English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sail U شراع کشتی بادی
sailed U شراع کشتی بادی
sailings U شراع کشتی بادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
square rigger U نوعی کشتی بادی
auxiliary sailing vessel U کشتی بادی موتوردار
to go for a sail U با کشتی بادی سفریاگردش کردن
to sail [for] U با کشتی بادی آغاز به سفر کردن [به]
air bedding U لایههای لاستیکی بادی بالشتکهای بادی
sail U شراع
velorum U شراع
sailed U شراع
sailings U شراع
epiglottis U شراع الحنک
epiglottises U شراع الحنک
soft palates U شراع الحنک
soft palate U شراع الحنک
gaskets U شراع بند
velum U شراع الحنک
gasket U شراع بند
velar U اداشده از شراع الحنک
foretoppsail U بادبان بالای شراع صدر
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
to take in sail U جمع کردن یا پیچیدن بادبان شراع پیچیدن
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
flatuous U بادی
blowy U بادی
pneumatic U بادی
body shirt U بادی
aeromotor U موتور بادی
air bed U تشک بادی
air blast transformer U مبدل بادی
airgun U تفنگ بادی
air gun U تفنگ بادی
air hammer U چکش بادی
air operated horn U شیپور بادی
air rifles U تفنگ بادی
air rifle U تفنگ بادی
air brakes U ترمز بادی
air brake U ترمز بادی
hurricane lamp U چراغ بادی
airgun U سلاح بادی
wind corrosion U ساییدگی بادی
wind current U جریان بادی
wind generator U مولد بادی
wind erosion U فرسایش بادی
air pump U تلمبهء بادی
running sand U ماسه بادی
lanterns U چراغ بادی
hurricane lamps U چراغ بادی
marine sand U ماسه بادی
lantern U چراغ بادی
at first blush U در بادی امر
blow pipe U تفنگ بادی
blowgun U تفنگ بادی
blowtube U تفنگ بادی
fly ash U خاکستر بادی
sailboat U قایق بادی
sailboats U قایق بادی
blow gun U تفنگ بادی
pop gun U تفنگ بادی
pneumatic tools U اسبابهای بادی
pneumatic tire U لاستیک بادی
pneumatic riveting U پرچکاری بادی
pneumatic press U پرس بادی
pneumatic hammer U چکش بادی
pneumatic fender U دفرای بادی
quicksand U ماسه بادی
pneumatic U لاستیک بادی
dune sand U ماسه بادی
airguns U تفنگ بادی
airguns U سلاح بادی
windmill U اسیاب بادی
windmills U اسیاب بادی
sail arm U پره اسیاب بادی
sail U مسافرت با قایق بادی
euphonium U یکجورالت موسیقی بادی
vane of windmill U پره اسیاب بادی
eolation U سنگ فرسایی بادی
schooners U نوعی قایق بادی
fresh breeze U بادی که ساعتی 23 کیلومتربوزد
schooner U نوعی قایق بادی
riveting hammer U چکش بادی پرچ
sailing U قایقرانی با قایق بادی
chipping hammer U چکش بادی اهن بر
sailings U مسافرت با قایق بادی
reed U الت موسیقی بادی
self moved U دارای حرکت بادی
chipping hammer U چکش بادی اهنبر
wind instrument U الات موسیقی بادی
sailed U مسافرت با قایق بادی
air operated pendulum type screen wiper U بادامک پاندولی بادی
air operated press U پرس بادی پنوماتیکی
wind instruments U الات موسیقی بادی
popgun U تفنگ بادی بچگانه
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
an off shore wind U بادی که از سوی دریا بوزد
ophicleide U یکجور ساز بادی برنجین
saxophones U نوعی الت موسیقی بادی
saxophone U نوعی الت موسیقی بادی
peabody picture vocabulary test U ازمون واژگان مصور پی بادی
fugue U نوعی الت بادی موسیقی
windmills U هر چیزی شبیه اسیاب بادی
quartering U بادی که با زاویه کج بطرفی می وزد
primafacie U در بادی امر قابل قبول
fugues U نوعی الت بادی موسیقی
balloon tire U لاستیک بادی عاج دار
yaghtman's anchor U لنگر قایقهای بادی کوچک
windmill U هر چیزی شبیه اسیاب بادی
reed organ U یکنوع الت موسیقی بادی
aeolian harp آلت موسیقی بادی شبیه به جعبه
woodwind U موسیقی برای سازهای بادی چوبی
reed pipe U لوله یا نای الات موسیقی بادی
meter rule U مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
yacht O کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
reed stop U کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
yachts U کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
fresh gale U بادی که با سرعت ساعتی 93تا 64 میل بوزد
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
chutes U سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
fishtail wind U بادی که مداوما به چپ وراست یا جلو و عقب تغییرجهت میدهد
chute U سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
english horn U نوعی ساز بادی چوبی انگلیسی که دارای دوزبانه است
open jet tunnel U تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
closed jet tunnel U تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
prow U کشتی عرشه کشتی
prows U کشتی عرشه کشتی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
pneumaticity U خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
the wind drowned the strigs U سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
by water U با کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
decks U پل کشتی
hulk U کشتی
on the water U در کشتی
hulks U کشتی
board U کشتی
carina U کشتی
carinae U کشتی
collier U کشتی
argo U کشتی
boarded U کشتی
deck U پل کشتی
on the sea U در کشتی
aft U در پس کشتی
on shipboard U در کشتی
flat U پل کشتی
flattest U پل کشتی
on board a ship U در کشتی
ship کشتی
ark U کشتی
foreship U سر کشتی
bilge U اب ته کشتی
decked U پل کشتی
ship haven U یک کش کشتی
wrestling U کشتی
catch U کشتی کج
ships U کشتی
sail ho! U کشتی !کشتی !
afloat U در کشتی
bottoms U کشتی
bottom U کشتی
puppis U کشتی دم
vessel U کشتی
vessels U کشتی
bilge water U گنداب کشتی
wrecking U کشتی شکستگی
bige water U گنداب کشتی
battleships U کشتی جنگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com