English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aerographer U شخصی که وضع هوا وامواج را به کشتی گزارش میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
logs U گزارش سفرنامه کشتی
log U گزارش سفرنامه کشتی
consulting U شخصی که نصیحات تخصصی میدهد
departure report U گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
systems analysis U شخصی که بررسیهای سیستم را انجام میدهد
the ship leaks U کشتی اب تو میدهد
sentinels U 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinel U 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
problems U زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد
problem U زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد
chandler U فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
draught line U خطی که اب نشین کشتی رانشان میدهد
report program generator U زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
spot report U گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
action report U گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
f.drss U جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
subscriber U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscribers U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
report generator U گزارش زایی گزارش گیری
report generator U گزارش ساز ایجادکننده گزارش
visualreport U گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
amplifying report U گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
mortar report U گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
MS DOS U سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
logical U حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
dma U UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
cargo outturn report U گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
graphics U پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
account U گزارش
report U گزارش
report generator U گزارش زا
reported U گزارش
recitetion U گزارش شز
reports U گزارش
reportage U گزارش
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
management report U گزارش مدیریت
bruit U گزارش سروصدا
periodic report U گزارش دورهای
detailed report U گزارش مشروح
command report U گزارش فرماندهی
wrap up U گزارش خلاصه
blue bell U گزارش بدرفتاری
expertise U گزارش اهل فن
annual report U گزارش سالانه
annual report U گزارش سالیانه
blue bark U گزارش حرکت
blue bell U گزارش جنایت
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
viva voting U گزارش شفاهی
hot report U گزارش مهم
school report U گزارش اموزشگاه
returning U گزارش دادن
rpg U مولدبرنامه گزارش
quarterly report U گزارش سه ماهه
returns U گزارش دادن
reportable U گزارش دادنی
report writer U گزارش نویسی
report program U برنامه گزارش
report progarm generator U تولیدبرنامه گزارش
report progarm generator U مولدبرنامه گزارش
report file U فایل گزارش
report generator U مولد گزارش
situation report U گزارش وضعیت
returned U گزارش رسمی
status report U گزارش وضعیت
viva report U گزارش شفاهی
visualreport U گزارش بصری
error report U گزارش خطا
internal report U گزارش داخلی
to give forth U گزارش دادن
report writer U نویسنده گزارش
flash report U گزارش انی
return U گزارش دادن
technical report U گزارش فنی
return U گزارش رسمی
survey report U گزارش بازرسی
submit a report U گزارش دادن
subemit a report U گزارش دادن
final report U گزارش نهایی
returned U گزارش دادن
report generation U تولید گزارش
edit line U خط گزارش وضعیت
reports U گزارش دادن
reported U گزارش دیدبانی
returning U گزارش رسمی
story U روایت گزارش
reported U گزارش دادن به
reports U گزارش دادن به
press report U گزارش خبری
actions U گزارش وضع
action U گزارش وضع
logs U گزارش سفرهواپیما
log U گزارش سفرهواپیما
journal U گزارش روزانه
journals U گزارش روزانه
minute U گزارش وقایع
account U اهمیت گزارش
turn in <idiom> U گزارش دادن
report U گزارش دادن
commentary U گزارش رویداد
report U گزارش دادن به
commentaries U گزارش رویداد
report U گزارش دیدبانی
returns U گزارش رسمی
accident reporting U گزارش حادثه
reported U گزارش دادن
reports U گزارش دیدبانی
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
prow U کشتی عرشه کشتی
prows U کشتی عرشه کشتی
flash report U گزارش برق اسا
to report [to a body] U گزارش دادن [به اداره ای]
docking report U گزارش تعمیر ناو
periodic intelligence report U گزارش نوبهای اطلاعاتی
super visum corporis U گزارش معاینه جسد
to give an account of U گزارش و توضیح دادن
project technical report U گزارش فنی پروژه
project technical report U گزارش فنی طرح
misreport U اشتباه گزارش دادن
progress reporting U گزارش پیشرفت کار
progress report U گزارش پیشرفت کار
logbook U گزارش روزانه سفرکشتی
report of survey U گزارش تحقیقات یا بررسیها
interim report U گزارش پیشرفت کار
journal book U دفتر گزارش روزانه
reportable items U اقلام قابل گزارش
schedule report U گزارش زمانبندی شده
aircraft accident report U گزارش سانحه هوایی
snap report U گزارش فوری یا انی
bills U گزارش جریان دعوی
evaluation report U گزارش ارزیابی وضعیت
exception reporting U گزارش گیری مخصوص
hearings U رسیدگی بمحاکمه گزارش
hearing U رسیدگی بمحاکمه گزارش
contact report U گزارش اخذ تماس
bill U گزارش جریان دعوی
According to the riport . U بقرار این گزارش
reportedly U طبق گزارش یا شایعه
call-ups U دستور ارسال گزارش
weekly progress report U گزارش هفتگی کار
draft report U گزارش نیمه نهایی
call-up U دستور ارسال گزارش
call up U دستور ارسال گزارش
annual financial statement U گزارش مالی سالانه
docking report U گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
journals U گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
daily progress report U گزارش روزانه پیشرفت کار
request mast U گزارش از طریق سلسله مراتب
journal U گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
air control and reporting center (c.r.c. U مرکز کنترل و گزارش هوایی
neither report was correct U هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
return U گزارش نهایی هیات تحقیق
returned U گزارش نهایی هیات تحقیق
returning U گزارش نهایی هیات تحقیق
city article U گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
contact report U گزارش تماس با هواپیمای دشمن
critic report U گزارش نتیجه جلسه انتقاد
report generator U برای تامین گزارش کامل
returns U گزارش نهایی هیات تحقیق
he gave an a of the battle U گزارش ان جنگ راشرح داد
system log U گزارش روزانه عملیات سیستم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com