Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shut in personality
U
شخصیت بسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
split personality
U
تعدد شخصیت شخصیت دو نیم
incorporate
U
شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
incorporating
U
شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
incorporates
U
شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
packet
U
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets
U
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
child window
U
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet
U
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items
U
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
intrapsychic
U
با شخصیت
person
U
شخصیت
identities
U
شخصیت
personality
U
شخصیت
personages
U
شخصیت
sympatric
U
هم شخصیت
personage
U
شخصیت
presence
U
شخصیت
identity
U
شخصیت
individuality
U
شخصیت
peronality
U
شخصیت
persona
U
شخصیت ها
personae
U
شخصیت ها
personas
U
شخصیت ها
personalities
U
شخصیت
persons
U
شخصیت
notability
U
شخصیت
selfdom
U
شخصیت
personification
U
شخصیت بخشی
depersonalization
U
زوال شخصیت
ethos
U
شخصیت ملی
selfhood
U
شخصیت خودپسندی
schizoid personality
U
شخصیت اسکیزوئید
personification
U
تجسم شخصیت
dual personality
U
شخصیت دوگانه
self
U
شخصیت جنبه
primary personality
U
شخصیت نخستین
individuate
U
شخصیت دادن
characterization
U
توصیف شخصیت
to create an image for oneself as somebody
U
شخصیت دادن
cosmopolite
U
شخصیت جهانی
impersonal
U
فاقد شخصیت
personology
U
شخصیت شناسی
depersonalize
U
بی شخصیت کردن
superego
U
شخصیت اخلاقی
personality type
U
سنخ شخصیت
personality assessment
U
ارزیابی شخصیت
multiple personality
U
شخصیت چندگانه
hysterical personality
U
شخصیت هیستریایی
paranoid personality
U
شخصیت پارانویای
juridical personality
U
شخصیت حقوقی
anal personality
U
شخصیت مقعدی
personified
U
شخصیت دادن به
personifies
U
شخصیت دادن به
impersonator
U
شخصیت دهنده
personify
U
شخصیت دادن به
impersonators
U
شخصیت دهنده
personifying
U
شخصیت دادن به
modal personality
U
شخصیت هنجاری
hypostatize or size
U
شخصیت دادن به
personality disintegration
U
تلاشی شخصیت
personality disturbance
U
اختلال شخصیت
personality trait
U
ویژگی شخصیت
personality test
U
ازمون شخصیت
epileptoid personality
U
شخصیت صرعی
syntality
U
شخصیت گروهی
inadequate personality
U
شخصیت نابسنده
legal personality
U
شخصیت حقوقی
personality structure
U
ساخت شخصیت
impersonify
U
شخصیت دادن به
personality disorder
U
اختلال شخصیت
personality module
U
واحد شخصیت
personality integration
U
یکپارچگی شخصیت
personality inventory
U
پرسشنامه شخصیت
impersonality
U
عدم شخصیت
heart of gold
<idiom>
U
شخصیت بخشنده داشتن
depersonalize
U
فاقد شخصیت کردن
amour propre
U
عزت نفس شخصیت
luminaries
U
پر فروغ شخصیت تابناک
luminary
U
پر فروغ شخصیت تابناک
to have a magnetic personality
U
شخصیت مغناطیسی داشتن
peronality
U
انتقادات راجع به شخصیت
premorbid personality
U
شخصیت پیش مرضی
characters
U
مجسم کردن شخصیت
extravaganzas
U
ازیک شخصیت خیالی
character
U
مجسم کردن شخصیت
personalize
U
دارای شخصیت کردن
extravaganza
U
ازیک شخصیت خیالی
personage
U
شخصیت بازیگران داستان
personified
U
دارای شخصیت کردن
psychopathic personality
U
شخصیت جامعه ستیز
personifying
U
دارای شخصیت کردن
personify
U
دارای شخصیت کردن
personifies
U
دارای شخصیت کردن
corporate
U
دارای شخصیت حقوقی
being
U
موجود زنده شخصیت
personages
U
شخصیت بازیگران داستان
intrapsychic
U
واقع دردرون شخصیت یا روان
heart of stone
<idiom>
U
شخصیت با یک سرنوشت وخوی بی رحم
triune
U
اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
ciothes do not make the man.
<proverb>
U
لباس شخصیت نمی آورد .
corporations
U
که دارای شخصیت حقوقی باشند
corporation
U
که دارای شخصیت حقوقی باشند
prepsychotic personality
U
شخصیت پیش روان پریشی
star turn
U
ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
personifier
U
مجسم کننده شخصیت دیگری
sixteen factor personality questionnaire
U
پرسشنامه شانزده عاملی شخصیت
anthropomorphism
U
تصور شخصیت انسانی برای چیزی
california tests of personality
U
ازمونهای کالیفرنیا برای سنجش شخصیت
personal remarks
U
اشارات وسخنانی که به شخصیت کسی برخورد
individuation
U
تک شدگی تشخیص فرد در جمع شخصیت
personalize
U
شخصیت را مجسم کردن ونشان دادن
masculinize
U
شخصیت مردانه در زنی بوجود اوردن
mmpi
U
شخصیت سنج چند وجهی مینه سوتا
identifying
U
مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
identify
U
مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
identifies
U
مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
identified
U
مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
corporator
U
گروه یا شرکتی که شخصیت حقوقی داشته باشد
incorporation
U
جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
attribute
U
[نشان قدرت شخصیت های اسطوره ای مانند آپولو و ونوس]
corporation
U
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporations
U
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
personate
U
خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
incorporating
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporate
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporates
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
apolitical
U
دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
He is rich but is lacking in personality .
U
پولدار است ولی بی شخصیت است
packages
U
بسته
stacked
U
بسته
stacks
U
بسته
stack
U
بسته
interdependent
U
به هم بسته
crossed cheque
U
چک بسته
connected
U
بسته
crossed chaque
U
چک بسته
clotty
U
بسته
pack box
U
بسته
pent
U
بسته
bunged up
U
بسته
fronted
U
صف بسته
shook
U
بسته
packs
U
بسته
corked
U
بسته
packaged
U
بسته
bundling
U
بسته
package
U
بسته
bundles
U
بسته
bundle
U
بسته
curdy
U
بسته
solid
U
بسته
uncrossed
U
بسته
packed
بسته ای
bagful
U
یک بسته
closed
U
بسته
grumous
U
بسته
jellied
U
بسته
trusser
U
بسته
imperforate
U
بسته
packets
U
بسته
pinioned
U
کت بسته
clotted
U
بسته
kit
U
بسته
kits
U
بسته
packet
U
بسته
solids
U
بسته
strikebound
U
بسته
ice bound
U
یخ بسته
logical
U
یچ بسته
shuts
U
بسته
parcels
U
بسته
shutting
U
بسته
pack
U
بسته
shut
U
بسته
datagram
U
یچ بسته
barred
U
بسته
fardel
U
بسته
parcel
U
بسته
blindfolded
U
چشم بسته
blindfolding
U
چشم بسته
closed system
U
سازگان بسته
blindfolds
U
چشم بسته
investment foundry
U
ریخته گی بسته
dogging
U
دفاع بسته
large n
U
سر بسته همینطوری
dogs
U
دفاع بسته
closed shops
U
سیستم بسته
finite universe
U
جهان بسته
closed traverse
U
پیمایش بسته
closed variation
U
واریاسیون بسته
lappermilk
U
شیر بسته
closed universe
U
جهان بسته
closed circuit
U
مدار بسته
closed shop
U
سیستم بسته
closed circuits
U
مدار بسته
blindfold
U
چشم بسته
homogamy
U
زناشویی بسته
box trail
U
سهم بسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com