English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hastener U شتاب کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cyclotron U دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
accelerators U شتاب
expediency U شتاب
unhurried U بی شتاب
accelerator U شتاب
hastiness U شتاب
speed U شتاب
hustling U شتاب
hustles U شتاب
hie thee U شتاب کن
unhurriedly U بی شتاب
precipitation U شتاب
acceleration lane U خط شتاب
expedience U شتاب
pelts U شتاب
cursoriness U شتاب
hustle U شتاب
hustled U شتاب
over hasty U پر شتاب
in a hurry U در شتاب
pelt U شتاب
at leisure U بی شتاب
at full lick U با شتاب
haste U شتاب
pelted U شتاب
speeding U شتاب
acceleration U شتاب
speeds U شتاب
hurrying U راندن شتاب
net acceleration U شتاب برایند
hurry U شتاب کردن
hurry U راندن شتاب
hurrying U شتاب کردن
hying U شتاب کردن
hurriedness U شتاب زدگی
despatched U کشتن شتاب
deceleration U شتاب منفی
centripetal acceleration U شتاب مرکزگرا
deceleration U شتاب کاهنده
negative acceleration U شتاب منفی
coefficient of acceleration U ضریب شتاب
dispatches U کشتن شتاب
dispatched U کشتن شتاب
dispatch U کشتن شتاب
electron acceleration U شتاب الکترون
despatching U کشتن شتاب
despatches U کشتن شتاب
net acceleration U شتاب خالص
resultant acceleration U شتاب برایند
previousness U شتاب زدگی
hurriedly U از روی شتاب
precipitateness U شتاب زدگی
jotted U با شتاب نوشتن
jots U با شتاب نوشتن
tilt U شتاب پرتاب
tilted U شتاب پرتاب
jot U با شتاب نوشتن
tilts U شتاب پرتاب
post haste U با شتاب فراوان
post deflection acceleration U شتاب ثانوی
hurries U راندن شتاب
resultant acceleration U شتاب خالص
no hurry U شتاب نداریم
angular acceleratin U شتاب زاویهای
hurries U شتاب کردن
angular acceleration U شتاب زاویهای
hie U شتاب کردن
normal acceleration U شتاب عمودی
normal acceleration U شتاب قائم
positive acceleration U شتاب مثبت
to make haste U شتاب کردن
speed U میزان شتاب
accelerators U شتاب دهنده
accelerators U الکترد شتاب ده
in a hurried state U در حال شتاب
speed U شتاب کامیابی
accelerated particle U ذره با شتاب
accelerating electrode U الکترود شتاب ده
accelerating power U قدرت شتاب
acceleration coefficient U ضریب شتاب
acceleration due to gravity U شتاب ثقل
longitudinal acceleration U شتاب طولی
to make a hurry U شتاب کردن
to look sharp U شتاب کردن
to come along U شتاب کردن
instantaneous acceleration شتاب لحظه ای
transverse acceleration U شتاب عرضی
speeds U شتاب حرکت
initial acceleration U شتاب اولیه
speeds U میزان شتاب
speeds U شتاب کامیابی
speeding U شتاب حرکت
linear acceleration U شتاب خطی
speeding U میزان شتاب
speeding U شتاب کامیابی
speed U شتاب حرکت
accelerator U شتاب دهنده
accelerator U الکترد شتاب ده
acceleration of free fall U شتاب گرانی
peremptory U شتاب امیز
hasty U شتاب زده
whirry U شتاب کردن
impact acceleration شتاب ضربه ای
accelerating U شتاب دادن
skelpit U شتاب کردن
accelerates U شتاب دادن
accelerated U شتاب دادن
skelp U شتاب کردن
accelerate U شتاب دادن
d. haste U شتاب زیاد
skeet U شتاب کردن
spatchcock U با شتاب جادادن
acceleration principle U اصل شتاب
acceleration of gravity U شتاب گرانی
acceleration of gravity U شتاب گرانش
acceleration of gravity U شتاب ثقل
apparent gravity U شتاب ثقل
apparent gravity U شتاب گرانی
acceleration of free fall U شتاب ثقل
acceleration space U فضای شتاب
acceleration time U زمان شتاب
accelerometer U شتاب سنج
make a push U شتاب کردن
retardation U شتاب منفی
forwardness U اشتیاق شتاب زدگی
coefficient of acceleration U ضریب شتاب اقتصادی
to polish off U با شتاب پرداخت کردن
decelerating electrode U الکترد شتاب گیر
velocity U سرعت سیر شتاب
electron accelerator U شتاب دهنده الکترون
velocities U سرعت سیر شتاب
centrifugal acceleration U شتاب گریز از مرکز
precipitately U از روی شتاب زدگی
post haste U بسرعت شتاب فراوان
accelerator board U تخته شتاب دهنده
grab off U با شتاب گرفتن قاپیدن
pelted U شتاب کردن ضربه
jerks U میزان تغییر شتاب
pelt U شتاب کردن ضربه
jerking U میزان تغییر شتاب
jerked U میزان تغییر شتاب
jerk U میزان تغییر شتاب
linear accelerator شتاب دهنده خطی
pelts U شتاب کردن ضربه
hurry skurry U دستپاچگی شتاب زدگی
accelerator catalyst U کاتالیزور شتاب دهنده
at full pelt U با شتاب هر چه بیشتر سراسیمه
ion accelerator U شتاب دهنده یون
accelerated particle U ذره شتاب دار
hurry scurry U دستپاچگی شتاب زدگی
ionic centrifuge U شتاب دهنده یونی
slow and sure U شتاب کار را خراب میکند
get a wiggle on <idiom> U عجله کردن با شتاب رفتن
hastiness U دست پاچگی شتاب زدگی
premature decision U تصمیم نا بهنگام یا شتاب امیز
decelerete U بصورت منفی شتاب دادن
compass acceleration error U خطای شتاب جهت یاب
i am in a hurry for it U عجله دارم یا در شتاب هستم
full pelt U با شتاب هرچه بیشتر سراسیمه
kinetic lead U سبقت مربوط به شتاب یاانرژی سینتیک
iam impatient to go U دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
gal U واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
gals U واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
coriolis acceleration U شتاب یک ذره که دریک دستگاه مختصات شتابدار درحرکت است
red out U از بین رفتن قدرت بینایی هنگام سقوط با شتاب منفی
earthquake factor U مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
poomse U نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
ride control U سیستم کنترل ایرودینامیکی اتوماتیک که شتاب قائم ناشی از تندبادها را کاهش میدهد
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
sthene U واحد نیرو در سیستم غیرمتریک معادل نیرویی که به جرمی برابر یک تن شتاب یک متر بر مجذور ثانیه
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
pascal U فشار وارد بریک نقطه صرف نظر از شتاب ناشی از گرانش در همه جهات یکسان میباشد
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
mush U افزایش ناگهانی زاویه حمله بدون شتاب قائم انی متعاقب که از اندازه حرکت در امتدادمسیر اصلی ناشی میشود
bubble turn and slip U الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
to huddle up a piece of work U کاریرا سرهم بندی کردن کاریرا با شتاب انجام دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com