Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
under the same conditions
U
شرایطی برابر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
howitzer
U
توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
that depends
U
تا چه شرایطی درکار باشد
To lay down certain conditions .
U
شرایطی معین کردن
in one's element
<idiom>
U
شرایطی که به شکل طبیعی به سمت شخص بیاید
mutual terms
U
شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
double
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
input output bound
U
شرایطی که در ان سرعت واحدپردازش مرکزی به دلیل عملیات ورودی و خروجی کم میشود
fairness
U
شرایطی که تا اجرای هر عمل درخواستی در سیستم در یک محدوده زمان باقی می ماند
densities
U
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density
U
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomun
U
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon
U
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
process bound
U
برنامه عملیاتی و محاسباتی شرایطی که در ان سیستم کامپیوتری توسط سرعت پردازنده محدود میشود
hung start
U
شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد
zero lash
U
شرایطی در مکانیزم کنترل سوپاپهای موتور پیستونی که در ان با استفاده از ثابت هیدرولیکی مقدار لقی به صفر میرسد
blow-up
U
توقف غیر منتظره یک برنامه به خاطر یک اشتباه یا به دلیل مواخه شدن با شرایطی ازداده که نمیتواند ان را بکارگیرد
blow up
U
توقف غیر منتظره یک برنامه به خاطر یک اشتباه یا به دلیل مواخه شدن با شرایطی ازداده که نمیتواند ان را بکارگیرد
blow-ups
U
توقف غیر منتظره یک برنامه به خاطر یک اشتباه یا به دلیل مواخه شدن با شرایطی ازداده که نمیتواند ان را بکارگیرد
sensitive to corrosion
U
حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
limit state
U
حالت خاص یک ساختمان که دیگر وفیفه خودرا انجام نمیدهد و یا شرایطی که برای ان طرح شده است جایز نمیباشد
triplicate
U
سه برابر سه برابر کردن
for the world
<idiom>
U
تحت تاثیر هرشرایطی ،تحت هر شرایطی
without recourse
U
عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
splash proof enclosure
U
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
implied trust
U
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
paripassu
U
برابر
opposites
U
برابر
breast
U
برابر
breasts
U
برابر
opposite
U
برابر
squaring
U
برابر
squares
U
برابر
squared
U
برابر
square
U
برابر
tripling
U
سه برابر
triples
U
سه برابر
tripled
U
سه برابر
equal
U
برابر
one hundred times as many
U
صد برابر
homological
U
برابر
bracketed
U
برابر
decuple
U
ده برابر
equipollent
U
برابر
versus
U
در برابر
level with each other
U
برابر
eq
U
برابر با
doubled up
U
دو برابر
for
U
در برابر
ninefold
U
نه برابر
triple
U
سه برابر
as much a
U
دو برابر
one fold
U
یک برابر
he is twice the man he was
U
دو برابر
equals
U
برابر
two fold
U
دو برابر
tantamount
U
برابر
double
U
دو برابر
euqal
U
برابر
even
<adj.>
U
برابر
identical
U
برابر
vs
U
در برابر
equalling
U
برابر
sextuple
U
شش برابر
doubled
U
دو برابر
sixfold
U
شش برابر
symmetric
U
برابر
tenfold
U
ده برابر
three fold
U
سه برابر
equaled
U
برابر
equaling
U
برابر
threefold
U
سه برابر
equalled
U
برابر
abreast
U
برابر
antithesis
U
برابر نهاده
level
U
سطح برابر
identical
U
کاملا" برابر
against payment
U
در برابر پول
anti thesis
U
برابر نهاد
doubled
U
دو برابر کردن
levels
U
سطح برابر
leveled
U
سطح برابر
levelled
U
سطح برابر
fair play
U
شرایط برابر
manifold
U
چند برابر
double
U
دو برابر بزرگتر
doubled
U
اندازه دو برابر
doubled up
U
: دو برابر دوتا
doubled up
U
دو برابر کردن
double
U
دو برابر کردن
double
U
اندازه دو برابر
double
U
: دو برابر دوتا
doubled up
U
اندازه دو برابر
equalization
U
برابر کردن
doubled up
U
دو برابر بزرگتر
doubled
U
دو برابر بزرگتر
doubled
U
: دو برابر دوتا
antitheses
U
برابر نهاده
triplex
U
سه برابر کردن
triple precision
U
دقت سه برابر
triple precision
U
با دقت سه برابر
trebly
U
بطور سه برابر
treble our casualties
U
سه برابر تلفات ما
sextuple
U
شش برابر کردن
sevenfold
U
هفت برابر
septuple
U
هفت برابر
triply
U
بطور سه برابر
water resistant
U
مقاوم در برابر اب
dead even
U
دقیقا برابر
mustn't
U
برابر است با not must
EC
U
پیشوند برابر با ex-
senary
U
شش برابر ششگانه
reduplicate
U
دو برابر کردن
quintuple
U
پنج برابر
humbled to the dust
U
باخاک برابر
ge
U
بزرگتر از یا برابر با
nip and tuck
U
تقریبا برابر
fivefold
U
پنج برابر
quadraple
U
چهار برابر
eualize
U
برابر کردن
equalze
U
برابر کننده
equality gate
U
برابر سازی
eight fold
U
هشت برابر
level out
U
برابر کردن
leveler
U
برابر کننده
prallelize
U
برابر کردن
peer to each other
U
برابر با یکدیگر
parallelize
U
برابر کردن
octuple
U
هشت برابر
money worth
U
برابر پول
millionfold
U
یک میلون برابر
life long
U
برابر با یک عمر
leveller
U
برابر کننده
doubler
U
دو برابر کننده
deuce
U
برابر درامتیاز 04
equaled
U
برابر مساوی
plainest
U
صاف برابر
equaling
U
برابر مساوی
peered
U
برابر بودن با
equalled
U
برابر مساوی
paralleled
U
برابر خط موازی
equalling
U
برابر مساوی
plainer
U
صاف برابر
plain
U
صاف برابر
treble
U
سه برابر کردن
parallel
U
برابر خط موازی
equal
U
برابر مساوی
tie
U
برابر شدن
plains
U
صاف برابر
equalizer
U
برابر کننده
trebles
U
سه برابر کردن
peer
U
برابر بودن با
lifelong
U
برابر یک عمر
peering
U
برابر بودن با
equalizers
U
برابر کننده
equivalents
U
برابر مشابه
equals
U
برابر مساوی
counterbalances
U
نیروی برابر
parallels
U
برابر خط موازی
counterweight
U
وزنه برابر
counterbalance
U
نیروی برابر
par
U
برابر کردن
counterweights
U
وزنه برابر
counterbalanced
U
نیروی برابر
equilateral
U
دو پهلو برابر
trebling
U
سه برابر کردن
parallelled
U
برابر خط موازی
parallelling
U
برابر خط موازی
paralleling
U
برابر خط موازی
multiple
U
چند برابر
equivalent
U
برابر مشابه
ties
U
برابر شدن
trebled
U
سه برابر کردن
overkill
U
کشتار چند برابر
isopodan
U
برابر پای جورپای
triple
U
سه برابر چیزی بودن
isopod
U
برابر پای جورپای
hydrotaxis
U
ایجاد واکنش در برابر اب
equal cost lines
U
خطوط هزینه برابر
equalizing force
U
نیروی برابر کننده
equipotent
U
دارای اثرات برابر
septuple
U
هفت برابر شدن
iso cost curve
U
منحنی هزینه برابر
keep up with some one
U
با کسی برابر بودن
keep up with some one
U
با کسی برابر شدن
phase equalizer
U
برابر کننده فاز
fourfold
U
چهار برابر چهارگانه
septuple
U
هفت برابر کردن
resistant to heat
U
مقاوم در برابر گرما
resistance to tempering
U
مقاوم در برابر بازپخت
pattern offense
U
موضعگیری در برابر حریف
payment against documents
پرداخت در برابر اسناد
resistance to failure
U
مقاوم در برابر ترک
resistance to cracking
U
مقاوم در برابر شکستگی
quintuplicate
U
پنج برابر کردن
premunition
U
مقاومت در برابر مرض
principle of equal advantage
U
اصل مزیت برابر
quadruple fission
U
انشقاق چهار برابر
slip proof
U
مقام در برابر لغزش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com