Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
coriolis acceleration
U
شتاب یک ذره که دریک دستگاه مختصات شتابدار درحرکت است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cyclotron
U
دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
centroid
U
در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
coordinates
U
دستگاه مختصات
preferred system of coordinates
U
دستگاه مختصات مرجع
horizon system of coordinates
U
دستگاه مختصات افقی
ablique coordinates
U
دستگاه مختصات قائم
coordinate system
U
دستگاه مختصات
[ریاضی]
spherical coordinates
U
دستگاه مختصات کروی
relative coordinate system
U
دستگاه مختصات نسبی
polar coordinates
U
دستگاه مختصات قطبی
celestial equator system of coordinates
U
دستگاه مختصات استوای سماوی
spherical coordinate system
U
دستگاه مختصات کروی
[ریاضی]
cylindrical coordinate system
U
دستگاه مختصات استوانه ای
[ریاضی]
polar coordinate system
U
دستگاه مختصات قطبی
[ریاضی]
Cartesian coordinate system
U
دستگاه مختصات دکارتی
[ریاضی]
rectangular coordinates
U
دستگاه مختصات راست گوشه
spherical coordinate system
[with constant radius]
U
دستگاه مختصات کروی
[با شعاع ثابت]
unit cell
U
کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
puck
U
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
pucks
U
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
relative
U
دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد
range section
U
قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
under way
U
درحرکت
astir
U
درحرکت
slackest
U
توقف درحرکت
slack
U
توقف درحرکت
slacks
U
توقف درحرکت
restitution
U
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
heavy footed
U
اهسته وسنگین درحرکت
ambulate
U
حرکت کردن درحرکت بودن
hydraulic
U
وابسته به مبحث خواص اب درحرکت
critical mach number
U
عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
polar plot
U
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
true origin
U
نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
in an instant
U
دریک ان
derrick
U
دریک
derricks
U
دریک
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
on a par
U
دریک تراز
swinging derrick
U
دریک گردان
on one occasion
U
دریک موقع
in an instant
U
دریک لحظه
standing derrick
U
دریک ثابت
en bloc
U
دریک بلوک
sedentary
U
مقیم دریک جا
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
aline
U
دریک رشته قراردادن
rub elbows/shoulders
<idiom>
U
دریک سطح بودن
out of step
<idiom>
U
دریک گام نبودن
partly
U
نسبتا دریک جزء
run in the family/blood
<idiom>
U
دریک سطح بودن
beside
U
دریک طرف بعلاوه
somewheres
U
یک جایی دریک محلی
somewhere
U
یک جایی دریک محلی
pitcherful
U
انچه دریک سبوجابگیرد
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
grid coordinates
U
مختصات
coordinates
U
مختصات
data
U
مختصات
plotting scale
U
خط کش مختصات
coordinate
U
مختصات
aligns
U
دریک ردیف قرار گرفتن
pent up
U
دریک جا نگاه داشته شده
colocate
U
دریک مکان قرار دادن
ledger bait
U
که دریک جا روی نگاه دارند
textbook
U
کتاب اصلی دریک موضوع
capful
U
انچه دریک کلاه جابگیرد
chorus girl
U
زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
cartful
U
انچه دریک گاری جا بگیرد
coincides
U
دریک زمان اتفاق افتادن
coincident
U
واقع شونده دریک وقت
collinear
U
دریک خط مستقیم واقع شونده
batch
U
مقدار نان دریک پخت
batches
U
مقدار نان دریک پخت
chorus girls
U
زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
textbooks
U
کتاب اصلی دریک موضوع
text book
U
کتاب اصلی دریک موضوع
aligned
U
دریک ردیف قرار گرفتن
polynia
U
منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
coinciding
U
دریک زمان اتفاق افتادن
fascia plate
U
تابلوی مقابل دریک وسیله
aligning
U
دریک ردیف قرار گرفتن
align
U
دریک ردیف قرار گرفتن
easy does it
<idiom>
U
دریک چشم بهم زدن
have one's ass in a sling
<idiom>
U
دریک وضع نا مساعد بودن
coincided
U
دریک زمان اتفاق افتادن
polynya
U
منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
in a crack
U
دریک چشم بهم زدن
coincide
U
دریک زمان اتفاق افتادن
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
the peculiarities of mammals
U
مختصات پستاندارها
lagrangian coordinates
U
مختصات لاگرانژی
grid coordinates
U
مختصات شبکه
plain coordinates
U
مختصات مسطحه
plain coordinates
U
مختصات افقی
jacobian coordinates
U
مختصات ژاکوبی
input coordinate
U
مختصات اولیه
transformation of coordinates
U
تبدیل مختصات
northing
U
مختصات عرضی
target grid
U
مختصات هدف
image coordinates
U
مختصات تصویر
canonical coordinates
U
مختصات بندادی
grid chart
U
شبکه مختصات
axis
U
محورهای مختصات
easting
U
مختصات طولی
polar coordinate
U
مختصات قطبی
axis of coordinates
U
محورهای مختصات
cartesian coordinates
U
محور مختصات
cordinate axis
U
محورهای مختصات
spherical coordinates
U
مختصات سماوی
polar coordinates
U
مختصات قطبی
coordinates
U
مختصات نقشهای
coordinate axises
U
محورهای مختصات
coordinate scale
U
گونیای مختصات
equatorial coordinates
U
مختصات استوایی
spherical coordinates
U
مختصات کروی
eulerian coordinates
U
مختصات اولری
cross-references
U
سیستم مختصات
cartesian chart
U
مختصات کارتزین
cross-reference
U
سیستم مختصات
cross reference
U
سیستم مختصات
geomagnetic coordinates
U
مختصات ژئومگنتیکی
rectangular coordinate
U
مختصات متعامد
geographic coordinates
U
مختصات جغرافیایی
reaction coordinates
U
مختصات واکنش
cartesian coordinates
U
مختصات دکارتی
gigahertz
U
فرکانس یک بیلیون دفعه دریک ثانیه
docking
U
ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
pointsman
U
عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
gyle
U
مقدارابجوی که دریک وهله ساخته میشود
palmful
U
انقدرکه دریک کف دست جای گیرد
concurrent
U
دریک وقت واقع شونده موافق
hinge joint
U
مفصلی که دریک سطح حرکت کند
coordinate code
U
رمزمربوط به مختصات نقشهای
Y coordinate
U
مختصات بردار عمودی
y axis
U
محور عرضی مختصات
momentum coordinates
U
مختصات اندازه حرکت
cartesian coordinate system
U
سیستم مختصات کارتزین
X coordinate
U
مختصات بردار افقی
military grid
U
شبکه مختصات نظامی
polar diagram
U
نمودار با مختصات قطبی
coordinate
U
همرتبه کردن مختصات
coordinate code
U
رمز مختصات نقاط
inertial coordinate system
U
سیستم مختصات ماندی
coordinate system of axis
U
سیستم محورهای مختصات
polar chart
U
نمودار با مختصات قطبی
polar coordinates
U
مختصات قطبی
[ریاضی]
generalized coordinates
U
مختصات تعمیم یافته
cylindrical coordinate
U
مختصات استوانه ای
[ریاضی]
georef grid
U
مختصات جغرافیایی جهانی
spherical coordinates
U
مختصات کروی
[ریاضی]
curvilinear coordinates
U
مختصات خمیده خط
[ریاضی]
broadside
U
توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده
broadsides
U
توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده
bicipital
U
تقسیم شونده بدو قسمت دریک انتها
play footsie
<idiom>
U
باهمکارخود لاس زدن مخصوصا دریک جو سیاسی
x axis
U
محور افقی مختصات یا محورطولها
cartesian coordinates
U
سیستم مختصات سه بعدی فضایی
axis
U
برای مختصات عمودی در گراف
known datum point
U
نقطهای با مختصات وگرای معلوم
axis
U
برای مختصات افقی در گراف
catalysis
U
اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
block stowage loading
U
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
retrospective search
U
جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
ice time
U
مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
hauls
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauling
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauled
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
haul
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
coextensive
U
باهم دریک زمان ویک مکان بسط یافته
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
y axis
U
محور عمودی روی یک صفحه مختصات
universal transverse mercator
U
سیستم مختصات نقشهای قائم الزاویه
plot
U
بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
plots
U
بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
plotted
U
بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
side tone
U
انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
role indicator
U
نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
rotate
U
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotates
U
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotated
U
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
run around
U
تنظیم متن در اطراف یک شکل دریک صفحه چاپ شده
farrowing
U
همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
ledger blade
U
تیغه پارچه بری که دریک جاایستاده و پره گردنده دارد
farrows
U
همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
farrowed
U
همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com