English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The evening was very pleasant, albeit a little quiet. U شب بسیار خوشایندی بود، البته کمی آرام.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
throw a monkey wrench into <idiom> U آرام آرام متوقف کردن چیزی
work into <idiom> U آرام آرام مجبور شدن
Susurrus U صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
pleasantness U خوشایندی
self complacency U تن اسایی خود خوشایندی
and no mistake U البته
of course U البته
right oh! U البته
secundine naturam U البته
you see U البته میدانید
sure thing <idiom> U مطمئنا ،البته
vlsi U مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity U حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super- U کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
without fail U حتما البته بی تخلف
understood that U بدیهی است که البته
But not just any job . U ولی البته نه هر شغلی
dialectic U البته باتفاوتهایی که ناشی از روش فکری خاص هر یک بود به کار می بردند
ultra high frequency U بسامد بسیار بسیار زیاد
u.h.f. U بسامد بسیار بسیار زیاد
restrained U آرام
laid-back U آرام
even-tempered U آرام
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
downer U آرام بخش
downers U آرام بخش
hushed U آرام وصلحآمیز
go-slow U آرام کارکردنکارگرانبهنشانهاعتراض
acquiesce آرام کردن
Be quiet ! U آرام باش !
tone down <idiom> U آرام ساختن
simmer down <idiom> U آرام شدن
blue in the face <idiom> U آرام گرفتن
mild-mannered U آرام ومودب
Relax! U آرام باش!
He is calm and composed. U آرام وخونسرد است
to keep one's feet on the ground <idiom> U آرام و استوار ماندن
It must be quiet. باید ساکت و آرام باشد.
He is on edge. He is restive. U آرام ندارد (ناراحت است )
a quiet backwater U محل آرام و عقب افتاده
To simmer down . U آرام شدن (پس از خشم وعصبانیت )
tie up <idiom> U آرام یا متوقف کردن حرکت یا عملی
hold U بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله
holds U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
hold U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
holds U بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
state-of-the-art U بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
conditional U نقط های که پس از آن برنامه نویس میتواند به انتهای مجموعهای دستور جهش کند که البته بستگی به داده یا وضعیت برنامه دارد
international standards organization U طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
He is restless. He cant keep stI'll. U آرام نمی گیرد (یک جابد نمی شود )
At a leisrely pace. U خوش خوشک ( آرام سلانه سلانه )
Easy does it . U یواش یواش ( آرام وبدون عجله )
Brontide U نوعی صدا [صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
precious U بسیار
far U بسیار
overly U بسیار
very little U بسیار کم
longeval U بسیار زی
sopping U بسیار
mickle U بسیار
mickle or muckle U بسیار
muckle U بسیار
not a lettle U بسیار
beastby U بسیار
many U بسیار
far and away U بسیار
multifarious U بسیار
very U بسیار
plenty U بسیار
ever so U بسیار
lashongs U بسیار
by far U بسیار
immortally U بسیار
detestable U بسیار بد
much U بسیار
an abundance of U بسیار
multiplicity U بسیار
unco U بسیار
sadly U بسیار بد
oftentimes U بسیار
parlous U بسیار
awfully U بسیار
galore U بسیار
out and a way U بسیار
powerfully U بسیار
thousand and one U بسیار
all- U بسیار
all U بسیار
awful <adj.> U بسیار بد
lot U بسیار
sorely U بسیار
no end of U بسیار
clinking U بسیار
multiped U بسیار پا
rotten <adj.> U بسیار بد
lousy <adj.> U بسیار بد
seldom U بسیار کم
so mush U بسیار
desperate U بسیار بد
terrible <adj.> U بسیار بد
abundant U بسیار
numerous U بسیار
heart break U اندوه بسیار
heavy poll U ارا بسیار
cloying U بسیار احساساتی
much was said U بسیار چیزهاگفته شد
polygonal U بسیار پهلو
clued-up U بسیار مطلع
hairline rule U خط بسیار نازک
daylights U بسیار ترسناک
elongated U بسیار بلندولاغر
pointdovice U بسیار درست
polychromatic U بسیار رنگ
polychromic U بسیار رنگ
wedded U بسیار علاقمند
gelid U بسیار سرد
polygonal U بسیار گوشه
polygram U شکل بسیار خط
precipitance U تعجیل بسیار
e. use ful U بسیار سودمند
precipitancy U تعجیل بسیار
dozens of girls U ذختران بسیار
precisionist U بسیار دقیق
prepotency U نفوذ بسیار
prepotent U بسیار توانا
primordiality U قدمت بسیار
dirt cheap U بسیار ارزان
diaphoresis U خوی بسیار
sizzler U بسیار گرم
much rain U باران بسیار
polystomatous U جانور بسیار
of great importance U بسیار مهم
polyhistor U بسیار دانی
polyhistor U دانش بسیار
polyphagous U بسیار غذا
polyphonic U بسیار صدا
polyphonous U بسیار صدا
polysemia U بسیار معنایی
polysemous U بسیار معنی
polystome U جانور بسیار
punctuality U دقت بسیار
much pleased U بسیار خوشتود
multocular U بسیار چشم
ogygian U بسیار کهنه
oliguresis U پیشاب بسیار کم
ad nauseam U بسیار زننده
all-powerful U بسیار نیرومند
death trap U بسیار خطرناک
death traps U بسیار خطرناک
the d. is in him U بسیار شروراست
overrefinement U تصفیه بسیار
multivincular U بسیار پیوند
multitudinously U با گروه بسیار
multisonous U بسیار صدا
multangular U بسیار گوشه
multidentate U بسیار دندان
multiform U بسیار شکل
ultramodern U بسیار تازه
meticulosity U دقت بسیار
v.l.f. U بسامد بسیار کم
many persons U مردمان بسیار
many books U کتابهای بسیار
multisonant U بسیار صدا
thank you very much U بسیار ممنونم
overripe U بسیار رسیده
multi-millionaire U بسیار ثروتمند
multi-millionaires U بسیار پولدار
high-pitched U بسیار شیبدار
multi-millionaires U بسیار ثروتمند
overly U بسیار گرانه
hunky dory U بسیار خوب
squeaky clean U بسیار تمیز
pleophagous U بسیار خوار
point device U بسیار درست
multi-millionaire U بسیار پولدار
supereminent U بسیار بلند
pianissimo U بسیار اهسته
supersubtlety U زرنگی بسیار
infernality U زشتی بسیار
inappreciable U نامحسوس بسیار کم
peracute U بسیار حاد
peracute U بسیار سخت
perfervid U بسیار باحرارت
superheat U بسیار گرم
superfine U بسیار فریف
low-rise U نه بسیار بلند
high strung U بسیار حساس
whackings U بسیار عظیم
tiny U بسیار کوچک
tiniest U بسیار کوچک
tinier U بسیار کوچک
terrible U بسیار بد سهمناک
overweening U بسیار مغرور
wary U بسیار محتاط
polygraphs U بسیار نویس
fine U بسیار اماده
superbly U بسیار خوب
superb U بسیار خوب
regiments U گروه بسیار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com