	working conditions U	شرایط کار
	no bed of roses <idiom> U	شرایط سختوبد
	requirements U	شرایط لازم
	qualifications U	شرایط لازم
	terms and conditions U	ضوابط و شرایط
	terms of payment U	شرایط پرداخت
	sufficient conditions U	شرایط کافی
	standard conditions U	شرایط متعارفی
	terms of trade U	شرایط معامله
	terms of trade U	شرایط مبادله
	plateau U	شرایط پایا
	disadvantage U	شرایط نامساعد
	disadvantages U	شرایط نامساعد
	ball game U	شرایط وضعیت
	ball games U	شرایط وضعیت
	Russian roulette <idiom> U	شرایط پرخطر
	qualification U	واجد شرایط
	tropical condition U	شرایط گرمسیری
	qualification U	وضعیت شرایط
	tight spot <idiom> U	شرایط سخت
	plateaux U	شرایط پایا
	plateaus U	شرایط پایا
	standard condition U	شرایط استاندارد
	usual conditions U	شرایط معمول
	stability conditions U	شرایط ثبات